شناسهٔ خبر: 58318 - سرویس دیگر رسانه ها

رویکرد ادبی سینماگران حاضر در جشنواره 37ام فیلم فجر؛سیمای شاعری در میان جمع

«ناگهان درخت» آخرین ساخته صفی یزدانیان روایت یک شاعر از زندگی و مرگ در طول پنجاه سال عمر خود است.

سیمای شاعری در میان جمع

فرهنگ امروز/ مائده مرتضوی: آخرین ساخته صفی یزدانیان «ناگهان درخت» همان‌طور که از نام شاعرانه‌اش برمی‌آید، اثری است که می‌توان آن را متعلق به سینمای شعر دانست.

اما شاعرانگی این فیلم تنها در هارمونی بین تصاویر و موسیقی متن فیلم خلاصه نمی‌شود. قهرمان «ناگهان درخت» یک شاعر است. در سینمای جهان کم نیستند فیلم‌هایی که به زندگی یک شاعر، مترجم یا نویسنده می‌پردازند از جمله «صبحانه در تیفانی»،‌ «ساعت‌ها» و «شکسپیر عاشق» اما از این دست آثار در سینمای ایران چندان به چشم نمی‌خورد. بیشترین توجه به زندگی شاعران و نویسندگان در مدیوم تلویزیون در تولید سریال‌هایی با هدف بازنمایی زندگی چهره‌های مطرح به چشم می‌خورد که  از نام‌آشناترین نمونه‌هایش سریال «شهریار» است که در سه مقطع سنی به بررسی زوایای زندگی این شاعر معاصر پرداخت.

اما کمتر پیش آمده که شخصیت اصلی یک اثر سینمایی یا تلویزیونی در ایران نویسنده و شاعر باشد و هدف فیلمساز  صرفا ساخت مستند داستانی یا روایت زندگی وی نباشد.  از معدود فیلم‌هایی که می‌توان در این زمینه به آن اشاره کرد «هامون» ساخته داریوش مهرجویی«دلم می‌خواد...» ساخته بهمن فرمان‌آرا و سریال «مرگ تدریجی یک رویا» ساخته فریدون جیرانی است.

چیزی که در این میان مهم است،‌ پرداخت به شخصیت نویسنده از منظر دیدگاه و تعاملاتی است که می‌تواند معرف یک شخصیت فرهنگی در جامعه باشد. متاسفانه در اکثر این تولیدات اگر کاراکتری هم با عنوان نویسنده در فیلم ظهور دارد، تنها استفاده‌ ابزاری داشته و از حاشیه‌های عنوان یک نویسنده برای پیشبرد اثر استفاده می‌شود یا بر عکس تصویر درست و موجهی از او به اجتماع نشان داده نمی‌شود. در سریال «مرگ تدریجی یک رویا» دو خواهر، یکی نویسنده و دیگری مترجم به همراه یک ناشر وجود دارند و فضای فیلم به شدت فرهنگی به چشم می‌رسد اما در نهایت به وجه روابط شخصی این افراد بیشتر پرداخت می‌شود تا جهان‌بینی فردی به قولی نویسنده!
در «دلم می‌خواد...» نیز اثری از طرز فکر خاص این قشر نیست و در نهایت با چالشی که هر نویسنده‌ بارها و بارها و برای نوشتن اثر با آن مواجه می‌شود، روبه‌رو هستیم. آثاری مانند «هامون» که به طور هدفمند به بینش خاص و طرز تفکر یک روشنفکر بپردازد در سینمای ایران سهم ناچیزی دارد.
      
پیمان معادی و مهناز افشار در نمایی از «ناگهان درخت»
آخرین ساخته صفی یزدانیان روایتی است از مرگ و زندگی از منظر یک شاعر. از همان لحظه آغازین فیلم صدایی را می‌شنویم که مربوط به مردی بالغ است و روی تصویر کودکی از سال‌های نخستین دبستان پخش می‌شود. یک راوی به نام فرهاد (با بازی پیمان معادی) که تماشاگر در آغاز پرده دوم متوجه می‌شود که شاعر و سراینده چند شعر است. کل این فیلم به روایت فرهاد از دوران کودکی تا 50 سالگی خود اختصاص دارد؛ روایتی به شدت شخصی اما مملو از جهان‌بینی و سویه‌های فکری خاص. در بخشی از فیلم شاهد پخش ترانه‌های لورکا با صدای احمد شاملو هستیم و اگر حتا نقش موسیقی را در پرداخت شاعرانه فیلم نادیده بگیریم، باز هم نقش ادبیات در دیالوگ‌ها، کنش‌های شخصیت اصلی فیلم و تفاوت فاحش او با دیگران به واسطه روحیه شاعرانه‌ای که دارد، محرز است.

در «ناگهان درخت» همه چیز حتی حرکات دست مادر، راه رفتن دیگران و خواسته‌های معمول یک فرد از زندگی مانند بچه‌دارشدن و ازدواج از pov یک شاعر بیان می‌شود. یزدانیان در این فیلم با محدود کردن دنیای روایی خود به یک شخص با روحیه و منش خاص توانسته اثری خلق کند که بیش از تکنیک‌های سینمایی معرف ادبیات و فرهنگ یک قشر و طبقه خاص باشد.

رویکرد فرهاد در «ناگهان درخت» حاصل تفکری به شدت فرانسوی از نوع مارسل پروست نیز هست. دغدغه اصلی فیلمساز به تصویر کشیدن نگاه متفاوتی به مرگ و تباهی است که در «ناگهان درخت» به بهترین شکل ممکن نشان داده شده است. یزدانیان با هوشمندی تمام برای تزریق این نگاه به تماشاگر از شخصیت یک شاعر بهره برده تا روحیات و کنش‌های تا حدی غیرمعمول او برای تماشاگری که عادت به دیدن تعمیرکار،‌ ‌پزشک، کارخانه‌دار و در بهترین حالت فرهنگی، معلم بر پرده سینما دارد، باورپذیر جلوه دهد.

فیلم «ناگهان درخت» به نویسندگی و کارگردانی صفی یزدانیان  امسال در بخش سودای سیمرغ سی‌وهفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حضور دارد.

ایبنا