شناسهٔ خبر: 57026 - سرویس دیگر رسانه ها

شرح حالِ کوتاه کنت لیِف نیکالایویچ تالستوی

«مرگ ایوان ایلیچ» یا شرح حالِ کوتاه کنت لیِف نیکالایویچ تالستوی با ترجمه رضی هیرمندی در بازار کتاب تجدید چاپ شده است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «مرگ ایوان ایلیچ» نوشته لیِف تالستوی با مقدمه رانِلد بلایث و با ویراست جدید مترجم منتشر شد. 
 
رضی هیرمندی در پیشگفتار جدید کتاب که شرح حالِ کوتاه کنت لیِف نیکالایویچ تالستوی است، می‌نویسد: تالستوی با زندگی مالامال از تضادهای عمیق خود مظهر شخصیتی بس دوگانه بود. او در 9 سپتامبر 1828، در خانواده‌ای از اشراف روسیه دیده به جهان گشود. پدر و مادر را در کودکی از دست داد و پرورش او برعهده چندتن از زنان خویشاوند قرار گرفت.
در سال 1844 وارد دانشگاه قازان شد؛ اما تنها سه سال در آن‌جا دوام آورد. در بیست و سه سالگی به ارتش روسیه پیوست و در جنگ کریمه جنگید. در اثناء خدمت در ارتش، روسیه پیوست و در جنگ کریمه جنگید. در اثناء خدمت در ارتش، نخستین داستانش که بیش‌تر جنبه زندگی‌نامه داشت منتشر گردید. این اثر کودکی (1852) نام داشت. در سال 1861 به املاک خود بازگشت و در آن‌جا مدرسه‌ای برای کودکان روستایی بنا نهاد. در سال 1862 با سوفیا برز مدرسه‌ای برای کودکان روستایی بنا نهاد. در سال 1862 با سوفیا برز ازدواج کرد و رفته‌رفته از قیل و قال مدرسه دوری گزید و از آن پس پانزده سال از زندگی خود را به رسیدگی به امور املاک، اداره خانواده بزرگ خود و سوفیا و نوشتن دو اثر بزرگ جنگ و صلح (1865 ـ 1867) و آنّا کارنینا (1875 ـ 1877) گذراند.»


هیرمندی در ادامه می‌نویسد: «در گذرِ واپسین سال‌های این دوره پانزده ساله بود که تالستوی نسبت به تعالیم کلیسای ارتدکس روسیه بیش از پیش احساس سرخوردگی کرد. در سال‌های بعد، آرمان مسیحیِ نوینی برای خویش وضع نمود که محور اعتقادی آن عدم مقاومت در برابر شر بود. در همین حال علیه شرّ و فساد حکومت روسیه، پیرامون ضرورت پایان بخشیدن به هر نوع خشونت و در باب کمال‌پذیری اخلاقی انسان تبلیغ می‌کرد. این زهد و پارسایی در عمل ایجاب می‌کرد که دیگر هیچ عیب و نقصی را برنتابد و حتی ارتباط جسمانی خود را با همسرش قطع نماید. لیکن به‌رغم این همه دگرگونی همچنان می‌نوشت. این نوشته‌ها بیش‌تر غیرداستانی بود با این حال آثار دیگری را نیز شامل می‌شد که از آن جمله است: نمایش‌نامه قدرت تاریکی (1886)، رمان کوتاه مرگ ایوان ایلیچ (1886) و رمان‌های سونات کروتزر (1889) و رستاخیز (1899).
تالستوی در سال 1910، در حالی که هنوز یارای آن نداشت تا بین زندگی رایج اشرافی و موجودیت ساده‌ای که خود در سودای آن بود سازش برقرار کند، املاک خود را ترک کرد. دیری نپایید که بیمار شد و روی تختخواب سفری یکی از ایستگاه‌های دورافتاده راه‌آهن بدرود حیات گفت. پیکر او را در املاکش واقع در یاسنایا پولیانا به خاک سپردند.»
 
مترجم در توضیح و معرفی رمان هم می‌نویسد: «این رمان [کوتاه] به لحاظ ایجاز و از نظر بهره‌گیری از کوتاه‌نمایی نمایشی (دراماتیک) اثری است استادانه. خواننده به سرعت در می‌یابد که برای تماشای بستر آشنای مرگ در قرن نوزده با ژرفانمایی (پرسپکتیو) معمول روبه‌رو نیست؛ این‌جا به چشم برهم‌زدنی خود را در واقعیت‌های مربوط به خویشتن غوطه‌ور می‌بیند؛ ناگزیر به پایین می‌نگرد و نظاره‌گر مردی می‌شود بی‌فریادرس که بی‌هیچ عزت و شوکتی به صخره‌ای چنگ انداخته است. بالاتر، اندکی دور از دسترس این مرد، تمامی آن چیزهایی قرار دارد که زمانی مایه امن و سلامتش بوده: خانه، خانواده، شغل و جامعه. و در پایان گردابی از تاریکی، تاریکی دوّار.»
 
کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» با ترجمه رضی هیرمندی در 168صفحه با تیراژ 1000 نسخه به بهای 8هزار تومان از سوی نشر کتاب سبز راهی بازار کتاب شد.