شناسهٔ خبر: 58293 - سرویس دیگر رسانه ها

مسیر تحول دینداری از کودکی تا بزرگسالی چگونه است؟

جبار رحمانی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در یادداشتی نگاهی به کتاب «روانشناسی تحول دینداری» تالیف محمود نوذری داشته است.

مسیر تحول دینداری از کودکی تا بزرگسالی چگونه است؟

فرهنگ امروز/ جبار رحمانی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی: یکی از کلیدی‌ترین موضوعات جامعه ما، تربیت دینی در نسل جدید است. تربیت دینی به معنای انتقال باورها و نگرش‌ها و عواطف دینی به نسل جدید است،‌ نسلی که قرار است در طی فرآیند رشد به یک عضو دینی جامعه ما نیز بدل شود. این موضوع همیشه هدف و انگیزه مهم بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای بزرگ و عریض و طویلی بوده که بخش قابل توجهی از بودجه مردمی و دولتی را نیز به خود اختصاص می‌دهند. با وجود اهمیت این مسئله در جامعه ایرانی، هنوز دانش محدودی از کم و کیف روندها و فرآیندهای تربیت دینی بالاخص در کودکان وجود دارد و تحقیقات محدودی در این زمینه انجام شده است.

عموماً در نگاه معمول، طرح مسئله بلوغ شرعی و اینکه قبل از سن بلوغ،‌ دختر یا پسر تکلیف شرعی ندارند،‌ سبب شده در تربیت‌های دینی ما،‌ کمتر به این مسئله توجه شود و نوعی نادیده‌انگاری سیستماتیک نسبت به کم و کیف تربیت دینی کودک شکل بگیرد. هرچند می‌توان گفت حسب فضای دینی خانواده‌ها، کودکان نیز به شیوه‌های مختلف دیدگاه‌ها، ادراکات و تصورات دینی پیدا می‌کنند،  اما به هر حال در سیستم رسمی سیاستگذاری تربیتی دینی این موضوع چندان اهیمتی ندارد. هرچند حسب عملکردهای فعلی نهادهای مربوطه، شاید این غفلت بهتر از سیاست‌های غلط باشد.

در علم روان‌شناسی مسئله دینداری و روندها و فرآیندهای دینداری مورد توجه محققان بوده است و نزدیک به یک قرن است که این مسئله مورد توجه محققان قرار گرفته که روندها و مراحل آشنایی یک فرد از کودکی تا بزرگسالی با امر دینی چگونه بوده است.

این سنت مطالعاتی همراه با پژوهش‌های دقیق میدانی، ادبیات علمی خاص خودش را در غرب ایجاد کرده است و البته می‌توان گفت عمده این پژوهش‌های روان‌شناختی دلالت و انگیزه مذهبی هم برای محققان یا جامعه آنها داشته‌اند. اصولاً در بسیاری از جوامع، انگیزه‌های اصلی و اولیه پژوهش‌های دینداری،‌ ناشی از دغدغه‌های محققان دیندار یا نهادهای دینی مسئول بوده است. به همین سبب این تحقیقات روان‌شناسی تحول دینداری نیز در این بستر کلان ظهور و بروز یافته است. در زبان فارسی کمتر به این مسئله پرداخته شده است و معدودی کتاب‌های روان‌شناسی دین وجود دارد که به این موضوع در کلیت آن پرداخته است. یکی از کتاب‌های خوبی که در این زمینه منتشر شده است،‌ تالیف محمود نوذری با عنوان «روان‌شناسی تحول دینداری» است که در سال 1396 منتشر شده است.
 

کتاب با اشاره به اینکه در درون سنت دینی نیز ایمان دینی و تربیت دین امری دارای مراتب مختلف و ظهور و بروزهای مختلف است، به اهمیت این نوع پژوهش‌ها اشاره کرده است. نوذری در مقدمه کتاب با اشاره به حوزه اصلی روان‌شناسی دین و پرسش‌های کلیدی در آن، به یک شاخه فرعی در این حوزه با عنوان روان‌شناسی تحول دینداری اشاره می‌کند. این گرایش برای پاسخ به این پرسش شکل گرفته است که مسیر تحول دینداری از کودکی تا بزرگسالی کدام است. البته عموم پژوهش‌ها در این حوزه مطالعات،‌ بر دوره کودکی تا نوجوانی متمرکز بوده‌اند،‌ هرچند در برخی موارد تا بزرگسالی را مورد بررسی قرار داده‌اند.

در ذیل این پرسش اصلی در روان‌شناسی تحول دینداری، پرسش‌های فرعی بسیاری هم شکل گرفته‌اند،‌ از جمله اینکه کودک و نوجوان چه تصوری از خدا در ذهن خود خلق می‌کنند و این خلق کردن مشتمل بر چه مراحلی است؟ مراحل تفکر دینی کدامند؟ چگونه فهم انسان از مفاهیمی مانند ایمان،‌ دعا،‌ نبوت، معجزه، انگیزه دینی و داوری دینی و کلیسا و کتاب مقدس در طول زندگی شکل می‌گیرد و متحول می‌شود؟ رابطه باورهای دینی والدین و کودکان چگونه است؟ عوامل اجتماعی‌، فرهنگی و تاریخی و وقایع مهم زندگی در تعامل با عوامل شناختی،‌ عاطفی و گرایشی چگونه بر تغییرات در شناخت،‌ احساس و رفتار دینی در فراخنای زندگی موثر هستند؟
 
این حوزه مطالعات رویکردهای مطالعاتی و نظری مختلفی را در بطن خود شکل داده است. نوذری در این کتاب از چهار دوره اصلی در سنت نظری روان‌شناسی تحول دینداری نام می‌برد: دوره اول؛ سیطره چهل ساله رویکرد شناختی تحول دینی. که دراین رویکرد،‌ دینداری حسب بعد شناختی آن و در الگوی نظری اصول شناختی پیاژه بررسی می‌شود و محققان به دنبال شناخت الگوه و مراحل شناخت پیاژه در سیر تحول دینداری کودکان هستند. دوره دوم؛‌ نقد رویکرد شناختی تحول دینداری و ارائه نظریه‌های جایگزین. در این دوره از رویکرد شناختی به سمت رویکرد جامعه‌شناختی  و از رویکرد ساختار به سمت رویکرد محتوایی و ساختاری ـ محتوایی و از نگاه تک بعدی به نگاه چندبعدی و از بررسی ادیان مسیحی و یهودی به بررسی همه ادیان  و از روش مصاحبه بالینی به سمت روش‌های کمی و کیفی و ترکیبی تغییر کرده است. دوره سوم ،‌دوره رویکرد کارکردی ـ بنیادین کویلسکی است. کویلسکی معتقد است که در تحول دینداری باید بر دوره بزرگسالی به جای دوره کودکی تمرکز کرد.

نکته دوم آنکه باور افراد به حضور نیروهای ماورایی لزوماً امری شناختی نیست،‌ بلکه ورای آنست. دوره چهارم؛‌ نظریه‌های شناختی-فرهنگی تحول معنوی است. این نظریه‌ها تاثیر بنیادهای فرهنگی را در تعامل با فرآیندهای شناختی بر تحول معنوی مطالعه می‌کنند.

کتاب با شرح این دیدگاه‌ها و بسط نظریات آنها به خوبی نشان داده است که هر مرحله از این سنت مطالعاتی در پارادایم روشی و نظری خاصی انجام شده است و مفروضات و الزامات پژوهشی خودش را داشته است و در نهایت الگوهای نظری و فرضیه‌های خاصی را نیز شکل داده است. لذا تغییر از هر سنت نظری همراه بوده با تغییرات در روش‌های تحقیق و نتایج محتمل. روند این تحولات در سنت‌های مختلف به سمت آنست که از یکسو تحول دینداری لزوماً امری شناختی نیست، بلکه امری شناختی،‌ عاطفی و تجربی است. علاوه بر این تحول دینداری لزوما امری روان‌شناختی و مبتنی بر یک الگوی پلکانی فراگیر نیست، بلکه امری است تلفیقی از مولفه‌های روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی و مبتنی بر الگوهای متنوع و متکثر.

نوذری در این کتاب با قلمی روان،‌ این مسئله را توضیح داده است و رویکردهای مختلف را شرح داده است. در بخش انتهایی کتاب نیز نگاهی به تاملاتی که در سنت عرفان اسلامی در باب تحول دینداری داشته‌ایم و همچنین تجربه مطالعات روان‌شناختی تحول دینداری در ایران پرداخته است. به همین سبب این کتاب در این زمینه بسیار ارزشمند است و حسب اولویت‌ها و ضورورت‌های دین در جامعه،  هرچه شناخت علمی ما از تربیت دینی بهتر باشد،‌ قطعاً می‌توان جلوی برخی سیاست‌گذاری‌های غلط در نهادهای تربیت دینی را گرفت و مانع از این زمینه‌های ایجاد شده برای ضعف نگرش‌ها و بینش‌ها و تجربه‌های دینی در نسل جدید شد.

شاید مهمترین کمکی که این نوع مطالعات در جامعه ما می‌تواند داشته باشد این است که آموزش دینی در مدارس مورد بازاندیشی دقیق علمی و پژوهشی قرار بگیرد تا محتواهایی که در این مقاطع دبستانی حول ایده‌ها و تصورات دینداری بزرگسالانه شکل گرفته‌اند مورد حک و اصلاح جدی قرار بگیرند.

کتاب نوذری فارغ از مواجهه‌های متناقض‌گونه‌ای که با غرب (هم در قالب یک فرهنگ و هم در قالب سنت‌های علمی آن)‌داشته و مفروضات مبهمی برای رد پیشینی نظریات آنها گاه به کار گرفته است (در صفحه 3،‌تمام نظریات غربی به مبانی مادی‌گرایانه،‌ سکولاریستی و لیبرالیستی تقلیل داده شده،‌ در حالیکه محتوای کتاب دقیقاً مفروضات دیگری را نشان می‌دهد)،‌ در مقام شارح برخی نظریه‌های روان‌شناختی می‌تواند کمک مقدماتی‌ای (فارغ از نزاع‌های ایدئولوژیک) برای توسعه این نوع مطالعات علمی باشد.
 
 کتاب «روانشناسی تحول دینداری» تالیف محمود نوذری است که انتشارات سمت و پژوهشگاه حوزه ودانشگاه در سال 1396 در 287 صفحه منتشر کرده است. 

ایبنا