شناسهٔ خبر: 53684 - سرویس دیگر رسانه ها

«کارنامه مصدق و حزب توده» بعد از سال‌ها چاپ شد

«کارنامه مصدق و حزب توده» یکی از منابع مهم و دست اول درباره دوران نخست‌وزیری مصدق و نقش حزب توده در آن دوران است.

مصدق، متن اولیه کتاب را دیده و اصلاح کرده بود

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «کارنامه مصدق و حزب توده» نوشته ارسلان پوریا را نشر ققنوس منتشر کرد.

در پشت جلد این کتاب آمده است؛ «کارنامه مصدق و حزب توده» یکی از منابع مهم و دست اول درباره دوران نخست‌وزیری مصدق و نقش حزب توده در آن دوران است. انتشار متن کامل این کتاب ارزشمند، سند مهم دیگری در اختیار علاقمندان به تاریخ معاصر ایران و نیز پژوهشگران تاریخ می‌گذارد تا با شناختی دقیق، به دور از غرض و پیشداوری بتوانند با بخشی از گذشته مبارزات ضداستعماری و ضد استبدادی مردم ایران آشنا شوند.

ارسلان پوریا از اعضای پیشین حزب توده ایران و معاون نادر شرمینی در سازمان جوانان توده بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 به زندان افتاد. این کتاب حاصل پژوهش‌ها و تجربه‌های شخصی وی از دوران نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق و نقش حزب توده ایران در آن دوران است.  بنا به نوشته زنده‌یاد خسرو شاکری، که نخستین بار این کتاب را در انتشارات مزدک منتشر کرد، شخص دکتر مصدق، متن اولیه کتاب را دیده و حک و اصلاح کرده بود. نخستین پخش وسیع ولی مخفی آن نیز با مقدمه مصطفی شعاعیان صورت گرفته بود.

این کتاب با این سطرها شروع می‌شود؛ روز سوم شهریورماه سال 1320 ارتش شوروی و انگلستان که در آن هنگام، متفقین نامیده می‌شدند از مرزهای ایران گذشتند و از شمال و باختر و جنوب، آتش خود را آغاز کردند. نبرد میان فاشیسم و جبهه ضد فاشیسم در سراسر جهان به اوج خود می رسید و آشکار بود که هر یک از دو اردو برای پیروزی خود به هر چیز و هر جا دست می‌افکندند. اروپاییان ناگزیر بودند پیش از هر کاری به برافکندن نظم نوین هیتلر بپردازند. و در این راه، صف‌های گوناگون ملت‌ها و طبقات همزبان و همدست شدند.

 در جایی دیگر آمده است: سوم شهریور، روز آزمایش دستگاه رضاخانی بود. بی‌گمان رضاخان در پادشاهی خود، کارهایی به سود کشور انجام داد، لیک شیوه خودکامگی او ناگزیر چاپلوس پرور بود نه مرد پرور.
مصدق که از آغاز زندگی خود همچون دشمن سرسخت خودکامگی شناخته شده بود، در سراسر دوره رضاخانی نیز اندیشه خود پابرجا ایستاد. او برخلاف بسیاری از دیگر دشمنان رضا شاه، هیچ گاه با اصلاحات رضاخانی دشمنی نکرد، بلکه همه جا این اصلاحات را تایید کرد. منتها از کاستی‌های آن خرده گرفت و خود نقشه‌های بهتری برای اصلاحات پیشنهاد می‌کرد. چنین بود درباره به کار انداختن بودجه کشور، گسترش اقتصادیات، راه آهن، استخراج کان‌ها، و نیز برانداختن نفوذ سیاست خارجی.

لیک مصدق در انجام دادن اصلاحات دیدگاهی جز رضا خان داشت. زیرا مصدق می‌گفت اصلاحات باید از راه قانع کردن مردم و با همکاری ایشان و به دست ایشان انجام شود، نه از راه به کار بردن زور بی‌چون و چرا و شرکت ندادن مردم در کارها. آشکار است که مصدق و رضا خان، پرورده دو دبستان جداگانه بودند؛ نخستین از فرزندان جنبش مشروطه بود و دومین زاده قزاقخانه و بدین سان  داشتن دو شیوه گوناگون برای این دو مرد ناگزیر بود. در واپسین روزهای شهریور ماه  سال 1320، زندانیان سیاسی همه آزاد شدند. فرمان آزادی مصدق هم در احمد آباد به او رسید. لیک پیرمرد گویی رغبتی به این آزادی نشان نمی‌داد. اینکه خود در همان زندان می‌ماند. نه این که به زندان خو گرفته باشد، بل از این رو که آن را خوار شمارد.
 
 ولی حزب توده ایران، نیروی اساسی آزادی را در بیرون از مرزهای کشور می‌دید و پیکار درونی ایران را یک زائده فرعی غیر اساسی و تابع سیاست‌های جهانی می‌پنداشت. برای نشان دادن این منطق حزب توده، بخشی از دفترچه «راه حزب توده ایران» در این کتاب منتشر شده است. رهبران حزب توده که خود را شاگرد دکتر ارانی می‌دانستند، نه دانش او را داشتند نه دلیری او را. تاریخ میهن خود را نمی‌شناختند و بدبختی بزرگ‌تر آن که همه به اتکای به یک نیروی خارجی گام برداشتند. اینان به خود و ملت خود استواری نداشتند و همچون کودکی که دست‌اندر دست دایه گام بردارد، نه مرد میدان بودند.

منطق حزب توده ایران، ایمان به نیروی انقلابی ملت ایران را در برنداشت. نیروی پیروزی ملت را در درون ملت جست‌وجو نمی‌کرد. بلکه چشم به راه آن بود که بر اثر دگرگونی‌های جهانی و به نیروی اردوی سوسیالیسم جهانی وضع  ایران دگرگون شود.

 


این کتاب در سه بخش تدوین شده است؛ سیاست موازنه منفی، ملی شدن صنعت نفت یا به نام سعادت ملت ایران، فرمانروایی مردم.

کتاب « کارنامه مصدق و حزب توده» در شمارگان هزار نسخه و با قیمت سی و هشت هزار تومان در سال جاری منتشر شده است.