شناسهٔ خبر: 53670 - سرویس دیگر رسانه ها

مالک شجاعی: سنت گرایان جوابی به سوال «چه باید کرد؟» ندارند/عدم ارجاع به قرآن

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی گفت: وقتی انسان معاصر از متفکر جریان سنت‌گرایی می‌پرسد که «با وضع موجود چه کنیم؟» پاسخی دریافت نمی‌کند.

مالک شجاعی

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست سنت‌گرایان و مسئله علم در تمدن اسلامی عصر امروز با سخنرانی مالک شجاعی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سالن ادب این پژوهشگاه برگزار شد.

شجاعی در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه جریان سنت‌گرایی در ایران معاصر از دهه ۴۰ به صورت جدی مطرح شده است، گفت: البته خاستگاه این جریان مانند بسیاری از جریان‌های فکری- فرهنگی دیگر، لزوماً ایران نیست و آغازگر آن در غرب، رنه گنون بوده است و حدود ۱۵۰۰ کتاب و مقاله درباره جریان سنت‌گرایی نوشته شده که خوشبختانه به تازگی در کشور مان در قالب یک کتاب با نام «جاودان نامه» آماده و منتشر شده است. حجم این تعداد کتاب و مقاله که درباره جریان سنت‌گرایی نوشتنه شده نشان می‌دهد که جریان مهم و تأثیرگذاری است.

وی افزود: یکی از مسائل مهم که امروزه اولویت پرداختن به آن وجود دارد، مقوله علم جدید و اتخاذ موضعی منقح و عالمانه در باب آن است و متأسفانه مطالعات ما در این حوزه پراکنده است و ما شاهد مطالب یکدست و منسجم در این حوزه نیستیم. بنده ادامه بحث را با تقسیم‌بندی سه جریان جلو می‌برم؛ جریان اول، جریانی است که از علم جدید، عقلانیت و سبک زندگی جدید دفاع می‌کند. نمونه متفکر غربی آن در این جریان، کارل پوپر است. جریان دیگر، جریانی است که یک نگاه رادیکال و بسیار منفی به علم جدید، عقلانیت و سبک زندگی جدید دارد. نمونه غربی این جریان هم هایدگر است. سنت‌گرایی که ما امروز از آن صحبت می‌کنیم، به این جریان در نقد علم جدید نزدیک تر است. اما جریان سوم، جریان پروژه ناتمام مدرنیته است که هم علم جدید و عقلانیت و سبک زندگی جدید را می‌پذیرد منتهی قصد دارد با مدد گرفتن عقلانیت انتقادی آن را ترمیم کند. نمونه غربی این جریان، هابرماس است.این سه یا چهار جریان بازتاب های خود در جریان های فکری ایران معاصر را دارد.

شجاعی در ادامه تصریح کرد: سنت‌گرایان علی‌رغم نقدی که به علم جدید دارند، از جایگزین علم قدسی و سنتی برای علم جدید سخن می‌گویند، ولی در مقام ارائه آلترناتیو ایجابی و جایگزین علم جدید، سکوت می‌کنند. این در حالی است که دعوای اصلی با مدرنیته بر سر عقلانیت علم جدید و سبک زندگی و علوم انسانی متناسب با آن است. اینکه بالاخره ما در مقام عمل و اینجا و اکنون ایران معاصرمی‌خواهیم چه کنیم؟ علاوه بر این، جریان سنت‌گرایی در تبیین این علم آلترناتیو نسبت آن با متن دینی –قرآن کریم به مثابه متن کانونی فرهنگ و تمدن اسلامی –را مشخص نمی کند و این خیلی عجیب است. به این معنی که سنت‌گرایان ما در نظریات خود، ارجاعی به قرآن به عنوان یک متن محوری در تقویم معرفتی علم آلترناتیو نمی‌دهند. اگر هم افرادی مثل دکتر نصر ارجاعی به قرآن داشتند، در حد جلوه های قرآن در هنر، قرآن در معماری و امثال اینها است.

وی افزود: به عبارتی می‌توان گفت که نزد سنت‌گرایان نوعی مهجوریت گفتمانی قرآن در فرهنگ و تمدن اسلامی حضور دارد. سنت‌گرایان در مواجهه‌ با علم جدید، موضع رادیکالی دارند ولی در مقام جایگزین ارجاعی هم به متن محوری قرآن ندارند. به همین دلیل هم در جواب پرسش «چه باید کرد؟»، با سکوت مواجه هستیم. بنابراین وقتی انسان معاصر از متفکر جریان سنت‌گرایی می‌پرسد که «با وضع موجود چه کنیم؟» پاسخی دریافت نمی‌کند. نکته دیگر اینکه وقتی سنت‌گرایان از علم در تمدن اسلامی صحبت می‌کنند، منظورشان علم تجربی طبیعی است و اصلاً وارد علوم انسانی نمی‌شوند. این در حالی است که امروزه بیشترین دعوای جریان‌های فکری – دینی و غیر دینی- بر سر علوم انسانی است، علوم انسانی الاهیات دوران مدرن و جامعه مدرن است -ولی ما در این حوزه با سکوت مواجه می‌شویم.

این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: از سنت‌گرایان انتظار می رود که به ما نشان دهند که اگر این سنت دارای امتناع نشده، پس قدم بعدی چیست. از سال ۴۲ که کتاب «نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت» توسط سید حسین نصر نوشته شده است، تا سال ۹۶ قدمی در این حوزه برداشته نشده است. حاصل سخن آنکه دستاورد علم‌شناسی سنت‌گرایان، مطالعه هرمنوتیکِ دینی علم در تمدن اسلامیِ ماقبل مدرن است، ولی گام‌های بعدی آن مشخص نیست. البته انصاف باید داد که سنت‌گرایی، خدماتی هم مثل معرفی فلسفه اسلامی به غرب و پیشگام بودن در فلسفه تطبیقی ارائه داده است. ولی همچنان به سه پرسش کلیدی جواب نمی دهد ؛ پرسش اول اینکه، نسبت علم قدسی با متن مقدس قرآن چیست. این علم جدید که سنت‌گرایان نقد می‌کنند، یک نوع فلسفه و عقلانیت در جامعه شکل داده است و باید مشخص شود که پاسخ سنت‌گرایان به این جامعه چیست و پرسش آخر اینکه با وضعیت موجود چه باید کرد؟

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اضافه کرد: سنت‌گرایان معمولاً این سؤالات را به صورت پراتیک جواب می‌دهند و پاسخ را به مبانی خود ارجاع نمی‌دهند. درباره کتاب «متفکران اسلامی» در مورد طبیعت هم تاکنون نقد جدی ای نوشته نشده و این کتاب محل ارجاع  جدی جریان های موافق و مخالف نبوده و هر چه موجود است، بیشتر در حد معرفی کتاب است. اهمیت طرح بحث علم در نگاه سنت گرایان آن است که می‌توان جریان‌های فکری بعد از انقلاب درباره علم جدید در مواجهه با غرب را به خوبی طبقه‌بندی کرد. البته با وجود انتقاداتی که به نظریات سنت گرایانه دکتر سید حسین نصر وارداست به این موضوع هم باید اشاره کرد که نظریات  و پرسش ها و جهت گیری تمدنی آثاردکتر نصر با مسائل  فکری جامعه  دینی ایرانی گره خورده و اینکه از گفتمان تمدن اسلامی در دنیای جدید صحبت می‌کند، خودش یک نقطه قابل اعتناست ضمن اینکه کوشش های ایشان در تاسیس و توسعه مطالعات علم در تمدن اسلامی هم به لحاظ معرفتی هم نهادی و هم گفتمانی قابل اعتناست و در خور تقدیر.