شناسهٔ خبر: 57120 - سرویس دیگر رسانه ها

چرا دودمان ساسانی پرمنبع‌ترین دوران تاریخ ایران باستان به‌شمار می‌آید؟

آزرمیدخت فرهیخته والا در مجموعه سه جلدی «تاریخ اندیشه ایرانی» کوشیده است جریان‌های فکری و فرهنگی برآمده در دوران بلند سه هزار ساله تاریخ ایران باستان را موضوع پژوهش‌هایش کند. تکیه بر منابع و یافته‌های دست اول ایرانی و منابع خارجی اصلی‌ترین ویژگی این کتاب‌هاست.

چرا دودمان ساسانی پرمنبع‌ترین دوران تاریخ ایران باستان به‌شمار می‌آید؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مجموعه سه جلدی «تاریخ اندیشه ایرانی» با زیر عنوان اندیشه، فرهنگ و آیین ایرانیان در عهد باستان نوشته آزرمیدخت فرهیخته والا به تازگی از سوی نشر فردوسی (اصفهان) منتشر شده است. این مجموعه به گفته نویسنده، دسترنج بیش از 10 سال کار، به‌منظور دست‌یابی به درست‌ترین داده‌ها در مسیر شناخت مبانی اندیشه، فرهنگ و جهان‌بینی ایرانی در عهد باستان است. وی می‌گوید در این مسیر، شاید گزارش‌های ناب و منابع دسته اولی بوده‌اند که به‌دلیل عدم دسترسی به آنها و فقر منابع کتابخانه‌ای، به آنها دسترسی نداشته‌ام؛ اما منابع درجه دوم به‌کار گرفته شده، دربردارنده آن گزارش‌های دست اول هستند.

وی بر این باور است که در طول این سال‌ها، هیچ‌گاه درستی آنچه می‌نویسد را فدای تندنویسی و شتاب در کار نکرده‌ است و شاید به‌همین علت نیز، این‌قدر کار به درازا کشید. این کتاب شاید دقیق‌ترین اثر در این زمینه باشد که از هزاره پنجم پیش از میلاد تا سده هفتم میلادی را در حوزه جهان‌بینی، اندیشه و فرهنگ ایرانی دربرمی‌گیرد. تمامی هدف نگارش این کتاب، گردآوری و تدوین مجموعه گزارش‌ها و اطلاعات پراکنده از فرهنگ، اندیشه و جهان‌بینی انسان عهد باستان ایران است که به‌صورت پراکنده در هر یک از منابع تاریخی ایرانی و خارجی ناگفته مانده است؛ در حالی‌که هرکدام می‌تواند در بازسازی هویت فرهنگی او مؤثر باشد. در همین راستا و در درجه نخست، تکیه بر منابع و یافته‌های دست اول ایرانی و پس آن‌گاه، منابع خارجی هم‌زمان با آنها در نظر بوده و کمتر عنایتی به نظریه‌پردازی‌های جدید و منابع دست دوم و سوم شده است.

آزرمیدخت فرهیخته والا سال 1342 در اصفهان زاده شد و تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران باستان را در دانشگاه‌های اصفهان و تهران به انجام رسانید و در حال حاضر دوره دکتری تاریخ ایران باستان را می‌گذارند. او پیشینه سال‌ها آموزش تاریخ و فرهنگ ایران در دانشگاه‌های گوناگون را دارد و سمت‌های چندی در حوزه‌های فرهنگی کشور داشته و دارای پژوهش‌ها و آثار بسیاری در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران است. در این زمینه شاخص‌ترین آثار او «تاریخ اندیشه ایرانی» و «جامعه‌شناسی منابع تاریخ و فرهنگ ایران»، «جامعه‌شناسی تاریخی مردم ایران» و... است. با این پژوهشگر تاریخ ایران باستان گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

اندیشه تاریخ ایران باستان و دیدگاه‌هایی که در این زمینه وجود دارد پیش‌تر نیز در کتاب‌های بسیاری به چاپ رسیده است. لطفا در گام نخست بگویید انگیزه شما از نگارش این مجموعه کتاب چه بوده است؟ 
اصلی‌ترین هدف من در نگارش این اثر، نمایاندن نگاهِ تاریخی ایرانیان به جهان واقعی و رویایی آنان بوده که در پایان همه گفتارها، به بریافتی انسانی و مینویی از جهان منجر شده است. هر یک از بخش‌های کتاب در عین پیوستگی با دیگر بخش‌ها، از نظر محتوا مستقل است و به‌عنوان گفتمانی فهما و بی‌نیاز به دیگر بخش‌ها، قابل بررسی و گویاست. همه نگاره‌ها، نمودارها و تصویرهای به‌کار گرفته شده در هر گفتار، به‌عنوان بخشی از آن گفتار است و با هدف فهم بیشتر مطالب آورده شده و هیچ یک تزئینی نیست و گاه حتی بدون بررسی آنها، به هدف اصلی آن گفتار دست نخواهیم یافت.

همچنین محور اصلی همه کرده‌های کتاب، پرداختن به مبانی اندیشه و فرهنگ خردورز و راستی‌مدار ایرانی است که گویی همه راه‌ها از آنها آغاز شده و به آنها پایان می‌پذیرد. در این مسیر، شاید با همه دقت در خارج نشدن از مسیر تاریخی رشد و تحول اندیشه و فرهنگ ایرانی، آنچنان که باید به توالی رخدادها و سلسله‌های تاریخی پایبند نبوده‌ام؛ چرا که بیشتر هدف من در این کتاب، پرداختن به مبانی اندیشه فرهنگ و آئین ایرانی بوده است. با این‌همه، نهایت وسواس و دقت در تدوین روند تاریخی رخدادهای سیاسی و فرهنگی ایران در میانه‌ی هزاره پنجم پیش از میلاد (تاریخ شناسایی متون فرهنگی عهد نخست ایلامی) تا میانه سده‌ هفتم میلادی (652، پایان عهد ساسانی) شده است.

برخی از مطالب کتاب تکرار مکررات در حوزه تاریخ ایران باستان است نگارش دوباره آن‌ها چه ضرورتی داشته است؟ 
شاید برخی از بخش‌های کتاب تکراری و دوباره‌گویی به نظر برسد، یا آن‌که توالی دقیق دوره‌های تاریخی رعایت نشده باشد، که اگر دقت کنیم برای دنبال کردن یک جریان فکری و فرهنگی گاه ناچار بوده‌ام در چند گفتار موضوع خاصی را تکرار یا بازنویسی کنم تا به روند درست جریان‌ها و رخدادهای فکری و فرهنگی دست یابم. در مجموع هر پرگرد این کتاب گفتاری مستقل است، که بدون نیاز به پرگردهای دیگر مستفاد معنی خویش خواهد بود،‌ و هر دوباره‌گویی برخی از جریان‌ها و رخدادهای اجتماعی و فرهنگی روندی ناگزیر برای تکمیل بهتر هر گفتار کتاب بوده است. بیشتر این جریان‌ها عمر چند هزار ساله داشته و به طور معمول از عهد ایلامی (هزاره سوم پیش از میلاد) آغاز شده تا پایان عهد ساسانی (سده هفتم میلادی) ادامه می‌یابند، بنابراین در این مسیر بسیار وقت‌ها، برای تکمیل مطالب و فهم بهتر جریان‌ها فکری و فرهنگی بسیاری از نام‌ها، جای‌ها پادشاهان و جریان‌های سیاسی و اجتماعی این دوران بلند در هر گفتار به ناچار تکرار شده است.



در این مجموعه کتاب‌ها از واژه‌های پارسی بهره گرفته‌اید. چرا به این نوع گویش روی آوردید؟

گویش پارسی و بیشتر سره کتاب، بیشتر وقت‌ها تعمدی است تا نمادی باشد برای کوشش بیشتر در راه پارسی‌گویی و پارسی‌نویسی؛ همان دستوری که یک هزاره پیش حکیم فرزانه توس، برایمان تعریف کرد. این پایوَرزی تا آنجا بوده که گنجینه واژگان کنونی زبان پارسی اجازه می‌داده و ما نیز بر آن مبنا تنها پارسی گفته‌ایم؛ اما هرجا نیز که برخی واژگان بیگانه (تازی و به‌جز آن) که امروز دیگر جزیی از ادبیات متداول ایران گشته و جز آن واژه‌ها و نام‌ها گزینه شناخته‌شده دیگری در دست نیست، همان واژه‌ها را به‌کار برده‌ایم؛ گاهی هم جرأت خود را بالاتر برده و دست به کاربرد نام‌ها و واژه‌های نوینی زده‌ایم؛ باشد که بیشتر به پارسی‌گویی عادت کنیم و هرآنچه از زبان مادری کهن خود را فراموش کرده‌ایم، بازسازی کنیم! با واژه‌هایی چون شوَند (دلیل)، فهما، آوید، (سنت، روش) نمایا، پایا، ویرا، تکتا... در همین مسیر و به‌گونه‌ای عامدانه، کوشیده‌ایم واژگان و نام‌های باستانی و اصلی نهادها، مردمان و سرزمین‌های تاریخی را به‌کار ببریم. نام‌هایی که گاه در تندباد حوادث و یورش بیگانگان دستخوش فراموشی شده‌اند و گاه نام‌های نامفهوم و غیر تاریخی از آنها در زبان مردمان جاری شده است و خود آن مردمان کهنسال (مصری‌ها، سوریائی‌ها...) نیز آنها را از یاد برده‌اند. شاید به‌قول آن اندیشمند مصری، (محمدحسنین هیکل)، اگر آنان نیز یک فردوسی می‌داشتند، به این روزگار دچار نمی‌شدند که امروز، هیچ از تاریخ و فرهنگ و زبان مادری خویش ندانند.
برهمین اساس کوشیده‌ایم تا برای نمونه پایتخت هخامنشیان را به‌نام تاریخی آن پارسه بنامیم نه با نام عامیانه تخت جمشید؛ یا آن‌که نام جغرافی‌نویس سده سوم پس از اسلام ایران را با پیوند واژگانی درست آن پورخردادبه بخوانیم نه ترکیب نادرست تازی و پارسی ابن خردادبه! و یا آن‌که پادگان کهن ایران‌زمین را به‌نام تاریخی خود اسپهان (جایگاه گرد آمدن سپاهیان) بنامیم نه با نام تغییریافته و بی‌معنی اصفهان... شاید برخی واژه‌ها، نمایه‌ها، جمله‌ها و عبارت‌ها... ناآشنا به‌نظر برسند و یا آن‌که فضاسازی‌های تاریخی جامعه‌ای فرا از آنچه تاکنون شناخته‌شده را ترسیم سازند، که این بیشتر به سبب نگارش کتاب بر اساس سازه‌های فکری، گویشی و نوشتاری من است که در آن بیشتر کوشیده‌ام برداشت‌ها و یافته‌های خود را با صمیمانه‌ترین واژگانی که شاید خیلی خودمانی‌تر از شیوه‌ نگارش کلاسیک معمولی باشد به خواننده انتقال دهم و برای همین نیز بیشتر وقت‌ها از نگاه برخی ویراستاران ادبی ارجمند ما، بیرون از قالب‌های زبانی و دستوری کنونی رفته‌ام، که به نگرش من برای دست‌یابی به خط مشخصی در ترسیم داستان اندیشه‌ خردورز ایرانی و هرچه زنده‌تر کردن این میراث دیرپای، تلاشی رو به رشد است.

جریان اندیشه‌نگاری ایرانی در روزگار باستان چیست و چرا آن را از دیگر فرهنگ‌ها متمایز می‌کند؟
بررسی جریان اندیشه‌ورزی و خردگرایی مردم جهان باستان (به‌ویژه ایرانیان) در ظرف تاریخی و فرهنگی خویش و فارغ از هر پیش‌داوری و همسان‌سازی با کارکردهای فکری و عملی آنان با انسان معاصر امکان‌پذیر است. تا از این طریق از افتادن در بیراهه‌های پیش‌داوری غیرتاریخی پرهیز شود. این وضعیت به ویژه در حوزه اندیشه و فرهنگ ایرانیان باستان و در مقایسه با جهان درگیر در گرداب برده‌داری و یدفرهنگی همزمان با آنان پیچیدگی خاص خود را خواهد داشت و پژوهشگر این حوزه از این دوره تاریخ ایران (تاریخ اندیشه و فرهنگ و آیین ایرانیان عهد باستان) را با فضای کمابیش ناهمسویی روبه‌رو می‌کند که در یک سوی آن جامعه‌ای چالاک و نواندیش با بن‌مایه‌های آزاداندیشی و خردگرایی قرار دارد و در برابر آن دولت‌شهرهایی برده‌دار و در حال گسیختگی که مانده‌های فرهنگی و انسانی آن در حال فروپاشی است (بابل، آشور، مصر، یونان و...) فرآیند تاریخی چنین فضای ناهمسان انسانی و فرهنگی در چارچوب این روابط ناهمگون و پرتلاطم ترسیم خواهد شد. از آنچه که به عنوان نهاده اندیشه و باور ایرانیان یاد می‌شود بی‌گمان بر مبنای بن‌داده‌هایی است که ریشه در تاریخ کهنسال این سرزمین و مردمانش دارد و به گونه‌ای آمیخته و پیچیده کارکردهایی به‌هم پیوسته را به نمایش می‌گذارد که شناخت هر یک مستلزم شناخت دیگری و در نهایت شناخت همه آن داده‌ها به ماهیتی ویژه راه خواهد برد که هویت یکتایی از تاریخ اندیشه و فرهنگ بشری را نمایان خواهد ساخت هویتی که تنها در این سرزمین و میان این مردمان شناخته شده و تا امروز به عنوان مبانی شخصیتی آنان استمرار داشته است.
بی‌گمان جریان اندیشه‌نگاری ایرانی (از عهد باستان تا دوران پس از اسلام) به عنوان دانش ناپرداخته و چیستی بسترهای فراوان و ناشناخته‌ای را پیش‌روی پژوهشگر تاریخ ایران می‌گشاید که در آن همه دستاوردهای اندیشه انسان ایرانی در مسیری روبه‌ رشد بازخوانی و بررسی شده و از هزارگان پیش از میلاد تا کنون را دربرمی‌گیرد. از میان داستان اندیشه ایرانی در روزگار باستان، خاستگاه‌ها، کاربست‌ها، گفتمان‌ها و دستاوردهای آن همواره از حوزه‌های ناگفته‌ای است که برای همیشه پرکار و پربازده بوده و باز ترسیم آن جز با دمیدن دوباره این موزاییک کهن انسانی و فرهنگی که هر تکه‌اش به‌سان پازلی بهم ریخته در منبعی نهفته مانده امکان‌پذیر نخواهد بود.

                      آزرمیدخت فرهیخته والا 

از تاریخ‌نگاری دوران هخامنشی بگویید که بر پایه چه منابعی صورت می‌گرفت؟
تاریخ‌نگاری دوران هخامنشی بر پایه نظام نوین اداری که ماهیت این نخستین و بزرگترین دولت جهان ایجاب می‌کرد بر بستر همه زبان‌های رایج آن روز جهان چون ایلامی، بابلی، آرامی، مصری و پارسی هخامنشی (پارسی باستان) بیشتر یک تاریخ‌نگاری رسمی و دیوانی است و انبوه سنگ‌نبشته‌ها کتیبه‌ها، گل‌نبشته‌ها و مهرهای بر جای مانده به همراه کاغذنوشته‌هایی که امروز به سبب جنس خود بر جای نمانده‌اند مجموعه‌ای بیش از سی هزار نمونه را دربرمی‌گیرد که هر یک دارنده ناب‌ترین گزارش‌های تاریخی و فرهنگی است که بی‌تردید در میان هیچ یک از ملل باستان مانند نداشته و هر یک از مبانی مستدل شناخت فرهنگ ایرانی به‌شمار می‌رود. مجموعه سنگ‌نبشته‌های بابل دوران نبونائید، استوانه کوروش بزرگ متون برجای مانده از کمبوجیه و بردیا در مصر و بابل، کتیبه‌های داریوش یکم هخامنشی، خشایارشا و دیگر شاهنشاهان هخامنشی در کوه بغستان(بیستون)، کاخ شوش، شهر کاخ پارسه(تخت جمشید) و دیگر کتیبه‌های هخامنشی، سیمای روشنی از جامعه و سیاست هخامنشی را به دست می‌دهد که برای همه پژوهشگران تاریخ جهان باستان هنوز مجموعه‌ای کمتر پرداخته شده است جامعه‌ای که گستردگی و تنوع نژادی و فرهنگی آن با نگاهی به گروه مردمان زیر فرمان آن شاهنشاهی نمایان می‌شود.

چرا عصر ساسانیان پرمنبع‌ترین دوران تاریخ ایران باستان است؟ در روزگار ساسانیان چگونه ادبیات زرتشتی تدوین شد؟
دوران چهارصد و بیست ساله دودمان دین‌سالار ساسانی آخرین دوره باستانی تاریخ ایرانی است. این دوران بلند به چندین انگیزه پرمنبع‌ترین دوران تاریخ ایران باستان شمرده می‌شود. نخست قصد ساسانیان بر ماندگار ساختن آثار فرهنگی و سیاسی خویش، دوم، ورود ایران به دوران تاریخ مکتوب خود که در آن نگارش میراث‌های ادبی و دینی آرام آرام پای می‌گرفت و سوم رواج ادبیات نسبتا پیشرفته پهلوی ساسانی و پس از آن اوستایی که سبک ویژه نگارش سرودها، نمازها و دستورهای موبدان و دستوران عهد ساسانی، دوران تدوین ادبیات زرتشتی آغاز شد که از اصلی‌ترین پایه‌های شناخت تاریخ و فرهنگ ایران عصر ساسانی است. پدیده‌ای که در سده‌های پیش از ساسانیان سابقه نداشت. ادبیات اساطیری و دینی زرتشتی در تکمیل اطلاعاتی که از سنگ‌نبشته‌های برجای مانده از عهد ساسانی در نگارش تاریخ این دوران کنار هم چیده می‌شوند روایتگر مجموعه‌ای ارزشمند هستند که در دوره دیگری تکرار نشده است.

چرا با این که اشکانیان پایه‌گذار نهضت بازگشت فرهنگی ایرانیان و بنیانگذار ادب پهلوانی اشکانی بودند اما یادمان‌های بسیار کمی از آنان باقی مانده است؟
با نابودی عمدی تاریخ اشکانیان که پس از آنان به دستور اردشیر پاپکان صورت گرفت یادمان‌های بسیار کمی از این خاندان خجسته برجای مانده اما پایه‌گذاری نهضت بازگشت فرهنگی ایرانی به دست اشکانیان و تدوین و رواج زبان و ادب پهلوانی اشکانی از سده نخست میلادی را می‌توان بزرگترین کرده آنان در بازیابی هویت فرهنگی ایرانیان دانست. راهی که پس از آن اوستایی به بهترین روی ادامه یافت. در این دوره افزون بر دو هزار سکه و نشان دولتی تاکنون یافته شده، بناها و آثار هنری تزئینی و عملی مجموعه‌ای شامل 200 نمونه سفال‌نبشته، سنگ‌نگاره و برخی متون حقوقی (بنچاق اورمان) و اسناد اداری یافته شده در دورا اوروپوس (در شمال سویه امروزین) ردپای اشکانیان را می‌توان بازیافت. حجم گسترده‌ گزارش‌های منابع غربی (لاتی، رومی) بر مبنای چند قرن کشمکش نظامی و فرهنگی میان ایران و روم، منابع مناسبی برای دستیابی به داده‌های تاریخی دوران اشکانی و ساسانی هستند. رویدادنامه‌های سریانی و متون دینی این کلیساهای سطوری میان‌رودان نیز روی دیگری از اخبار برجای مانده عهد اشکانی و ساسانی آن هم از زبان مردمانی خارج از حوزه فرهنگی ایران(مسیحیان) است.


طرح جلد: سرو هخامنشی برگرفته از پلکان آپادانای شهر پارسه با مفهوم جاودانگی اندیشه ایرانی

کدام سنگ‌نبشته‌ها در دوران ساسانی دارای مطالب تاریخی فرهنگی است و بیشتر به کار نگارگری تاریخی ایرانی عهد ساسانی می‌آید؟
سنگ‌نبشته‌های پراهمیت شاپور یکم، نگاشته بر بنای واقع در دامنه کوه شاهان (نقش رستم) و روبه‌روی آرامگاه‌های شاهنشاهان هخامنشی که بنا بر متن سنگ‌نبشته بن‌خانه زرتشت نام دارد و مهم‌ترین این محموعه است. سنگ‌نبشته سه زبانه پهلوی اشکانی (پارتی)، پهلوی ساسانی (پارسی میانه) و یونانی نگاشته شده بر بدنه این بنا، نمودار مرزهای شاهنشاهی ایران از هر سو و در نهایت شرح پیروزی‌های شاپور بر گردیانوس و والریانوس دو تن دیگر از پادشاهان روم است. این سنگ‌نبشته اصلی‌ترین منبع اطلاع ما از رویدادهای سده سوم میلادی ایران است که در سال 1963 توسط هیات باستان‌شناسی آمریکایی شناسایی و ترجمه شد و از آن پس مهم‌ترین سند تاریخی ما برای نگارش تاریخ شاهنشاهی شاپور یکم شد. این سنگ‌نبشته پس از داده‌های جغرافیایی آرامگاه داریوش بزرگ هخامنشی و اطلاعات جغرافیایی متن تاریخی وندیداد کهن‌ترین متن جغرافیایی ایرانی نیز هست که در آن و به ویژه به جغرافیای ایرانی نیز هست که در آن و به ویژه به جغرافیای سیاسی دولت ساسانی پرداخته شده است.

مهمترین اثر اساطیری ایران باستان کدام متن است؟
بندهشن پس از اوستا و دینکرد مهم‌ترین کتاب آیین و اساطیری ایران باستان است که در سده سوم پس از اسلام نوشته شده و بنا بر نام کتاب دربردارنده بنیادهای آفرینش جهان در اندیشه و باور ایرانی با هدف ستایش جهان مینویی مزداآفریده و نکوهش آفرینش‌های اهریمنی همراه با مجموعه‌ای از گزارش‌ها و رخدادهای اسطوره‌ای تاریخ ایران است. بندهشن از دیدگاه ساختاری آغازگر آخرین موج نگارش متون اوستایی در پایان سده سوم اسلامی ایران و نشانگر تلاش پیگیر نویسندگان ایرانی در بازشناسی مبانی اندیشه و حکمت ایرانی در برابر موج نوخاسته اندیشه جوان اسلامی در آن روزگار است. از این دیدگاه آنان سعی بلیغی در تعریف مبانی اندیشه و باور کهن خویش در سیر هویت سازی نوین جامعه پرتنش سده سوم قمری ایران اراز داشته‌اند. فرنبغ دادگی در بندهشن بسیار در پی ریشه‌شناسی و تفسیر فلسفه نیک و بدانگاری جهان و آفریده‌های آن بر مبنای اندیشه ایرانی است و در یازده گفتار از بیست و یک گفتار کتاب بر این گفتمان پرداخته و در دیگر بخش‌ها نیز از این موضوع سخن گفته است. شاید به همین دلیل است که خواننده بندهشن به ناگاه خود را در برابر حجم ویراسته از داده‌های اندیشه‌شناسی، جغرافیایی، گیاه‌شناسی، جانورشناسی، مردم‌شناسی، تاریخ، اخترشناسی و... می‌یابد اطلاعاتی که بیشتر آن‌ها نخسین‌بار است که از دیدگاه آیین مزدیسنا بازتعریف می‌شود و گویای احاطه نویسنده خبره خویش (فرنبغ دادگی) به دانش و منابع پیشینیان خود است تا آنجا که به سادگی می‌توان برخی داده‌های او را با متون پیش از خود چون وندیداد تطبیق داد و فرنبغ دادگی در ین زمینه حتی از منابع کهن‌تری چون دادمدادنسک و چهردادنسک نیز بهره جسته است که امروز دیگر در دست نیست.
بندهشن از سوی دیگر نماد گویایی از فضای روشنگرانه فکری و فرهنگی ایران در جنبش ترجمه متون فرهنگی پس از دوران هارون و مامون عباسی است و از این جهت هر دو اثر بندهشن و گزیده‌ها را باید در یک مسیر دانست و در این میان بندهشن را بی‌گمان می‌توان دانشنامه سده سوم پس از اسلام و دانشورانه‌ترین متن متاخر (نوین) اوستایی نامید.

هنگام نوشتن این مجموعه درازدامن  کدام بخش بیشتر مورد توجه شما بوده است؟ یا بهتر بگویم دلبسته کدام داستان بودید؟
بیشتر دلبسته داستان زندگی مانی بودم. داستان مانی گرچه در قالب خرده داستان‌هایی از زبان روایتگران دیگر است اما سخنان یکی از اندیشه‌گزاران تاثیربخش تاریخ جهان است که ایرانی است و هنوز پس از هفده سده ردپای اندیشه و میراث فکری او در روند توسعه اندیشه و فرهنگ جهان باستان ناشناخته و قابل بررسی است و برای او همین مباهات بس که پس از زرتشت کمتر مانندی برایش در دین‌آوری، آشتی‌جویی و ترویج روابط انسانی در تاریخ جهان باستان تکرار شده است. داستان زندگی مانی از زبان خودش یا شاگردانش گرچه با تفاوت‌هایی در مجموعه متون مانوی تورفان نیز در دست است اما متن دست‌نویس یونانی دانشگاه کلن به صورت داستان‌هایی پیوسته در بردارنده شیوه سرایش و گزارش آخته‌ای است که به سادگی نشانگر قدمت خویش نسبت به متون تورفانی سده پنجم میلادی است و از این جهت بازخوانش این مجموعه ادبیات باختری از ارزش دوچندانی برخوردار است.