شناسهٔ خبر: 56517 - سرویس دیگر رسانه ها

مردیها: نقد انقلابی هیوم علیه استدلال‌های متافیزیکی است/ چرا کانت از خواب جزمیت بیدار نشده؟

مردیها در نشست نقد و بررسی کتاب «رساله‌ای درباره طبیعت آدمی» گفت: کسی که «رساله‌ای درباره طبیعت آدمی» را می‌خواند آن را یک نقد انقلابی، فورانی، شکننده و نیرومند علیه استدلال‌های محض عقلانی و متافیزیکی خواهد یافت. به گقته ماحوزی نیز هیوم در زمانه خود جدی گرفته نمی‌شود در حالیکه امروزه از مباحث او استقبال می‌شود چرا که نظام علمی در قرن بیستم پاسخ کانتی را طلب نمی‌کند.

مردیها: نقد انقلابی هیوم علیه استدلال‌های متافیزیکی است/ چرا کانت از خواب جزمیت بیدار نشده؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با همکاری خبرگزاری ایبنا نشست نقد و بررسی کتاب «رساله‌ای درباره طبیعت آدمی» نوشته دیوید هیوم با ترجمه جلال پیکانی را با حضور مترجم اثر، مرتضی مردیها و رضا ماحوزی یکشنبه 8 مهرماه در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار کرد.

مردیها در این نشست با اشاره به اینکه برای بسیاری از فلاسفه بزرگ چندین کتاب برای معرفی و شناساندن آن‌ها ترجمه شده اما کماکان برای هیوم به عنوان بزرگترین فیلسوف عصر مدرن حتی یک کتاب مقدماتی ترجمه نشده گفت: مطالبی که درباره هیوم بیان شده تنها در برخی از کتاب‌های تاریخ فلسفه وجود دارند. البته در چند سال اخیر ترجمه‌های خوبی از اغلب آثار هیوم ارائه شده با این وجود به جز ممیزهای حکومتی که آثار او درگیر آن می‌شوند، هیوم خود نیز دچار ممیز اجتماعی و فرهنگی است.
 
به گفته این استاد دانشگاه، به همین دلیل است که در گروه‌های فلسفه هیوم به دلیل وابستگی‌اش به سنت انگلیسی در مهجوریت قرار می‌گیرد و در دانشگاه عرضه نمی‌شود چون در آکادمی عده‌ای معتقد هستند فلاسفه انگلیسی بی درد هستند و به در ما نمی‌خورند اما فلاسفه وابسته به سنت آلمانی به هر دردی می‌خورند!
 
مردیها با بیان اینکه سفره‌ای که هگل پهن می‌کند هیچ فردی را از سر آن نا امید بر نمی‌گرداند، عنوان کرد: هر فردی از افکار عجوج و معجوج هگلی چیزی را بر می‌دارد؛ مارکسیست‌ها، ناسیونالیست‌ها و ... هر کدام بخشی از هگل را گرفته‌اند چون در کشکول او همه چیز هست و برای هر دردی درمانی وجود دارد. البته خوشبختانه خود آلمانی‌ها به سوی فلسفه آلمانی نرفتند چون اگر چنین کاری می‌کردند هیچگاه قطب صنعت در جهان نمی‌شدند و جامعه‌ای بسیار پیشرو، فرهیخته و... نبودند پس آنها با فلسفه آلمانی وداع کردند. اما ما چون نمی‌توانیم با دنیای تجربه‌گراها رقابت کنیم چون با ‌آنها 700 سال فاصله داریم و در این مسابقه از پیش باخته هستیم به سراغ متون دیگر رفتیم و گرفتار بیوت عنکبوت شدیم و خیال کردیم با ترجمه‌های چند پاره از آثار غربی گره کار ما باز می‌شود.
 

                       مرتضی مردیها

وی با تاکید دوباره بر اینکه فلسفه انگلیسی فلسفه نیست، اضافه کرد: علوم انسانی بنا به ذاتش تن به آزمون‌پذیری نمی‌دهد اما به‌هرحال متفکرانی چون هیوم، لاک و هابز تلاش کرده‌اند بگویند که علوم انسانی نیز مانند علوم تجربی باید آزمون‌پذیر باشد و اگرچه این آزمون‌پذیری می‌تواند طیفی داشته باشد اما به‌هرحال علم یک چیز است یک راه دارد.
 
این استاد فلسفه اضافه کرد: اما آن چیزی که ماجرا را به انحراف برد موضع رادیکال هیوم درباره دین و استدلال‌های خداشناسانه بود و به نظر نمی‌آمد که اصرار بر چاپ کتاب‌ها و نوشته‌هایش معقول باشد چراکه او به لحاظ سیاسی محافظه‌کار بود و این‌گونه درافتادن حماسه‌وار و صدای چکاک شمشیر زدن با دین از او بعید بود. به همین دلیل هیوم برای بسیاری رماننده بود و شاید یکی از دلایل ترجمه نشدن کتاب‌های او ممیزی‌های اجتماعی و فرهنگی‌ای بود که به دلیل ترس افراد یا معتقدنبودن به باورهای هیوم اعمال می‌شد.
 
مردیها در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه در فضای فلسفی جامعه ما هیوم به‌عنوان یک شناخت‌شناس معرفی شده اظهار کرد: این در حالی است که کار اصلی او بنیانگذاری مبادی علوم انسانی و شاخه‌های مختلف آن است. در ذهن هیوم این بود که بگوید به‌رغم تلاش‌های دوهزارسال گذشته اعم از فیلسوفان کلاسیک تا مدرن اکنون باید با معیارهای تجربی سنجید که انسان چه موجودی است و چه انتظارهایی می‌توان از آن داشت چون در گذشته علاقه‌مند بودند که انسان را موجودی وابسته به ملکوت و پرواز معرفی کنند و تنها نیازهای او را به این عرصه محدود کنند. بنابراین برنامه‌هایی که برای انسان نوشته شده بود به گونه‌ای بود که زنجیر وابستگی او از زمین را باز کند. پس امیدوارم که با ترجمه آثار هیوم سنت تجربه‌گرای انگلیسی تقویت شود و ما شاهد درک بیشتر این متفکران در جامعه و نیز رواج نوع فکر کردن و سنجید آنها در جامعه خودمان باشیم. 
 
وی ادامه داد: نکته دیگر سبک زندگی فیلسوفانی است که انسان را در ملکوت می‌دیدند و بر این نوع سبک زندگی اصرار می‌کردند؛ با مشاهده زندگی شخصی آنها می‌بینیم که چقدر زندگی‌های تاسف‌برانگیزی داشتند در حالی که فلاسفه‌ای مانند هیوم و لاک قدیس‌های واقعی بودند و در زندگی شخصی خود انسان‌های رئوف، مهربان و اخلاقی بوده و تلاش کردند سطح بالاتری از گفته‌هایی باشند که خود در جامعه ترویج می‌کردند. این در حالی است که در جریان مقابل که تلاش می‌کرد انسان را به سقف آسمان بکوبد کمترین کارش پیوستن به جریان‌های سیاسی‌ای مانند فاشیست بود و از این جهت ترجمه جلال پیکانی از این اثر کاری پردردسر و فداکارانه است.
 
مردیها همچنین با اشاره به ترجمه خوشخوان و روان کتاب یادآور شد: با وجود دشواری‌های زبان هیوم در آثارش این کتاب دارای ترجمه روان و قابل فهمی برای مخاطب است.
 
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش درباره سخن کانت درباره هیوم که گفته بود او مرا از خواب جزم‌اندیشی بیدار کرده توضیح داد: البته در این میان مشخص نیست که اساسا قبل از کانت کسی بوده که از خواب بیدار شده و یا اینکه بیدار شدن او به چه میزان بوده است؟ ممکن است کانت از خواب جزمیت بیدار شده باشد و کتاب‌هایش را در حالت نیمه‌خماری نوشته باشد! چون به نظر می‌آید بیدار شدن او بسیار زیاد نبوده و تنها می‌خواسته دست و پای تجربه را به جایی متصل کند. بنابراین تمام زوری که زده این بوده که تجربه را باید با میخ به چیزهایی کوبید تا اعتبار یابد بنابراین عقل خودبنیادش هم به هیچ وجه خودبنیاد نیست چراکه تجربه برای او تا به قالب‌های پیشینی اتصال پیدا نکند اعتباری ندارد. از همین جهت او را تنها می‌توان به عنوان کسی که چانه‌های مختصری در متافیزیک عقل زده مطالعه کرد.
 
وی ادامه داد: از سوی دیگر برای مطالعه باید ابتدا از متافیزیک شروع کرد و بعد به سراغ متفکرانی چون هابز و لاک رفت و در نهایت به هیوم رسید تا رستگار شد چون او علم را براساس تجربه می‌داند.
 
این استاد فلسفه در ادامه سخنانش درباره «رساله‌ای درباره طبیعت آدمی» که هیوم در سن 24 سالگی خود نوشته یادآور شد: درک این موضوع بسیار سخت است که او در سنین جوانی چنین تفکراتی داشته و تقریبا می‌توان این کتاب را مهمترین اثر هیوم دانست گرچه خودش از پذیرفتن مسئولیت آن استعفا داده و شکل‌های بازنویسی این کتاب در دیگر آثارش معرفی کرده است. او از یک طرف می‌گوید که این کتاب محصول جوان سری اوست و برای نقدش نباید به سراغ این کتاب رفت اما اهل فلسفه معتقدند این کتاب او با فاصله از آثار دیگرش قرار دارد.
 
وی با تاکید بر اینکه هیوم در این کتاب با تمام شخصیت فلسفی خود بدون ملاحضه به عرصه می‌آید عنوان کرد: او تمام قدرت تحلیلی، ذهنی و فکری خود را برای نقد میراث فلسفی دوهزارساله به کار می‌گیرد و بنابراین برای کسانی که به دنبال ایده‌های جدید هستند هیوم مهم است چون او در عرصه‌های مختلف طبیعت آدمی به سوال‌ها، رادیکال و تجربه‌گرا پاسخ می‌دهد. البته این که این کتاب خود هیوم را آزرده کرد و مشتری هم نیافت شاید به دلیل سختی‌اش بوده چرا که هیوم جملات این اثر را در آثار دیگرش توضیح داده است و وجوه مختلف این کتاب را حذف، ویراست یا آرام کرده چراکه می‌ترسیده تعابیر اساسی او در جنگ بیرحمانه معرفت‌شناسی گم شود.

به گفته وی، تمام تلاش هیوم این بود که خود را به‌عنوان یک دانشمند معرفی کند و از همین جهت خواندن این کتاب برای خوانندگان حرفه‌ای فلسفه توصیه می‌شود چرا که این میزان دقت منطقی در نوشتن و درک آن سخت است.
 
مردیها با بیان اینکه هیوم یکی از بزرگترین عقل‌گراهای تاریخ روشنگری است، گفت: او از بزرگان و تقویت‌کنندگان عقلانیت است و تلقی او از عقل آن چیزی است که در برابر تجربه قرار می‌گیرد. هیوم معتقد است به جای اینکه انسان را براساس تجربه کشف کنیم و برای شناخت او از استدلال‌های انتزاعی استفاده کنیم بهتر است که تنها به تجربه رجوع کنیم. بنابراین او در این اثر در مخالفت و معارضه با این نوع از عقل‌گرایی است که در برابر تجربه قرار می‌گیرد.
 
این استاد فلسفه با اشاره به استدلال‌های فلاسفه برای اثبات خود، روح جهان و جهان آخرت گفت: کسی که «رساله‌ای درباره طبیعت آدمی» را می‌خواند آن را یک نقد انقلابی، فورانی، شکننده و نیرومند علیه استدلال‌های محض عقلانی و متافیزیکی خواهد یافت. البته قسمت پایانی این کتاب نیز تمهیداتی را فراهم می‌کند که انسان را به گونه‌ای بشناسیم که در علوم انسانی کمتر گمراه شود. بنابراین این کتاب پایه روشن‌شناسی علوم انسانی است.
 


                             رضا ماحوزی

ماحوزی نیز در ادامه این نشست با اشاره به آشنایی خود با هیوم گفت: این کتاب بسیار بیشتر از تحلیل درباره معرفت‌شناسی است و با توجه به ساختارهای چندگانه کانت برای نقدهای مختلف می‌توان در این اثر مشاهده کرد که چگونه کانت خودش را با هیوم درگیر می‌کند به طور مثال آنجا که کانت مرزهای قوه‌ها را از یکدیگر تفکیک می‌کند می‌توان با مطالعه این اثر این موضوع را بررسی کرد که چگونه می‌توان مرزهای قوه‌ها را پس از تفکیک به هم ارتباط داد و اگر قرار بود هیوم به مباحث کانت در این اثر پاسخ دهد چه می‌گفت؟
 
وی ادامه داد: با مطالعه این اثر می‌توان آن چیزی را که از آن به‌عنوان روح دانشگاه یاد می‌کنیم و تلاش می‌کنیم در دانشکده‌های خود واکاوی کنیم در این اثر پیدا کنیم و در واقع در باب دانشگاه و بخش‌های مختلف فلسفی، جامعه‌شناسی، فرهنگی و ... تفکر کنیم.
 
ماحوزی با اشاره به استفاده دیگر افکار هیوم برای جامعه ایرانی گفت: امروز ما ایرانیان شرایط خاصی را با گوشت و پوست خود احساس می‌کنیم و گویی اگر تلاشی به خرج ندهیم کلاهی برسرمان رفته و همواره در میان دوراهی قانون و اخلاق قرار می‌گیریم این رساله به نوع شرایط فلسفی ایران را از زوایای روانکاوانه و تحلیلی به تصویر می‌کشد بنابراین بدون اینکه گرفتار ذات‌گرایی شویم می‌توانیم با طرح پرسش‌های کوتاه درک تحلیلی از شرایط ورودی خود داشته باشیم.
 
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ادامه سخنانش با بیان اینکه نظام علمی در زمان کانت به دنبال تایید هیات فیزیکی نیوتنی بود و می‌خواست آن را پشتیبانی کند، افزود: هیوم در زمانه خود جدی گرفته نمی‌شود در حالی‌که امروزه از مباحث او استقبال می‌شود چرا که نظام علمی در قرن بیستم پاسخ کانتی را طلب نمی‌کند و اکنون با این سوال مواجه هستیم که در نظام علمی جامعه ایرانی کدامیک از پاسخ‌های هیومی و کانتی می‌تواند برای دانشکده‌های ما کاربرد داشته باشد و اساسا هیوم چه نسبتی با ما دارد؟
 
وی با تاکید بر اینکه هیوم در این رساله نمی‌خواهد درگیر بازی تعریف‌ها شود گفت: با فرض این موضوع که پاک‌ترین نظریه‌ها نظریه‌هایی هستند که کمترین هستنده‌ها را برای تبیین علی پدیده‌ها به کار می‌گیرند می‌توان این سخن هیوم را درک کرد به اعتقاد من تعریف از نظر هیوم در این رساله از افعالات و معقولات در داوری‌های زیبایی‌شناختی و ... انسان است و تحلیل هیوم این است که اگر من بخواهم راه کلاسیک‌ها را ادامه دهم گرفتار ذات‌گرایی می‌شوم پس بهتر است قدم به قدم جلو رفته تا به مقصد برسم. به اعتقاد او در این آب گل‌آلود هر چیزی که به دست بیاید فاقد اعتبار است. پس روش‌شناسی فلسفی هیوم مهمترین درسی است که ما می‌توانیم از افکار او بگیریم و این روحیه او را ادامه دهیم.
 
عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه هیوم بنیاد کلاسیک معقول‌ها را مورد پرسش قرار داد، گفت: درسی که کانت از هیوم گرفته این بوده که در گذشته راه اشتباه رفته است اما اصل موضوع به معقول‌ها نیاز دارد و باید به گونه‌ای دیگر آن را تبیین کرد بنابراین کانت از خواب جزم‌اندیشی بیدار شد بدین معنی که فهمید برای تبیین علیت نمی‌توان راه قبل را رفت و مسیر را عوض کرد. او از تذکر هیوم درس گرفت و راه دیگری را برای تبیین علی پدیده‌ها به کار برد. پس فلسفه کانت تا جایی مرهون هیوم است که بداند راه قبلی اشتباه است البته اکنون می‌توان هیوم و کانت را در میدان درگیر کرد و دید که چگونه هیوم می‌تواند ما را تا آستانه خیال ببرد چرا که او در این کتاب می‌خواهد در خیال بنگرد و ببیند چگونه هریک از اینها در یک ساحت معنا می‌یابد.
 

                               جلال پیکانی

جلال پیکانی هم در این نشست با اشاره به اینکه به اعتبار کار در حوزه معرفت‌شناسی ترجمه اثری از هیوم را انتخاب کرده است، گفت: ترجمه این اثر از سال 1390 آغاز کردم چون انس گرفتن با هیوم کار دشواری است به همین دلیل کار ترجمه به کندی پیش رفت تا اینکه در سال 1396 ترجمه کتاب به پایان رسید. اما مهمترین بازخوردی که من از کتاب گرفتم مقدمه‌ای بود که بر جلد اول کتاب نوشتم به دلیل این که ممیز از ما خواسته بود تا مقدمه‌ای بر این کتاب توسط مترجم نوشته شود و بر نادرست بودن هیوم صحه گذاشته شود. من نیز به دلیل اینکه اصرار داشتم کتاب چاپ شود دوبار مقدمه برای کتاب نوشتم که باز مورد قبول واقع نشد و در نهایت متنی اغراق شده درباره هیوم نوشتم که در نهایت تایید شد. بنابراین ترجیح من برای انتشار کتاب علت اصلی نگارش این مقدمه بود.

​وی افزود: باید از ویرایش نورتون برای ترجمه استفاده کردم اما از اواسط کار با آن آشنا شدم و به همین دلیل کتاب سوم را با ویرایش نورتون انحام دادم و اگر قرار باشد بار دیگر این آثار ویراست شود باید از ویرایش نورتون استفاده شود.

پیکانی نیز در ادامه سخنانش در پاسخ به این سوال که آیا افکار هیوم می‌تواند مواجهه‌ای با فلسفه اسلامی داشته باشد عنوان کرد: ما تاکنون در مواجهه با فلسفه غرب صادقانه نبودیم و سعی کردیم فیلسوفان قابل تطهیر را معرفی کرده و فیلسوفان غیرقابل تطهیر را بایکوت کنیم. من حتی معتقدم جمله‌ای که از کانت در وصف هیوم گفته می‌شود به نوعی نادیده گرفتن هیوم و سانسور اوست چراکه این تلقی را به وجود می‌آورد که کانت درکش را از هیوم گرفته و ما اکنون به آن نیازی نداریم به همین دلیل است که در جامعه فلسفی ایران هیوم کمتر خوانده می‌شود و همه چیز به کانت می‌رسد.
 
عضو هیات علمی دانشگاه تبریز با تاکید بر اینکه هیوم قابل تطهیر نیست و ماهیت فلسفه‌اش این اجازه را به ما نمی‌دهد افزود: هیوم نمی‌تواند برای مایی که می‌خواهیم میراث فلسفی‌مان را حفظ کنیم یا ارتقا دهیم چیزی داشته باشد چراکه او به مبانی متافیزیکی ذات‌گرایانه دکارتی و ارسطویی حمله می‌کند و لذا او را نمی‌توان تطهیر کرد. شاید یکی از دلایل رادیکال بودن در این کتاب این است که آگاه بود که در آینده عده‌ای بخواهند فلسفه او را تطهیر کنند بنابراین با توجه به نگرانی خود اینچنین سخن گفت.
 
پیکانی با تاکید بر اینکه باید مواجهه خود با هیوم را درک کنیم، گفت: باید بدانیم که او در فلسفه تجربه‌گرایانه تفکر می‌کند و ما برای درک او باید جایگاه خود را تعریف کنیم. جالب است که کانت در همه حوزه‌ها قوی است و سایه‌اش را می‌افکند با اینکه خاکریز عقب‌تر را انتخاب کرده است. کانت برای دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی خود نوشته است تا جایی که وقتی خبر انقلاب فرانسه را شنید گفت که می‌تواند به راحتی می‌تواند بمیرد ولی هیوم چنین دغدغه‌ای را نداشته و تنها در این کتاب غواصی بی‌غرضانه در قلمرو کشف حقیقت داشته و هیچ ملاحظه‌ای را به کار نگرفته است.
 
وی ادامه داد: آنچه که هیوم در این کتاب درباره علیت، بنیاد اخلاق و ... بنیان می‌کند چنانچه مبانی اداره اجتماع قرار گیرد کار بسیار دشوار می‌شود چون او آزادی ویژه‌ای را در این کتاب برای انسان ترسیم کرده و بی‌بنیادی برای بنیادهای سفت و سخت متصور است پس هیوم و کانت از دو خاستگاه مختلف برخاستند اما ما به شدت عجله داریم که از افکار فلسفی نسخه درمان بیرون بکشیم و گزارش‌های چندصفحه‌ای از فلاسفه استخراج کرده و کنشگری کنیم.
 
پیکانی یادآور شد: به همین دلیل است که در دهه 40 و 50 افرادی در ایران با ترجمه آثار قدما خواستند نسخه درمان خودشان را از آن استخراج کنند در حالی که اگر کسی بخواهد با نگرش حقیقت‌جویانه محض حرکت کند باید به فیلسوفی مانند هیوم مراجعه کند گرچه او علی‌رغم اینکه به کفر مشهور است اما در محله‌اش به او دیوید مقدس می‌گفتند.
 
این استاد فلسفه در بخش پایانی سخنانش به برخی از گزاره‌های شک‌برانگیز درباره این کتاب در آثاری مانند تاریخ فلسفه کاپلستون اشاره کرد و گفت: اینکه بیان می‌شود این کتاب فروش خوبی نداشته و حتی خود هیوم آن را مرده از مطبعه بیرون می‌داند به نظر درست نمی‌آید چرا که اتفاقا نشان داده شده که این کتاب با فروش خوبی هم مواجهه بوده است اما اثر آشفتگی ذاتی دارد و این آشفته نوشتن کار ترجمه را سخت‌تر می‌کند.
 
وی با تاکید بر اینکه این کتاب نویسنده آن از زمانه خود زودتر متولد شدند تاکید کرد: افکار تجربه‌گرایانه هیوم به شدت معاصر است و درک او به درد این دوره می‌خورد. ما نیز باید در مقابل متفکر بی‌بدیلی مانند او تعظیم کنیم.