شناسهٔ خبر: 53890 - سرویس دیگر رسانه ها

شصت سال «نقش عشق» بر تارک موسیقی ایران

مراسم تجلیل از مقام هنری هوشنگ ظریف با حضور فخرالدینی، علیزاده و اهالی موسیقی برگزار شد



فرهنگ امروز/ نیوشا مزیدآبادی: عصر آدینه گذشته خیابان جلفای تهران در هوای نم زده و دلچسب زمستانی مملو از مردمی بود که برای تجلیل از ٦ دهه فعالیت هنری هوشنگ ظریف در فرهنگسرای ارسباران گرد هم آمده بودند. آنها که در سالن اصلی برای خود جایی پیدا کرده بودند از پس چندین ردیف از موسیقیدانان برجسته ایران نشسته بودند و آن دیگری‌ها که دیرتر رسیده و با فوج جمعیت حاضر در سالن مواجه شده بودند، در راهروها، پله‌ها و زیر پله‌های این فرهنگسرا از روی مانتیور، این مراسم را با شوق فراوان تماشا می‌کردند.

در فضای سلبریتی زده و بازاری امروز موسیقی ایران کمتر پیش می‌آید بزرگداشت هنرمندی با استقبالی چنین روبه‌رو شود؛ استقبالی مثال‌زدنی که بی‌شک حکایت از محبوبیت هوشنگ ظریف در بین اهالی موسیقی این سرزمین داشت.

اجرای دختران هنرستان از «دخترک ژولیده»

تجلیل از هوشنگ ظریف در این مراسم با اجرای گروهی از دانش‌آموزان دختر هنرستان موسیقی به سرپرستی گلنوش صالحی آغاز شد؛ آغازی که با توجه به سابقه چند ده ساله این موسیقیدان در هنرستان موسیقی، حساب‌شده و میمون به نظر می‌رسید. دختران نوجوان هنرستان موسیقی قطعه «دخترک ژولیده» اثر علینقی وزیری را اجرا کردند که با توجه به سن و سال کم‌شان از بسیاری اجراهای امروزی شسته‌رفته‌تر و کم‌نقص‌تر بود؛ اجرایی که نویدبخش آتیه‌ای روشن در موسیقی این مرز و بوم بود.
امیرحسین رضا و سعید رودباری (شاگردان هوشنگ ظریف) و نیز سامان احتشامی و بابک شهرکی از دیگر هنرمندانی بودند که در مراسم «نغمه عشق» قطعاتی را به صورت بداهه اجرا کردند. اما بیشتر می‌توان گفت این اجراها و سخنرانی اساتیدی که شرح آن در ادامه خواهد آمد، بیشتر لابه‌لای سخنرانی‌های طولانی‌مدت و کسل‌کننده علیرضا پورامید (مجری برنامه) گنجانده شده بودند. شاید اگر گرمای احترام و عشقی که اینچنین مردم را گرد هم آورده بود، نبود با سرمای اجرای این مجری مراسم را هم سرد می‌کرد. پورامید هزاران بیت بی‌ربط و با ربط در این مراسم خواند بی‌آنکه تنها یک لحظه به خودش این مصرع حکیم نظامی را نهیب بزند که کم‌گوی و گزیده گوی چون در... از جهت همین سخن‌پراکنی‌ها دیگر سخنرانان مراسم موجز و کوتاه صحبت کردند.

فرهاد فخرالدینی: همه مدیون خالقی هستیم

فرهاد فخرالدینی به جای خالی هوشنگ ظریف در این مراسم اشاره کرد و گفت: «کاش خودِ هوشنگ عزیز می‌توانست حضور داشته باشد تا این مردم را ببیند. این حضور مردمی نشان می‌دهد که ظریف تا چه حد در بین مردم محبوب و اثرگذار بود. ٥٠ سال از همکاری و رفاقت من با این هنرمند برجسته می‌گذرد و امروز باید بگویم با وجود آنکه این دوران خیلی زود گذشت اما سرشار از خاطراتی است که همه و همه شیرین‌اند. من و هوشنگ ظریف هم در هنرستان موسیقی و هم در ارکستر رادیو با یکدیگر همکار بودیم و باید بگویم انسانیت و متانت بزرگ‌ترین درس‌هایی است که این موسیقیدان به نسل بعد از خود منتقل کرده است.» فرهاد فخرالدینی در ادامه صحبت‌هایش یادی از «روح‌الله خالقی» کرد و افزود: «ما همه‌مان مدیون روح‌الله خالقی هستیم و به او درس اخلاق پس می‌دهیم. می‌دانید زندگی هیچگاه برای من تنها هنر نبوده و انسانیت بیش از مسائل دیگر برایم اهمیت داشته است. من بارها شنیده‌ام که شاهد عقدِ هوشنگ و خانمِ پروین (همسر هوشنگ ظریف)، روح‌الله خالقی بوده است. این بزرگواری‌ها ارزش دارد و به ما درس زندگی می‌دهد، همان‌طور که بزرگ‌منشی هوشنگ می‌تواند درس بزرگی برای تمام کسانی باشد که هم‌اکنون در موسیقی ایران فعالیت می‌کنند. من امشب به عشقِ این موسیقیدان به اینجا آمدم و به این صمیمت و دوستی افتخار می‌کنم.»

حسین علیزاده: شرایط امروز موسیقی ایران اهانت‌بار است

اما حسین علیزاده، آهنگساز و موسیقیدان ایرانی از دیگر سخنرانان این مراسم بود که طبق روال همیشگی‌اش علاوه بر موضوع مراسم «نقش عشق» نکات مهمی را در موسیقی امروز ایران به هنرمندان این رشته گوشزد کرد. یکی از مهم‌ترین مفاهیمی که در دنیای موسیقی امروز ایران خلط مبحث شده استفاده از کلمه «استاد» است که حسین علیزاده در ابتدای سخنرانی‌اش به آن اشاره کرد و گفت: «من در وهله اول اجازه می‌خواهم از کلمه استاد استفاده نکنم چرا که این واژه معنی خودش را در این روزگار از دست داده است. البته قرار بر گلایه نیست بلکه برعکس می‌خواهم واقعیت‌ها را با شرایط امروز بسنجم. اگر ما خودمان را بخشی از جریان روشنفکری ایران می‌بینیم باید مسائل اجتماعی را راحت‌تر هضم کنیم و دلایل آن را پیدا کنیم. وقتی می‌گوییم فرهاد فخرالدینی یا روح‌الله خالقی، همین اسامی برای خود بارمعنایی‌ای که باید داشته باشند، دارند. زمانی که ما در هنرستان اساتید خود را صدا می‌کردیم هیچ‌وقت باب نبود که از کلمه «استاد» استفاده کنیم. آن دوران که همه ما شاگرد بودیم هم عنوان استاد در هنرستان آنقدر راحت خرج نمی‌شد. وقتی به کسی قرار بود استاد گفته شود لرزه بر تن شنونده می‌آورد که با چه کسی مواجه است. باید این واژه کاذب امروزی را کنار زد چرا که نام همه این بزرگان، خود گویای همه‌چیز است.»

حسین علیزاده به مراسم تجلیل از هوشنگ ظریف اشاره کرد و افزود: «وقتی از در وارد شدم به دوستانم گفتم امروز، روز شادی است. این از کوچه پس کوچه‌های اطراف فرهنگسرا حس می‌شد که همه با شوق به اینجا می‌آمدند. هر چند الان کاستی‌هایی حس می‌شود اما فکر می‌کنم چون همه با یک قصد آمده‌ایم از این کاستی‌ها چشم‌پوشی می‌کنیم. من فکر می‌کنم اگر حتی در سالن‌های بزرگ‌تر هم این مراسم برگزار می‌شد باز هم با همین مشکل مواجه بودیم. هوشنگ ظریف شاید دوست‌داشتنی‌ترین موسیقیدان ایران است. به این دلیل از قید «شاید» استفاده می‌کنم چون در حضور کسانی مثل فرهاد فخرالدینی و دیگران نمی‌توان این صفات را بطور مطلق به کسی داد.»

این موسیقیدان در ادامه سخنانش به نقش ستایش برانگیز پروین صالح (همسر هوشنگ ظریف) پرداخت: «این دو، زوج زیبای دوران هنرستان ما بودند. همه معلمان هنرستان ما هم خوب ساز می‌زدند و هم زیبایی ظاهری و باطنی داشتند. ما بچه‌های هنرستان لازم نیست حساب و کتاب کنیم که ببینیم بهشت می‌رویم یا نه. بهشت ما هنرستان موسیقی ملی ایران با تمام معلمانش بود که ملائک ما بودند. ما بچه‌ها وقتی در حیاط هنرستان بازی می‌کردیم همیشه یک چشم‌مان به در بود تا ببینیم چه زمانی هوشنگ ظریف، فرهاد فخرالدینی یا حسین دهلوی از در وارد می‌شوند. لازم است امروز از حسین دهلوی هم یاد کنیم. در دورانی که من و همنسلان من در هنرستان تحصیل می‌کردیم ایشان مدیر هنرستان بودند و نظم برای او اهمیت بسیار داشت. حسین دهلوی همیشه زودتر از همه در دفترش حاضر بود و بسیار خوب هنرستان را اداره می‌کرد و هم روی میز کارش نت‌هایش بود و می‌نوشت.»

حسین علیزاده مهم‌ترین بعد زندگی هوشنگ ظریف را بحث «آموزش» عنوان کرد و شرایط امروز موسیقی در ایران را اهانت‌آمیز دانست: «هوشنگ ظریف از جنبه آکادمیک، دانش موسیقایی و انتقال آن به شاگردان زبانزد همه بود. ما در شرایطی هستیم که می‌توانیم تمام موسیقیدانانی که دارند درست کار می‌کنند را ستایش کنیم. ما در شرایطی کار می‌کنیم که حتی به نسبت دوران کاری اساتید موسیقی ما، دورانی متفاوت است. شرایط امروز موسیقی ایران اهانت ­بار است. باید بگویم من هیچ‌وقت حاضر نشدم تا روزی که به موسیقی اهانت می‌شود، پایم را در رادیو و تلویزیون بگذارم. نباید پشت گلدان ساز زد. نباید خواننده‌های در تلویزیونی برنامه اجرا کنند که موقع ساز زدن کفش نوازنده را نشان می‌دهد. به نظر من این رسالت هر یک از هنرمندان واقعی است که هیچ‌وقت تن به این اهانت­ها ندهند. اگر ابعاد زندگی ظریف را از جنبه آموزش و رابطه استاد شاگردی بررسی کنیم باید بگویم لازمه خالق و هنرمند بودن، عاشق بودن است. این عشق را هنرمند وقتی شاگرد است از معلم خود یاد می‌گیرد. ما کلاس عشق نداشتیم ولی این را از معلمان خود یاد می‌گرفتیم. موسیقیدانان بزرگی که در این شرایط سخت موسیقی را حفظ کردند.»

علیزاده با اشاره به اینکه از مسوولان دیگر انتظاری ندارد در ادامه افزود: «وقتی خارج از ایران با همکاران غیرایرانی‌مان صحبت می‌کنیم شرایط ما باورشان نمی‌شود. در هیچ کجای دنیا حتی در متعصب‌ترین و اسلامی‌ترین کشورها برخورد حکومت با موسیقی شبیه به برخوردی که با ما می‌شود، نیست. ما ٤٠ سال است به این رفتارها عادت کرده‌ایم در صورتی که این عادت بسیار ناپسند است. با این حال با مقاوت و کار هنرمندان موسیقی، این هنر نزد مردم احترام بسیار بزرگی پیدا کرده است. ما انتظاری از مسوولان نداریم که درکی از این مسائل داشته باشند اما نباید مردمی را نادیده بگیریم که در تمام این ٤٠ سال باعث شدند پرچم موسیقی برافراشته باشد. برای ما همین مهم است نه اینکه مدام از فلان مسوولی گلایه کنیم که بنابر دلایل و روابطی بر مسندی گذاشته شده که اصلا جایش نیست.»

حسین علیزاده در پایان سخنرانی‌اش به عشقی که از هوشنگ ظریف آموخته است اشاره کرد و گفت: «رابطه ظریف با شاگردانش مهم است. ما در سنین ١١-١٠ سالگی واژه عشق را درست درک نمی‌کردیم ولی آن قدر او را دوست داشتیم که تمرینات‌مان را با مشقت فراوان انجام می‌دادیم تا مبادا او ناراحت شود. همین موجب شده که الان شاگردان او با آنکه فرق زیادی در نوازندگی دارند همه در یک نقطه به اشتراک برسند و آن هم عشق به ظریف است. قبل از اینکه کسی نتی را از استادی یاد بگیرد اگر عشقی در کار نباشد آن شاگرد به تکنسین و کارمند موسیقی تبدیل می‌شود در حالی که چند نسل از شاگردان هوشنگ ظریف از هنرمندان برجسته موسیقی هستند و می‌توان امروز این ادعا را کرد که او یکی از موفق‌ترین مدرسان ساز در ایران است که شاگردانش تا ٥-٤ نسل ادامه یافته‌اند.»

در بخش دیگری از این مراسم «سعید ثابت» و «محمد اسماعیلی» از یاران قدیمی هوشنگ ظریف به اجرای قطعاتی پرداختند و سعید ثابت به این نکته اشاره کرد که شأنِ کنونی «ظریف» به خاطرِ هنر و ویژگی‌های اخلاقی‌ او است: «او بسیار تحت تاثیر جلیل شهناز و مخصوصا فرهنگ شریف بود و نوازنده‌ای منحصربه‌فرد.»

پایان‌بخش برنامه «نقش عشق» تجلیل از استاد هوشنگ ظریف بود که پروین صالح، همسر هوشنگ ظریف به نیابت از این موسیقیدان روی صحنه آمد که برای این تجلیل فرهاد فخرالدینی، افلیا پرتو، عباس خوشدل، اسماعیل تهرانی، حسین علیزاده، مجید درخشانی، محمد اسماعیلی، سعید ثابت، هوشنگ کامکار، پشنگ کامکار، دکتر حسین سلمانی (شهردار منطقه ٣ و مدیر فرهنگسرای ارسباران)، ناصر ایزدی (نماینده موسسه رادنو اندیش)، میلاد کیایی و کیوان ساکت روی صحنه آمدند و از مقام استادی هوشنگ ظریف تجلیل کردند.

چه کسی مسوول است؟

هوشنگ ظریف حالا در آستانه ٩٠ سالگی در بستر بیماری است. هنرمند و موسیقیدانی که به گواه بسیاری از موسیقیدانان در طول سال‌های فعالیتش تاثیری ژرف بر موسیقی ایران گذاشت و شاگردانی را تربیت کرد که هر یک بر تارک موسیقی ایرانی چون الماسی درخشیده‌اند.
خاطرم هست در گفت‌وگوی رامیز قلی‌اف با همین روزنامه این موسیقیدان به حمایت شگفت‌انگیز دولت آذربایجان از موسیقیدانان خود اشاره کرد اما پرسش اینجاست که آیا شایسته است در مقابل تاثیر ظریف بر موسیقی ایران به همین یکی دو مراسم بسنده و فراموش کنیم که چه سختی‌هایی در مسیر فعالیت هنری آنها وجود داشته است؟ دولت و دولتمردان چه طور می‌توانند نقش کمرنگ و گاه بی‌رنگ خود را در حمایت از این اساتید در تمامی دوران‌ها کتمان کنند؟ آیا در شأن اساتید ما است که تنها زمانی از آنها یاد کنیم که در بستر بیماری‌اند یا در میان ما نیستند؟

شرایط اهانت ­بار امروز موسیقی

شرایط امروز موسیقی ایران اهانت ­بار است. باید بگویم من هیچ‌وقت حاضر نشدم تا روزی که به موسیقی اهانت می‌شود، پایم را در رادیو و تلویزیون بگذارم. نباید پشت گلدان ساز زد. نباید خواننده‌ها در تلویزیونی برنامه اجرا کنند که موقع ساز زدن کفش نوازنده را نشان می‌دهد. به نظر من این رسالت هر یک از هنرمندان واقعی است که هیچ‌وقت تن به این اهانت‌­ها ندهند. اگر ابعاد زندگی ظریف را از جنبه آموزش و رابطه استاد شاگردی بررسی کنیم باید بگویم لازمه خالق و هنرمند بودن، عاشق بودن است. این عشق را هنرمند وقتی شاگرد است از معلم خود یاد می‌گیرد. ما کلاس عشق نداشتیم ولی این را از معلمان خود یاد می‌گرفتیم. موسیقیدانان بزرگی که در این شرایط سخت موسیقی را حفظ کردند.

منبع: اعتماد