شناسهٔ خبر: 55560 - سرویس دیگر رسانه ها

فروپاشی نخبگانی با خیزش اجتماعی/ تحلیل جامعه شناختی وضعیت ایران

حجت الاسلام حمید پارسانیا گفت: نخبگان سیاسی، اغلب به رقابت‌های مربوط به خود نظر داشته‌اند و مسائل روزمره زندگی مردم ما کمتر مسأله آن‌ها بوده است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ حجت الاسلام حمید پارسانیا استاد دانشگاه تهران در نشست تحلیل جامعه شناختی آخرین وضعیت انقلاب اسلامی با تأکید بر وقایع اخیر، در ۱۴ تیرماه به سخنرانی با موضوع «فروپاشی نخبگانی با خیزش اجتماعی» پرداخت که گزارش کامل آن در ادامه می خوانید؛

پارسانیا بحث خود را با موضوع فروپاشی حوزه نخبگانی سیاسی و بازآفرینی و خیزش حوزه اجتماعی مطرح کرد. او از دو شکاف اجتماعی در سه دهه اخیر یاد کرد. یکی از این دو شکاف مربوط به فاصله بین نخبگان، خواص و مدیران سیاسی و اجتماعی کشور با حوزه عمومی و مردم است و شکاف دیگر مربوط به فاصله بین نخبگان، خواص و مدیران سیاسی و اجتماعی با یکدیگر است. به نظر پارسانیا هر کدام از این دو شکاف در دوره‌های هشت‌ساله یا ده ساله خود را نشان داده‌اند، هر چند که اغلب تفسیر درستی از آن‌ها نشده است.

او درباره انشقاق بین حوزه اجتماعی و عمومی با نخبگان سیاسی گفت: در دوران جنگ شاهد فاصله‌ای کمتر بین این دو حوزه هستیم نخستین انشقاق در این حوزه در سال ۷۱ در اعتراضاتی شکل گرفت که از کوی طلاب مشهد آغاز شد و سپس این انشقاق به ترتیب در سه دوره هشت ساله یعنی در سه مقطع انتخابات ۷۶، ۸۴ و ۹۲ خود را نشان داد. در این سه مقطع، مردم اعتراض خود را به نخبگان سیاسی و الگوی مدیریتی واحد آن‌ها، نشان دادند.

شکاف دوّم، مربوط به نزاع بین نخبگان سیاسی با یکدیگر است. این شکاف، در مقاطعی غیر از انتخابات، یعنی در حوادث سال ۷۸ و ۸۸ خود را نشان داد. حادثه سال‌۷۸ از نوع حوادث مقاطع انتخابات نبود؛ یعنی حادثه‌ای عمومی و فراگیر نبود. این حادثه مربوط به تهران، آن‌هم در میانه شهر از کوی دانشگاه تا خیابان انقلاب بود. حادثه کاملاً نخبگانی و سیاسی بود و کانون فرماندهی آن، برخی از معاونت‌های دولت و یا وزارت علوم بودند و هدف آن نیز عبور از خیابان جمهوری بود. حادثه سال‌۸۸ نیز حادثه‌ای مربوط به شهرهای بزرگ و بیشتر مربوط به بالای شهر تهران بود و طرف‌های این حادثه این‌بار، سران و محورهای اصلی مدیریت کشور و نخبگان سیاسی بودند.

نخبگان سیاسی، اغلب به رقابت‌های مربوط به خود نظر داشته‌اند و مسائل روزمره زندگی مردم ما کمتر مسأله آن‌ها بوده است. آن‌ها متأسفانه هیچ‌گاه قرائت درستی از مقاومت‌های عمومی مردم در انتخابات‌های مکرر نکرده‌اند و مقاومت مردم نسبت به الگوهای مدیریتی خودشان را هزینه رقابت‌های سیاسی‌شان کرده‌اند.

پارسانیا، حوادث جاری جامعه را با نوع حوادث سال ۷۸ و ۸۸ متفاوت دانست و گفت: این حادثه مربوط حوزه نخبگانی کشور نیست و به حوزه عمومی جامعه بازمی‌گردد. این حادثه مطالبه عمومی جامعه جامعه از الگوهای مدیریت ثابت و مستمری است که نزاع‌های سیاسی نخبگانی نیز کمتر در آن تأثیرگذار بوده و هست.

پارسانیا در بخش دوم صحبت خود به علّت ناکارآمدی مدیریتی کشور پرداخت و این امر را ناشی از بی‌توجهی مدیران به تفاوت دو عرصه سیاست‌گذاری و خط‌مشی‌گذاری دانست و بر این نکته تأکید کرد که قانون اساسی به گونه‌ای است که اجازه استقرار سیاست‌گذاری را به هیچ‌یک از قوا نمی‌دهد و حال آن که مدیران کشور رقابت‌های قبیله‌ای خود را اغلب با ادبیات سیاست‌گذارانه توجیه کرده و از این افق به چالش با یکدیگر می‌پردازند. به‌زعم او نتیجه طبیعی این وضعیت، غفلت از خط‌مشی‌گذاری و تدوین و اجرای سیاست‌های اجرایی (و نه سیاست‌های کلان) در عرصه مدیریت و غفلت از مسائل جاری مردم است.

پارسانیا از نمونه‌های متعددی یاد کرد که بی‌توجهی مدیران قوای مختلف را نسبت به خط‌مشی‌گذاری و دخالت‌های غیرقانونی و ناروای آنان را در عرصه سیاستگذاری نشان می‌دهد.

این مدل از مدیریت، آسیب واقعی و عینی خود را در حوزه عمومی وارد می‌سازد و ساختار اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حوزه عمومی را تخریب می کند و اینک خیزش عمومی مردم، این مدل از مدیریت اجتماعی را در معرض فروپاشی قرار می‌دهد و فرصت مناسبی را برای تغییر و تحول بنیادین آن که به گونه‌ای رسوب‌کرده و سخت و درعین‌حال فرتوت است، ایجاد می‌کند.