شناسهٔ خبر: 56221 - سرویس دیگر رسانه ها

فقدانی بی‌جبران در فرهنگ و ایران‌شناسی / حسن انوشه

یادداشت کوتاه حسن انوشه در مورد احسان یرشاطر.

فرهنگ امروز/ حسن انوشه:

من فرصت دیدار و معاشرت با استاد یارشاطر را در سال‌های قبل از انقلاب نداشتم و آن سال‌ها جوان بودم و کمتر این امکان فراهم بود تا با چهره‌های طراز اول فرهنگ معاشرت داشته باشم و پس از انقلاب هم عملاً با اقامت ایشان در امریکا فرصت دیداری میسر نشد. اما بخش عمده‌ای از ارتباط‌های اهالی فرهنگ و علم و پژوهش با هم از طریق آثارشان است و من از نیم قرن پیش با فعالیت‌ها و جد و جهدهای علمی و پژوهشی جناب یارشاطر آشنا بودم و او هم بواسطه کارهایم با من آشنایی داشت و از سر لطف استادانه در کتاب خاطره‌هایش از من و آثارم نیز یاد کرده است. این از ویژگی اهل فضل و دانش است که با مدارا و منظر علمی و انسانی با هم روبه‌رو می‌شوند و وجوه دیگر را چندان اعتنایی نمی‌کنند. از درگذشت این انسان با همت و پرکار متأسفم و فرهنگ ایران انسان بزرگی را از دست داده است و فقدان یارشاطر را به خانواده‌اش و جامعه علمی ایران و جامعه جهانی ایران‌شناسی تسلیت می‌گویم. به اعتقاد من احسان یارشاطر در درجه نخست، معلم بود و این‌ شأن و کسوت معلمی بر دیگر وجوه‌ کارش نیز اثر گذاشت و هرجا می‌رفت و هرکار می‌کرد به‌عنوان معلمی دلسوز و ایران‌دوست عمل کرد. او در سال‌هایی که در ایران بود استاد ادبیات و زبان‌شناسی در دانشسرای عالی بود. دو – سه نسل از دانشجویان ایرانی شاگرد این استاد فقید بودند. در سال‌های پایانی دهه پنجاه هم که به دعوت دانشگاه کلمبیا به امریکا مهاجرت کرد و کرسی استادی آن دانشگاه را در زمینه فرهنگ و تمدن ایران در اختیار داشت  تا واپسین سال‌های عُمر پربارش معلم ماند و از ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی گفت. وقتی نظام شاهنشاهی در پی انقلاب مردم ایران، سرنگون شد و نظمی دیگر مستقر شد او در امریکا ماند، اما لحظه‌ای از پای ننشست و بیکار نماند و کار عظیم «دانشنامه ایرانیکا» را پی گرفت. فعالیتی که از سال‌های پیش شروع شده بود در آن‌ سرزمن دنبال کرد و در تدون این دانشنامه بزرگ شمار زیادی از استادان ایرانی و ایران‌شناسان جهانی و استادان ایرانی مقیم کشورهای اروپایی و امریکایی را به‌همکاری دعوت کرد و از آن جمله استاد کبیر ایرج افشار با ایشان همکاری داشت. یا از استادان ایرانی مقیم فرنگ حورا یاوری و منوچهر کاشف همکاری مستمری با او داشتند. ملاک عمل و فعالیت او در تدوین و انتشار «دانشنامه ایرانیکا» رعایت اصول و استانداردهای علمی بود و لاغیر. برخی اصرار دارند، بگویند احسان یارشاطر دیدگاه‌های فکری و فرهنگی‌اش را در تدوین و ویراستاری مدخل‌های مختلف «دانشنامه ایرانیکا» دخالت می‌داد، اما این گونه نیست و پانزده مجلد از این دانشنامه در دسترس است و صاحبنظران می‌توانند با مداقه در این اثر بزرگ حرف‌های مرا تصدیق کنند. او مسأله‌اش فهم و تبیین و مستندسازی فرهنگ و تمدن ایرانی بود و دلمشغولی اصلی‌اش همان بود و نه چیز دیگر. «دانشنامه ایرانیکا»، به دانشنامه‌های بزرگ جهان پهلو می‌زند و از حیث اعتبار علمی، بی‌طرفی و دقت و مستند بودن ذره‌ای از دانشنامه‌های بزرگ جهان کم ندارد. متأسفانه زمانه و زمان این فرصت را نداد تا در دوره حیات جناب یارشاطر تمام مجلدات این دانشنامه چاپ و نشر شود. او برنامه‌هایی برای عرضه و انتشار آن‌لاین دانشنامه ایرانیکا داشت که آن نیز در زمان حیاتشان به وقوع نپیوست، امیدوارم با فقدان آن استاد در ادامه تدوین و نشر مکتوب و آن‌لاین دانشنامه ایرانیکا خللی پیش نیاید و همکاران آن استاد فقید این کار بزرگ را با همان دقت و نظم علمی به انجام برسانند. علاوه بر آن کار عظیم، همکاری مؤثر و تحسین‌برانگیز احسان یارشاطر در تدوین و تألیف «تاریخ ایران کمبریج» از دیگر فعالیت‌هایش بود. او سرپرستی مجلد سوم از این مجموعه را بر عهده داشت و در نگارش‌ مقاله‌های متعدد مجلدهای دیگر نیز همکاری داشت و انصافاً این کار پژوهشی فقط از عهده او بر می‌آمد.

منبع: روزنامه ایران