شناسهٔ خبر: 55488 - سرویس دیگر رسانه ها

در باب مفهوم غریزه

«کودکی را می‌زنند» گزیده‌ای از مقالات بالینی روانکاوی فروید گردآوری و ترجمه مهدی حبیب‌زاده در نشر نی به تازگی منتشر شده است.

در باب مفهوم غریزه

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق؛ کتاب «کودکی را می‌زنند» گزیده‌ای از مقالات بالینی روانکاوی فروید است که در سال‌های مختلف حیات او نوشته شده است. نوشته‌های بالینی این مجموعه تاملاتی‌اند که به شکل‌گیری مفهومی از «سوژه» در قرن بیستم یاری رساندند. کتاب با مقدمه جیمز استراچی بر مقاله «غرایز و فرازونشیب‌های آن‌ها» آغاز می‌شود که توضیحی است بر تحول مفهومی «غریزه» در آثار فروید.

مقاله «غرایز و فرازونشیب‌های آن‌ها» که در سال ۱۹۱۵ نوشته شده به رابطه «غریزه» با ابژه‌های آن یا بازنمودهای غریزه می‌پردازد. فروید غریزه را از مفاهیم بنیادی قراردادی در روان‌شناسی می‌داند و در گام نخست با بررسی مشخصه‌های اصلی غرایز یعنی ریشه‌داشتن در منابع تحریک درونی ارگانیسم و پیدایش آنها به صورت یک نیروی پایدار، به تشریح ماهیت اساسی آنها می‌پردازد.مقاله دوم با عنوان «صورت‌بندی دو اصل حاکم بر عملکرد ذهن» که در سال ۱۹۱۱ نوشته شده درباره دو اصل لذت و اصل واقعیت صحبت می‌کند. ارتباط و تعامل این دو اصل بسیار پیچیده است و فروید معتقد است سرکوب‌شدن اصل لذت از سوی اصل واقعیت – با همه عواقب روانی حاصل از آن یکباره صورت نمی‌گیرد. مقاله بعدی «انحلال عقده ادیپ» در سال ۱۹۲۴ نوشته شده است. اهمیت عقده ادیپ به‌عنوان پدیده مرکزی دوره جنسی ابتدای کودکی روزبه‌روز بیشتر آشکار می‌شود. پس از این دوره، انحلال آن روی می‌دهد، یعنی این عقده تسلیم سرکوب می‌شود و به دنبال آن، مرحله نهفتگی سر می‌رسد. به عقیده فروید انحلال عقده ادیپ متاثر از دو نگرش است، نخست تجربه ناامیدی‌های دردناک که چنین اضمحلالی را به وجود می‌آورد و نگرش دیگر اینکه عقده ادیپ الزاما باید دچار فروپاشی شود، چون زمان آن فرارسیده است و با آغاز مرحله بعدی رشد محکوم به نابودی است. در این دو پدیده با دو دیدگاه تکامل فردی و تکامل نوعی مواجهیم.


مقاله بعدی با عنوان «برخی مکانیسم‌های نوروتیک در حسادت، پارانویا و هم‌جنس‌خواهی» که در سال ۱۹۲۲ نوشته شده به بررسی جداگانه موارد حسادت، پارانویا و هم‌جنس‌خواهی پرداخته است. فروید حسادت را به سه نوع حسادت رقابتی یا بهنجار، حسادت فرافکنی‌شده و حسادت توهمی تقسیم می‌کند و این احساس را ترکیبی از اندوه، درد ازدست‌دادن ابژه و زخم ناشی از خودشیفتگی می‌داند. دو مقاله بعدی «گونه‌ای خاص از انتخاب ابژه در مردان» (۱۹۱۰) و «در باب گرایش فراگیر به تحقیر در عرصه عشق» (۱۹۱۲) عمدتا متمرکز بر احساس عشق در بیماران مرد است. فروید معتقد است در طول درمان فرصت بسیار مناسبی برای جمع‌آوری نشانه‌های رفتار عاشقانه در افراد نوروتیک وجود دارد که می‌توان مشابه آن را در افراد سالم هم دید و البته وقتی اطلاعات کافی جمع‌آوری شود می‌توان این رفتارها را متمایز کرد. در مقاله «گونه‌ای خاص از انتخاب ابژه در مردان» فروید به یکی از انواع انتخاب ابژه در مردان اشاره می‌کند، چراکه این نمونه با پاره‌ای از «شرایط لازم برای عشق‌ورزی» متمایز می‌شود. او تلاش می‌کند وجاهت منطقی این ادعا را ثابت کند که ویژگی‌های مشخصه این مردان- شرایطشان برای عشق‌ورزیدن و نیز رفتار عاشقانه‌شان- در حقیقت از منظومه مولفه‌های روانی مرتبط با مادر نشئت می‌گیرد. فروید عنوان می‌کند اگر از روانکاوی درباره این مراجعین سؤال شود پاسخ، صرف‌نظر از اشکال متعدد اضطراب، ناتوانی جنسی روانی است.

در مقاله «فتیشیسم» که در سال ۱۹۲۷ به نگارش درآمده فروید مجال آن را یافته که بتواند درباره چند مرد که انتخاب ابژه خود را تحت‌تأثیر یک فتیش انجام می‌دادند، مطالعه روانکاوانه کند. معمولا این افراد تن به روانکاوی نمی‌دهند و با وجود اینکه احساس می‌کنند ناهنجاری دارند به‌ندرت پیش می‌آید آن را به صورت علامتی توام با درد و رنج احساس کنند. در روانکاوی، فتیش به شکل یافته‌ای فرعی ظاهر می‌شود.
مقاله بعدی «کودکی را می‌زنند» با عنوان فرعی «درباره خاستگاه انحراف‌های جنسی» در سال ۱۹۱۹ نوشته شده است. عنوان مقاله از نظر دستور زبانی ساختاری مجهول دارد: «کودکی در حال کتک‌خوردن است» این ساختار مجهول در درک این فانتزی نقش اساسی دارد چراکه، با تأکید بر مفعول، فاعل اجازه بروز مستقیم نمی‌یابد، ضمن آنکه خود سوژه نیز در آن حضور ندارد.   فروید در مقاله «مسئله اقتصادی مازوخیسم» که در سال ۱۹۲۴ نگارش یافته اذعان دارد که گرایش مازوخیستی در زندگی غریزی انسان حقیقتا موضوعی اسرارآمیز است.

آخرین مقاله با عنوان «نفی» که در سال ۱۹۲۵ نوشته شده یکی از مهم‌ترین و پرارجاع‌ترین متون فروید به‌خصوص در آثار ژاک لکان است. در این مقاله فروید از مطالعه روی بیماران به این نتیجه می‌رسد که یک راه شناخت امر سرکوب‌شده در ناخودآگاه بیمار نفی است.