شناسهٔ خبر: 55696 - سرویس دیگر رسانه ها

هنرچند رسانه‌ای و ناب ایرانیان شیعه/ نظری و گذری بر نقاشی قهوه‌خانه‌ای

آغاز نقاشی قهوه‌خانه‌ای را به دوران صفوی و آشنایی نسبی با نقاشی اروپایی نسبت می‌دهند و از سده دوازده هجری با نقل نقالان همراه بوده است.

فرهنگ امروز/ احمدرضا دالوند:

پرده:

«پرده» – که به آن «پرده درویشی» و برخی «پرده دراماتیک» نیز می‌گویند، پارچه‌ای است که بر آن یک یا چند مجلس از یک داستان یا واقعه تاریخی نقاشی شده و «پرده‌خوان» یا «نقال» با اشاره به تصاویر رسم بودآن به روایت و شرح نقش‌ها و داستان‌های مرتبط برای حاضران می‌پردازد. رسم بود که پرده‌ها به دیوار مکان‌های عمومی به ویژه قهوه‌خانه‌ها که محل اجتماع مردم و برگزاری مراسم پرده‌خوانی بودند، نصب شوند. پرده‌خوان برای انتقال پرده از محلی به محل دیگر برای سهولت در حمل، پرده‌ها که عمدتا از جنس متقال یا کرباس بودندرا، مانند طومار لوله می‌کرد. نخستین و مهم‌ترین خصلت نقاشی قهوه‌خانه‌ای در اندیشه‌ها و معیارهای مشترکی است که به طور نانوشته در میان همه هنرمندان این نوع نقاشی جاری است. دومین خصلت نقاشی قهوه‌خانه‌ای که کم از نخستین ویژگی آن ندارد، عدم تاثیرپذیری آن از فلسفه نقاشی اروپایی است، هرچند که از رنگ و روغن که ابزاری اروپایی است بهره می‌گیرد. نقاشان قهوه‌خانه‌ای از آنجایی که اساسا معیارهای نقاشی غربی را نه می‌شناسند و نه قبول دارند، در حالتی بی‌تکلیف، با صفا و بکر به ساخت و پرداخت آثارشان می‌پردازند.

وحدت فرم و محتوا در نزد همه نقاشان قهوه‌خانه‌ای از آیین و آداب مشترکی ریشه می‌گیرد که همه آنان به آن ایمان قلبی دارند. این نقاشان از سویی بر صفای باطن و دانسته‌های ارزشی خود تکیه دارند و از سوی دیگر یزیدیان را منفور و خاندان ولایت را محبوب خود می‌دانند، این نکات گوشه‌ای از آیین و آداب مشترک میان آنان است. مضامین نقاشی قهوه‌خانه‌ای را باید در سه رویکرد مورد بررسی قرار دارد:

١- موضوعات مذهبی

٢- موضوعات بزمی

٣- موضوعات رزمی

که موضوعات مذهبی بیشترین سهم را در این میان داشته و دارند. این نقاشان در ترسیم مضامین مذهبی، جنبه‌های حماسی آن را مشخص‌تر و بارزتر نشان می‌دهند. در این پرده‌ها معمولا به سبب محذوریت‌های مذهبی درنقاشی صورت معصومین، چهره آنها در هاله‌ای از نور قرار می‌گرفت. در این نوع از نقاشی اشقیا در مقابل پاکان روزگار صف بسته‌اند. نقاش، چهره‌های نورانی را در مقابل چهره‌های سخیف و تیره قرار می‌دهد؛ و بیننده بدون هیچ پیچیدگی و مشکلی به سهولت تشخیص می‌دهد که هنرمند پیشاپیش عشق خود را در چهره‌های منور و نفرت خود را از اشقیا برای او عیان می‌سازد.

پرده‌خوانی، هنر مولتی مدیا:

پرده‌خوانی در فرهنگ‌های قدیمی‌تر «صورت‌خوانی» نیز خوانده شده است. پرده‌خوانی یک هنر انفرادی است که پرده‌خوان با استناد به نقاشی روی پرده شرح واقعه را برای حاضران نقل می‌کرد. پرده خوانی در زمره هنرهای دراماتیک قرار دارد و این هنر ترکیبی است از «تصویر»، «صدا» و «متن»، در واقع «چندرسانه‌ای١» سنتی و تاریخی ایرانیان شیعه محسوب می‌شود.

آداب نقاشی قهوه‌خانه‌ای:

نقاش قهوه‌خانه‌ای همواره اثر خود را نوعی جدال با ستم و کفر تلقی می‌کرده است و خود را مدافع حق و عدالت می‌پنداشته است. این نقاشان شاید تنها هنرمندانی باشند که مضموم آثارشان را با شهدای راه خدا سرشار از نور و پاکی کرده و بر تاریکی و جهل تاخته‌اند. نقاش قهوه‌خانه‌ای با بریدن اعضای بدن (شمر) بر روی پرده، به تسکین آلام پیروان عصمت و طهارت کمک می‌کرده است. در تبارشناسی نقاشی قهوه‌خانه‌ای نه می‌توان ریشه‌های آن را به هنر ناییف Naive نسبت داد و نه در زمره هنرهای ابتدایی در جوامع بدوی می‌گنجد. می‌توان گفت این نقاشی، ادامه نگارگری در سطح وسیع و با قلم موی پهن و درشت است، و به لحاظ تاریخی پس از سبک نقاشی زند و قاجار قرار می‌گیرد.

در نقاشی قهوه‌خانه‌ای برای تاکید کردن بر نکات با اهمیت، تصویرمورد نظر را درشت‌تر و در مرکز صحنه قرار می‌دهند. در این هنر، همه‌چیز در خدمت پیامی است که آشکارا قرار است منتقل شود. بنابراین فضا، مکان و عناصر حاشیه‌ای اعم از اسب، انسان و سایر اشیاء به گونه‌ای ترکیب می‌شوند که به درخشش موضوع محوری کمک کنند و در این میان‌ای بسا به تناسب فیگورها، روابط منطقی میان عناصر صحنه و اصلا قواعد طبیعت‌پردازی دستخوش تغییرات اساسی شوند. این دستکاری در تناسب برای آن است که مضمون اصلی پر رنگ‌تر و درخشان‌تر جلوه کند و هیچ عاملی در صحنه مانع و مزاحم آن نباشد.

دو نکته فنی و مهم در نقاشی قهوه‌خانه‌ای قابل ذکر است: یکی چهره‌پردازی، که بدون آن یک پرده قهوه‌خانه‌ای عملا کاربردی ندارد، و دوم خطوط کناره‌نما که با قاطعیت همه تغییر اندازه‌ها و اهم و فی الاهم‌های مورد نظر نقاش را از یکدیگر تفکیک و صحنه را برای دیدن مهیا می‌سازد.

آغاز نقاشی قهوه‌خانه‌ای را به دوران صفوی و آشنایی نسبی با نقاشی اروپایی نسبت می‌دهند و از سده دوازده هجری با نقل نقالان همراه بوده است.

چرخه تولید پرده‌های قهوه‌خانه‌ای از چهار رکن: «قهوه‌خانه‌دار»، «نقال»، «نقاش» و «مردم» تشکیل می‌شد. سه رکن نخست همه تمهیدات را بر عهده می‌گرفتند تا رکن اصلی، یعنی مردم را به قهوه‌خانه بکشانند. قهوه‌خانه محل کسب اندیشه‌های جوانمردانه و فضائل اخلاقی و انسانی بود، که به مدد نقال و نقاش سلیم‌النفس فراهم شد.

قهوه‌خانه‌دار، «اقتصاد هنر» را مدیریت می‌کرد و با به نمایش گذاردن مجلس نقالی و پرده‌خانی و جذب مردم به قهوه‌خانه این چرخه میان مردم و هنرمند و قهوه‌خانه‌دار شکل می‌گرفت. بدین‌ترتیب میان مردم و هنر در مکانی به نام قهوه‌خانه رابطه‌ای بر قرار می‌شد که در اصطلاح امروز به آن مولتی‌مدیا یا چندرسانه‌ای (متن، صدا و تصویر) می گویند.

بنیانگذاران:

قبل از آنکه به چهار تن از هنرمندان حاضر در نمایشگاه بپردازیم، بایسته است که اشاراتی به بنیانگذاران این هنر متعالی و مردمی داشته باشیم. بزرگانی همچون: حسین قوللر آغاسی، محمد مدبر، عباس بلوکی فر، حسن اسماعیل‌زاده و...

حسین قوللر آغاسی

فرزند استاد علیرضا قوللر آغاسی بود. پدرش هم در زمینه نقاشی روی قلمدان، هم هنر مینا کاری و هم در تصویرگری شاهنامه‌های چاپ سنگی و در اواخر عمرش به کاشی‌پزی و نقش روی کاشی می‌پرداخت. حسین قوللر آغاسی در چنین محیطی در جوار پدر رشد کرد. او در نوجوانی بر کاشی نقش‌ها می‌زد و با امضای: عمل حسین‌بن علیرضا به یادگار می‌گذاشت. در همان ایام نوجوانی حسین بود که محمد مدبر که همسال او بود به کارگاه کاشی‌پزی استاد علیرضا آمد و بدین‌سان یک عمر دوستی پرثمر میان حسین و محمد شکل گرفت. حسین قوللر آغاسی می‌گوید: روزی که من و محمد مدبر و سایرین به این نقاشی جان دادیم، اصلا فکر رقابت و چشم و هم‌چشمی با نقاشان تحصیلکرده و از فرنگ برگشته در ذهن‌مان نبود. همه ما از سر ساختمان‌ها، از کنار کوره‌های کاشی‌پزی و از سنگ‌تراشه‌ها آمده بودیم؛ عقل و ذوق‌مان را روی هم گذاشته بودیم و هر که هر هنری داشت به کار می‌گرفت. یکی اسلیمی خوب بلد بود، یکی خوب رنگ می‌ساخت، یکی صورت خوب می‌ساخت... برای ما مهم این بود که مردم، کارمان را بپسندند و قبول‌مان کنند. قهوه‌چی‌ها هم کمک کردند، چای و دیزی ما را به راه انداختند، خرج زندگی و زن و بچه‌های‌مان را دادند، ماهم کار کردیم.

حسین قوللر می‌افزاید: ما از همان اول از طبیعت‌سازی پرهیز کردیم. کتابی که نخوانده بودیم، دنیا را هم نگشته بودیم... مداحی، نوحه خوانده بود... آقایی منبر رفته بود... نقالی، شاهنامه نقل کرده بود؛ ماهم چیزهایی را در خیال‌مان پروردیم و جرات کردیم و نقش این خیال را آشکار ساختیم.

محمد مدبر

محمد مدبر نیز درباره خود چنین گفته: من عمری را در کربلا زندگی کرده‌ام، اگرچه هرگز پایم به خاک داغ کربلا نرسیده، اما من کربلایی هستم. من به کوفه رفته‌ام، دربه دری کشیده‌ام، شلاق نامردان را خورده‌ام. هنوز هفت سال بیشتر نداشتم که یتیم شدم، در تعزیه «تکیه دولت» نقش دو طفلان مسلم را بازی می‌کردم، فریاد یتیمی و غریبی سر می‌دادم. من اگر نقاش عاشورا نباشم، اگر خون ناکسان را بر پهنه بوم نریزم، چه کسی به داد مظلومانی چون من
خواهد رسید؟

حسین و محمد، شاگردی را پروراندند که بعد از خودشان از مهم‌ترین نقاشان قهوه‌خانه‌ای به حساب می‌آید: عباس بلوکی‌فر.

عباس بلوکی فر

آثار بلوکی‌فر مخلوطی از ذوق قوللر آغاسی و مدبر است. به اضافه خصائل انحصاری خودش در نقاشی. عباس بلوکی‌فر از ماهرترین شاگردان حسین قوللر آغاسی است.

حسن‌آقا اسماعیل‌زاده (چلیپا)

حسن‌آقا اسماعیل‌زاده (چلیپا) نیز از شاگردان استاد محمد مدبر است. خیلی‌ها او را مدبر زنده می‌دانند با این تفاوت که حسن آقا ملایم‌تر و نرم‌تر از مدبر کار می‌کرد.

ادامه‌دهندگان:

فتح ا... قوللر

پسر خوانده مرحوم حسین قوللر آغاسی بود. از کودکی تحت حمایت استاد حسین قوللر بود و نقاشی را از او آموخت و چون در پای نقاشی‌هایش امضای قوللر می‌گذاشت، خیلی‌ها را به اشتباه انداخته است.

حسین همدانی

از شاگردان مرحوم محمد مدبر بود، که بعد از اسماعیل‌زاده او را بهترین شاگرد محمد می‌دانند.

محمد حمیدی (محمد بربر)

از آخرین شاگردهای حسین آقا بود. حمیدی اهل مشهد است و در کنار نقاشی قهوه‌خانه‌ای گاهی نقاشی خیالی هم می‌کشد.

محمد فراهانی

در جمع شاگردان حسین قوللر آغاسی، استعداد و ذوق بیشتری در کشیدن پرده‌های درویش داشت. دلیل این شکوفایی را باید در رفاقت او با دراویش پرده‌دار جست‌وجو کرد. خودش هم یک پا پرده‌خوان بود و روایت پرده‌های درویش را در حافظه داشت. محمد فراهانی می‌گوید «استاد حسین قوللر همیشه به من می‌گفت: اگر یک پرده‌کش ماهر شوی، بهتر است که یک نقاشی خیالی بی‌حساب و کتاب و معمولی باقی بمانی.»

١- Multi media / چند رسانه‌ای

روزنامه اعتماد