شناسهٔ خبر: 58215 - سرویس دیگر رسانه ها

ابراهیمی دینانی: اندیشه، دروازه ورود به جهان معنویت است/ بهترین راه خداشناسی

چهره ماندگار فلسفه در برنامه معرفت گفت: اندیشه دروازه ورود به عالم معنی است، بدون تعقل و اندیشیدن عقلی، نمی‌توان به دروازه معنویت وارد شد.

اندیشه، دروازه ورود به جهان معنویت است/ بهترین راه خداشناسی

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ غلامحسین ابراهیمی دینانی، عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران و چهره ماندگار فلسفه در برنامه «معرفت» که از شبکه ۴ سیما پخش می‌شود، در تفسیر مقالات شمس تبریزی اظهار داشت: این عالم و آنچه در آن است، در برابر عظمت ابدی و ازلی حق تبارک و تعالی، هیچ است. در اینکه خداوند واجب‌الوجود است، تردیدی نیست. حال ممکن است غیر از خداوند، مانند کوه، دریا، صحرا و کهکشان بگوید که من هم موجود و ممکن‌الوجود هستم، اما احاطه‌ قیّومی خداوند، جایی برای این سخن باقی نمی‌گذارد.

بهترین طریق برای شناختن حق تبارک و تعالی، شناختن خود انسان است

وی افزود: بهتر است که نسبت حق تعالی را به عالم هستی مانند ظل و ذی‌ظل بدانیم. عالم هستی در مقابل حق تعالی مانند قطره و دریا نیست، بلکه مانند خورشید و سایه است. انسان برای خداشناسی بهترین است. بهترین طریق برای شناختن حق تبارک و تعالی، شناختن خود انسان است.

عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: دو عنصر در عالم هستی اساسی وجود دارد؛ بُعد و اندیشه، این را دکارت هم گفته است. بُعد یعنی طول، عرض، عمق و ابعاد. غیر بُعد، اندیشه است و اندیشه بُعد ندارد.

ابراهیمی دینانی گفت: انسان تنها بُعد نیست، بلکه اندیشه هم دارد. اندیشه به عالم جان مربوط است. اندیشه از بُعد خیلی بالاتر است، اما اندیشه چه زمان و چگونه پیدا شده است؟ اندیشه معنوی است. معنویت ورای زمان و مکان است. انسان می‌تواند از ورای زمان و مکان سخن بگوید.

سرانجام ثروت، شهرت و شهوت، عدم جاودانگی است

وی بیان کرد: کل ظاهر این جهان که ما در آن زندگی می‌کنیم، در سه چیز ظاهر می‌شود، ثروت، شهرت و شهوت. خواسته‌های انسان از این سه چیز خارج نیست. کسی که در ظاهر این عالم فرو می‌ماند، به باطن راه ندارد، از معنویت سخن نمی‌گوید، راهی به معنویت ندارد و در این سه کلمه غرق می‌شود. سرانجام ثروت، شهرت و شهوت، عدم جاودانگی است درحالی‌که بشر همواره به دنبال جاودانگی می‌گردد.

چهره ماندگار فلسفه اظهار داشت: دروازه ورود به جهان معنویت، اندیشه است. اندیشه دروازه ورود به عالم معنی است. بدون تعقل و اندیشیدن عقلی، نمی‌توان به دروازه معنویت ورود کرد؛ البته منظورم عقل مادی و محاسبه‌گر نیست، بلکه عقل کلی، عقل الهی و عقلی که ملکوت می‌رود، دروازه ورود به معنویت است.

عالم، راز است

به گفته ابراهیمی دینانی همه مردم مادی و معنوی را می‌فهمند. از هر کسی بپرسید که عالم  ماده گسترده‌تر است یا معنی، پاسخ می‌دهد معنی. بنده امروز می‌خواهم یک چیز جدید بگویم. پیچیدگی و رمزآلودگی‌ عالم ماده کمتر از عالم معنی نیست. مردم فکر می‌کنند ماده را فهمیده‌اند. به اندازه‌ای که آن را استفاده می‌کنند، آن را فهمیده‌اند، اما حقیقت ماده را نمی‌دانند چون ماده رمزآلود است. امروزه بشر در عالم ماده در حال فرو رفتن است و هر چه بیشتر فرو می‌رود، اسرارانگیزتر می‌شود، چرا که به همان اندازه که بیشتر می‌شناسد، حیرتش هم بیشتر می‌شود بنابراین عالم راز است.

باید در جهت فکری جهش کرد

وی تأکید کرد: جهیدن انسان با جان است. جان اگر بجهد، یعنی اندیشه می‌جهد. حالا جهیدن اندیشه تا کجاست؟ باید در جهت فکری جهش کرد. جهیدن فعلی که به وجود آمده، بر اثر جهش اندیشه بوده است. جهش اندیشه در عالم ماده و تکنیک و در زمان و مکان و برای زندگی، در حال پیش رفتن است، اما به غیر از سیر افقی، باید سیر عمودی هم داشت.

عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: مارکس می‌گوید «انسان از خود بیگانه می‌شود. وقتی که انسان در الهیات رفت، با زندگی بیگانه می‌شود». وی همچنین می‌گوید «انسان در سه چیز بیگانه می‌شود؛ اراده، عمل و اندیشه». مارکس در اظهاراتی، بیان کرده که «در اراده، حکومت بر انسان مسلط می‌شود و انسان با دادن رأی به حکومت، بیگانه می‌شود». وی در عمل گفته است که «کارگر تولید می‌کند و ثروت به وجود می‌آورد ولی ثروت به دست ثروتمندان می‌رسد که حاصل عملش بیگانگی است».

ابراهیمی دینانی در پایان خاطرنشان کرد: «اندیشه برای این عالم است. انسان‌ها با ورود به الهیات و کلیسا و مسجد، با اندیشه‌ای که برای این عالم است، بیگانه می‌شوند»؛ این را مارکس که ماتریالیست است، می‌گوید، اما وی این را متوجه نشده که اندیشه اصلاً زمینی نیست، بلکه اندیشه در مقابل ماده است. انسان‌های ماتریالیست فکر می‌کنند کسانی که به معنویت روی می‌آورند، با آنهایی که با مادیات پیش می‌روند، تعارض پیدا می‌کنند و به هم می‌خورند؛ درحالی‌که این محاسبه اشتباه است.