شناسهٔ خبر: 57144 - سرویس دیگر رسانه ها

شیوه داستان‌سرایی مولانا در «مثنوی»

محمدرضا راشدمحصل از ویژگی‌های داستان‌های مولانا در «مثنوی» گفت.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ این استاد زبان و ادبیات فارسی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره شیوه داستان‌سرایی مولانا در «مثنوی» با بیان این نکته اظهار کرد: پیش از مولانا، استفاده از تمثیل‌ها در آثار سنایی و سپس در عطار زیاد است و پس از این دو در مولانا شاهد استفاده از تمثیل‌ها هستیم. ضمن این‌که بسیاری از تمثیل‌هایی که مولانا به‌کار برده، پیش‌تر در آثار سنایی و یا عطار آمده است. البته ممکن است در برخی از این تمثیل‌ها تغییراتی از طرف مولوی صورت گرفته باشد، متناسب با نتایجی که او می‌گیرد.

او افزود: به این ترتیب، به عنوان مثال در داستان «فیل اندر خانه تاریک بود...» یک یا دو نتیجه می‌بینیم؛ در حالی که در همین داستان در اثر مولوی حدود ۱۰ الی ۱۱ نتیجه‌گیری از داستان را شاهد هستیم. بنابراین همان‌گونه که مطرح شد، بسیاری از تمثیل‌ها در آثار پیش از مولانا همچون سنایی و عطار موجود بوده است؛ اما در نتیجه‌گیری‌ از این داستان‌ها، بر طبق روش مولوی، متناسب با هر بیت نتیجه‌های مختلفی از آن گرفته می‌شود.

راشدمحصل در خصوص بیشترین وجه تمایز داستان‌های مولانا با دیگر شاعران پیش از او، با اشاره به روش نتیجه‌گیری‌ها تصریح کرد: مولانا در یک تمثیل متناسب با ابیات گوناگون و بخش‌های مختلف نتیجه‌گیری می‌کند و همان‌گونه که گفته شد، تعداد این نتیجه‌گیری‌ها گاه به ۱۵ تا نیز می‌رسد. این درحالی است که دیگر شاعران نیز ممکن است همین تمثیل را به کار برده باشند، اما برای گرفتن یک یا دو نتیجه و این موضوع از جمله ویژگی‌های کار مولانا در بیان تمثیل‌ها و نیز نکات دقیقی است که در ضمن این تمثیل‌ها قصد دارد به خوانندگان القا کند.

این نویسنده و استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: این داستان‌ها هم از طریق مولوی در بیشتر آثار منظوم ما، به ویژه آثار عرفانی رواج یافته و نیز بسیار موثر بوده است؛ به این معنا که زمانی که یک نکته دقیق و ظریف را در تمثیلی بیان می‌کنیم، در حقیقت آن تمثیل در جایگزینی نکته و یا نکات بسیار موثر واقع می‌شود و تمثیل‌هایی که در آثار سنایی، عطار و بنابراین به خصوص در مولوی وجود دارد، این فایده را داشته که در جایگزینی نکات ظریف و دقیق مسائل مربوط به نتیجه‌گیری‌ها بسیار موثر بوده است.

او درباره جذاب‌ترین داستان‌های مولانا در «مثنوی» بیان کرد: مساله جذابیت در داستان‌ها چندان مطرح نیست؛ آنچه حائز اهمیت است، مساله موثر بودن است و شاید موثرترین تمثیل‌ها، جذاب‌ترین تمثیل‌ها نیز باشند. از جمله آن‌ها می‌توان به تمثیل «دز هوش‌ربا» که در دفتر ششم آمده و تقریبا ناتمام است، یا تمثیل «چاه و کنیزک» در دفتر اول اشاره کرد. همچنین تمثیل‌های کوتاه دیگری نیز وجود دارد که ممکن است نتیجه‌بخش و جذاب باشد؛ ولی به دلیل آن‌که این تمثیل‌ها طول و تفسیر زیادی ندارد، کمتر موثر واقع شده است. اما تمثیلی چون «دز هوش‌ربا» یک تمثیل بسیار برجسته است. همچنین تمثیل «دقوقی» را نیز می‌توان از جمله تمثیل‌های پرنتیجه مولانا دانست.

راشدمحصل ضمن بیان این که بنیادهای فکری مولوی پیش از او در آثار سنایی آمده است، ادامه داد: سنایی بسیاری از این بنیان‌ها را آورده است، منتها از آن‌جا که شروع کار بوده که در یک اثر منظوم، مسائل عرفانی با توجه به احکام دینی را مطرح کرده، طبیعتا برای وی دشوار بوده؛ در صورتی که مولانا به روانی و سادگی این مسائل را مطرح کرده است.

این استاد ادبیات فارسی افزود: در بسیاری موارد، هم در تمثیل‌ها و هم در مسائل بنیادین، سنایی مقدم بر مولوی بوده است و مولوی خود نیز همواره اشاره می‌کند که «عطار روح بود و سنایی دو چشم او، ما از پی سنایی و عطار آمدیم». بنابراین، مولوی از گذشتگان به این ترتیب تاثیر گرفته و آن را روان‌تر و ساده‌تر بیان کرده است؛ اما پس از مولوی، تقریبا باید گفت همه عارف‌مسلکان و نیز تمامی آنان که اشتیاقی به عشق عرفانی و مسائل عرفانی داشته‌اند، از تمثیل‌های مولوی بهره فراوان برده‌اند. اگرچه ممکن است در بیان این مطالب به مولوی نرسند.

راشدمحصل اضافه کرد: «جامی» یکی از کسانی است که بیشترین تقلید را از کار مولانا داشته است. این امر هم در نظم مثنوی‌های او و هم در استفاده از تمثیل‌هایی که در مثنوی یا احیانا به صورت بسیار کوتاه در دیوان شمس وجود داشته، قابل ملاحظه است. همچنین پس از «جامی» نیز تمام کسانی که از وی پیروی می‌کرده‌اند، مستقیم و یا غیرمستقیم از مثنوی نیز پیروی داشتند. بنابراین، این تمثیل‌ها و نکات در آثار «جامی» نیز به خوبی مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه کسانی که بعد از او آمده‌اند و به ویژه مسائل مربوط به عرفان را در نظم و یا نثر مورد توجه قرار داده‌اند، به طور مستقیم از مثنوی یا به طور غیرمستقیم به وسیله جامی از آن بهره فراوان برده‌اند.

او با تاکید بر این که اوضاع اجتماعی همزمان با تولد مولانا و نیز همزمان با مفتی‌گری وی و عرفان مولانا باید در نظر گرفته شود، خاطرنشان کرد: در حقیقت مولانا در جامعه‌ای است که از بسیاری جهات، از فرهنگ پیشرفته برخوردار بوده و شهرهایی چون نیشابور، بلخ، هرات و قونیه، مملو از حوزه‌های مختلف و مکتب‌های گوناگون عرفانی بوده‌ است. همچنین کتابخانه‌ها و مدارسی که همزمان با دوره بلوغ مولوی بوده به طور کلی در گرایش فراوان او به شمس تبریزی و سپس افراد دیگری چون صلاح‌الدین زرکوب و حسام‌الدین چلبی موثر بوده است و این افراد را به عنوان همدم‌های قابل پیروی و تقلید می‌دانسته که حائز اهمیت است.

منبع: ایسنا