شناسهٔ خبر: 55615 - سرویس کتاب و نشر

نگاهی به کتاب مواجهه با داروین؛

تاریخ رویارویی با داروین

داروین بسیاری از علمای مسیحی غربی که معنای تحت‌اللفظی متون مقدس را تنها روایت پذیرفتنی دربارۀ فرایند شکل‌گیری گونه‌های زنده می‌پنداشتند، نظریۀ داروین را از بستر علمی خود جدا و آن را صرفاً نظریه‎ای خداناباورانه می‌دیدند. پیوند ماده‌گرایی با نظریۀ داروین این برداشت را قوت بخشید و این نظریه نه به‌عنوان نظریه‌ای علمی که در جست‌وجوی تبیین طبیعی پدیده‌های زیستی است، بلکه به‌عنوان نوعی ایدئولوژی مادی ضددین شهرت یافت؛ بدین‌ترتیب، علمای مسیحی با ماده‌گرایان هم‌صدا شدند که نظریۀ داروین به ماده‌گرایی و ماده‎گرایی به بی‌دینی منتهی می‌شود.

فرهنگ امروز/ امیرمحمد گمینی*:

داستان رویارویی با نظریه‌های علمی جدید حکایتی خواندنی است و از آن میان لطایف مواجهه با نظریۀ تکامل شاید از همه شنیدنی‌تر باشد، به‌ویژه روایت رویارویی اقشار مختلف سکولار و مذهبی عرب و عجم در سرزمین‌های اسلامی از مسیحی و مسلمان؛ چراکه نشان‌دهندۀ تاریخ شیوۀ تفکر اقوامی است که پس از قرن‌ها بحث و مناظره‌های نظری میان خود، اعم از فرقه‌ای و فلسفی و کلامی و علمی، حالا با چالشی نوین روبه‌رو شده بودند که به‌هیچ‌وجه از جنس چالش‌های قبل نبود و میراث عظیم افکار قرون میانه را با شبیخونی پیش‌بینی‌نشده تهدید می‌کرد.

امروزه نظریۀ تکامل ستون فقرات زیست‌شناسی مدرن در دانشگاه‌های معتبر دنیا (ازجمله ایران) محسوب می‌شود. این نظریه که با نام چارلز داروین، زیست‌شناس بزرگ انگلیسی گره خورده تا امروز بدون تغییر نمانده و تحولات بسیاری را از سر گذرانده است. اگرچه کشفیات فسیل‌شناختی در قرن بیستم از سویی و دستاوردهای علم ژنتیک از سویی دیگر به استحکام و توان تبیینی این نظریه افزودهاند، اما اصل این نظریه بدون تغییراتی اساسی همچنان باقی مانده است. طبق این نظریه موجودات زنده تغییر می‌کنند، همۀ گونه‌ها از نسل گونه‌های پیشین هستند و جد یا اجداد مشترکی دارند. سازوکاری که داروین برای تبیین این تحولات پیشنهاد کرد «انتخاب طبیعی» نام دارد که بعدها سازوکار دیگری به نام «انتخاب جنسی» نیز به آن افزوده شد. امروزه می‌دانیم سازوکارهای دیگری مانند رانش ژنی نیز در ایجاد این تحولات دخیل هستند. زیست‌شناسان معتقدند نظریۀ داروین بهترین تبیین برای شکل‌گیری گونه‌ها، ویژگی‌های زیستی آن‌ها و تناسب آن‌ها با محیطی است که در آن زندگی می‌کنند. طبق نظریۀ انتخاب طبیعی، هر جاندار گاهی افزون بر خصوصیات بهارث‌رسیده از والدینش (به‌طور تصادفی) ویژگی‌های جدیدی نیز پیدا می‌کند؛ اگر این ویژگیها احتمال بقا و تولیدمثل او را افزایش دهند، احتمالاً در نسل‌های بعد نیز ظاهر می‌شوند. ظهور و ناپدید شدن این ویژگی‌ها در طولانی‌مدت باعث تحول و تکامل گونه‌ها می‌شود. این نظریه می‌تواند هماهنگی موجودات با محیط‌زیست‌شان را بدون توسل به فرض نوعی نظم یا هماهنگی اولیه تبیین کند.

نظریۀ تکامل مانند هر نظریۀ انقلابی دیگری در بدو امر از سوی همۀ دانشمندان پذیرفته نشد و مخالفانی داشت. تا حدود سال ۱۸۷۰ اندیشۀ تکامل را تقریباً همۀ دانشمندان پذیرفته بودند، اما بسیاری از آنان دربارۀ تبیین داروین از چگونگی وقوع تکامل، یعنی نظریۀ انتخاب طبیعی، شک داشتند. دانشمندانی که اشکالاتی در نظریۀ تکامل می‌یافتند گروه بزرگی نبودند، اما تأثیر فراوانی بر افکار غیرمتخصصان داشتند، حتی در میان طرف‌داران نزدیک داروین نیز اختلاف‌نظرهای بسیاری دربارۀ سازوکار انتخاب طبیعی وجود داشت.

بسیاری از علمای مسیحی غربی که معنای تحت‌اللفظی متون مقدس را تنها روایت پذیرفتنی دربارۀ فرایند شکل‌گیری گونه‌های زنده می‌پنداشتند، نظریۀ داروین را از بستر علمی خود جدا و آن را صرفاً نظریهای خداناباورانه می‌دیدند. پیوند ماده‌گرایی با نظریۀ داروین این برداشت را قوت بخشید و این نظریه نه به‌عنوان نظریه‌ای علمی که در جست‌وجوی تبیین طبیعی پدیده‌های زیستی است، بلکه به‌عنوان نوعی ایدئولوژی مادی ضددین شهرت یافت؛ بدین‌ترتیب، علمای مسیحی با ماده‌گرایان هم‌صدا شدند که نظریۀ داروین به ماده‌گرایی و مادهگرایی به بی‌دینی منتهی می‌شود.

پس از آنکه اندک‌اندک زمزمه‌هایی دربارۀ نظریۀ تکامل در جهان اسلام (ازجمله ایران) شنیده شد، همین جبهه‌گیری‌ها در آنجا نیز به وجود آمد. این نظریه از طریق ایرانیان و اعراب فرنگ‌رفته و هیئت‌های تبشیری مسیحی به‌صورت شفاهی و نیز از طریق مجله‌های عربی آن روزگار به شکل دقیقتری به جهان اسلام راه یافته بوده است. مجله‌های علمی عربی که اعراب مسیحی تحصیل‌کرده چاپ می‌کردهاند یکی از مسیرهای اصلی ورود نظریۀ داروین بوده است. مجلۀ عربی «المقتطف» که از سال ۱۸۷۶ میلادی ابتدا در شام و سپس در مصر به چاپ می‌رسید شامل مقاله‌های متعددی دربارۀ جنبه‌های علمی و حتی الهیاتی نظریۀ داروین بوده است.

با شروع قرن جدید یک عالم شیعی تحصیل‌کرده در نجف به نام علامه ابوالمجد محمدرضا نجفی اصفهانی در سال ۱۳۳۱ هجری قمری (۱۲۹۱ ش./ ۱۹۱۲ م.) کتابی به نام «نقد فلسفة دارون» نوشت. وی نظریۀ داروین را «فلسفة النشوء والإرتقاء» خوانده و بارها به ترجمۀ کتاب بوخنر صراحتاً اشاره کرده است. بااینکه اصفهانی به جبهۀ علمای دین تعلق داشته و تحصیلات علمی جدید نداشته است، از لحاظ روش و نتیجه‌گیری بر علمای دینی دیگر چون محمدحسین شهرستانی و شیخو برتری‌های بسیاری داشته است. وی تلاش کرد با مطالعۀ گستردۀ مقاله‌ها و کتاب‌های علمی آن روزگار که به زبان عربی ترجمه می‌شدند سواد علمی خود را ارتقا بخشد. هرچند این مطالعات هیچ‌گاه نمی‌توانست او را به مقام یک زیست‌شناس باتجربه که سال‌ها زیر نظر استادان کار تجربی و نظری کرده است، برساند، اما به او اجازه می‌داد نظریۀ تکامل را بهتر از هر عالم دینی دیگری در آن روزگار درک کند و با آن وارد گفت‌وگو شود. اصفهانی در فضای سوءتفاهم‌ها در خصوص نظریۀ داروین تلاش کرد با استفاده از منابع در دسترس دقیق‌ترین روایت را از نظریۀ داروین پیدا و بررسی کند. البته نه فقط اصفهانی بلکه بخش عمدۀ نخبگان سرزمین‌های اسلامی فقط از طریق منابع عمومی علمی و تنها با نتایج و صورت نهایی بعضی از استدلال‌ها آشنا بودند و امکان آشنایی دستاول با شواهد تجربی و منابع اصلی پژوهشی و انجام کار آزمایشگاهی که به تمرین و ممارست در دانشگاه‌های غربی نیاز داشت هنوز برایشان میسر نبود. اصفهانی فقط بر اساس منابع عمومی موجود که در مجله‌ها و کتاب‌های عربی منتشر شده بود، می‌توانست با علم روز و استدلال‌ها و نظریه‌های آن آشنا شود و موضعی در قبال آن‌ها اختیار کند.

کتاب «مواجهه با داروین» در دو بخش به معرفی این مسیر و چگونگی رویارویی نخبگان مسلمان و مسیحی در سرزمین‌های اسلامی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی می‌پردازد: در بخش اول ترجمۀ کتاب علوم غربی در جهان عرب: ضربۀ داروین‌گرایی (۱۹۳۰-۱۸۶۰) نوشتۀ پژوهشگر اُردنی، عادل زیادات عرضه می‌شود. زیادات پژوهشگر برجستۀ دانشگاه یرموک و دانش‌آموختۀ رشتۀ «مطالعات تاریخی و اجتماعی علم» از دانشگاه مونترال کانادا در سال ۱۹۸۳ است و در پژوهش بی‌سابقه و ارزشمند خود تأثیرات علم جدید به‌ویژه نظریۀ داروین را در میان جریان‌های مختلف فکری سرزمین‌های عربی هلال حاصلخیز پی می‌گیرد و ما را با دیدگاه‌های گروه‌های مختلف سکولار و مذهبیِ مسیحی و مسلمان آشنا می‌کند. وی نشان می‌دهد چطور ماده‌گراهایی چون شبلی شُمیّل از نظریۀ تکامل به نفع فلسفۀ خود سوءاستفاده کردند و چطور بعضی از علمای عرب مسیحی چون لوییس شیخو تحت تأثیر همین نگرش با کلیت این نظریه مخالفت می‌کردند.

در بخش دوم، نتیجۀ پژوهش‌های مترجم بر بخشی از آرای محمدرضا اصفهانی، عالم ایرانی‌تبار حوزۀ علمیۀ نجف و قم عرضه می‌شود و اینکه وی چگونه با این نظریه در کتاب «نقد فلسفة داروَن» روبه‌رو شد و علی‌رغم تلاش‌های ماده‌گراها تلاش کرد جنبه‌های علمی این نظریه را از حواشی فلسفی آن جدا کند.

*استادیار پژوهشکدۀ تاریخ علم دانشگاه تهران

مواجهه با داروین، نخستین برخوردها با نظریة تکامل در شرق مسیحی و اسلامی، عادل زیادات، ترجمه و پژوهش: امیرمحمد گمینی، ناشر: کرگدن، تعداد صفحه: ۲۹۴ صفحه، قیمت: ۳۰ هزار تومان