شناسهٔ خبر: 58349 - سرویس دیگر رسانه ها

زبان بلوچی گنجینه‌ای بزرگ از واژه‌های فراموش شده فارسی است

«فرهنگ بلوچی ـ فارسی»، تألیف عبدالغفور جهاندیده در گروه «زبان» سی و ششمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به مرحله دوم داوری‌ها راه یافته است. این مجموعه سترگ دارای بیش از شصت هزار واژه و اصطلاح بلوچی و معنی آن‌ها به فارسی است.

زبان بلوچی گنجینه‌ای بزرگ از واژه‌های فراموش شده فارسی است

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  «فرهنگ بلوچی-فارسی» (شامل بیش از شصت هزار واژه و اصطلاح بلوچی و معنی آن‌ها به فارسی) است که به کوشش عبدالغفور جهاندیده در دوجلد از سوی انتشارات معین منتشر شده است. وی این مجموعه سترگ را به استاد ماهیار نوابی، آموزگار پژوهش دنیای واژه‌ها پیشکش کرده است.

«فرهنگ بلوچی-فارسی» ۶۰/۷۸۰۰ واژه و اصطلاح دارد اما نویسنده مدعی نیست که این فرهنگنامه کامل است و همه واژه‌ها را در خود جای داده است. وی در این باره در مقدمه می‌نویسد: «طبیعی است که فرهنگی در این حجم، از ضعف و نقص خالی نخواهد بود، اما سعی او در حد توانایی‌اش بر این بوده که واژه یا اصطلاحی را که شنیده یا در کتاب‌ها دیده است جا نگذارد.»

این کتاب با پیش‌گفتاری از دکتر علی‌اشرف صادقی آغاز می‌شود. سپس به پیشینه تحقیق، روش تحقیق، نشانه‌های آوانویسی، نشانه‌های اختصاری، پیشگال (پیشگفتار بلوچی) و دیباچه پرداخته شده است. جغرافیا، بلوچستان ایران، بلوچستان پاکستان، بلوچستان افغانستان، مکران، کوچ و بلوچ بلوچ، نژاد و خاستگاه آن، پراکندگی قومی بلوچ‌ها، زبان بلوچی، برخی از ویژگی‌های زبان بلوچی، گویش‌های مهم بلوچی، گویش شرقی و گویش غربی، جدول تطبیقی نمونه‌هایی از واژه‌های دو گویش شرقی و غربی بلوچی، رابطه زبان بلوچی با زبان‌های باستانی ایران، بلوچی با پارسی باستان، بلوچی با پارسی میانه، رسم‌الخط زبان بلوچی، واژه‌سازی در بلوچی، برخی از نکات دستوری زبان بلوچی، مصدر، فعل و انواع آن، ضمیر و انواع آن، مضاف و مضاف‌الیه، صفت و انواع آن و متن فرهنگ از دیگر فصل‌های کتاب است. پایان‌بخش این کتاب سترگ نیز فهرست اعلام و منابع است.


گویش معیار بلوچی در نخستین فرهنگ بلوچی-فارسی

نگارنده کار گردآوری لغت را از سال ۱۳۶۸ هم‌زمان با معلمی در روستا آغاز کرده است. این فرهنگ، نخستین فرهنگ بلوچی ـ فارسی است که چاپ و منتشر شده و اساس آن بر مبنای گویش غربی و مکرانی است، این گویش در میان گویش‌های بلوچی به نوعی معیار به شمار می‌آید. البته با اینکه گویش غربی یا مُکرانی، اساس این اثر را تشکیل می‌دهد، نویسنده از گویش‌های دیگر هم غافل نمانده است و تا حد امکان به بسیاری از واژه‌های گویش‌های سرحدی، کاروانی، فنوجی، کُتیچی، سراوانی، لاشاری توجه کرده و در جلو واژه‌های مربوط با علامتی مشخص، وابستگی واژه را به هر کدام از این گویش‌ها مشخص کرده است.

گویش شرقی بلوچی، نیز یکی از دو گویش مهم بلوچی است که از نظر آوایی با گویش بلوچی غربی اختلافات فراوان دارد، این گویش در مناطق شمالی بلوچستان پاکستان گویشور زیاد دارد و در کتابت نیز به کار می‌رود و کتاب‌های زیادی به این گویش به چاپ رسیده است. نگارنده در این فرهنگ تا حد امکان بسیاری از واژه‌های این گویش که با معادل غربی خود اختلافات آوایی دارند با ذکر منبع در متن یا در پاورقی‌ها ذکر کرده است تا به کار زبانشناسان و علاقه‌مندان بیاید.
 


فرهنگی با رسم‌الخط سیدظهور شاه هاشمی

رسم‌الخط به کار رفته در این فرهنگ بر مبنای رسم‌الخط سیدهاشمی با تغییراتی بسیار جزیی است. زنده‌یاد سیدظهور شاه هاشمی، ادیب و زبان‌شناس معاصر، برای بهتر خوانده شدن آواهای بلوچی با آمیخته‌ای از خطوط فارسی و اردو و افزوده‌هایی این رسم‌الخط را بنیاد گذاشت که مورد قبول قریب به اتفاق نویسندگان و علاقه‌مندان زبان بلوچی قرار گرفته است، اگر چه به طور یکسان از آن پیروی نمی‌کنند.
 
ترکیب واژه‌ها در این فرهنگ براساس الفبای بلوچی رسم‌الخط سیدهاشمی است، این الفبا آمیخته‌ای از الفبای فارسی و اردو است، اما با این تفاوت که واج‌هایی که در بلوچی غربی تلفظ نمی‌شوند از آن حذف هستند و چند نشانه هم بدان افزوده شده است. حذفیات شامل همه حروف عربی دخیل در فارسی و بلوچی (ص، ض، ذ، ط، ظ، غ، ق، ث، ح) و حروف «غ، ف، خ» فارسی است. اگر در واژه‌ای یکی از این حروف باشد، مطابق آنچه در بلوچی تلفظ می‌شود به نگارش درمی‌آید، مانند: صابون، بلوچی: سابون.
 
عبارت‌های بلوچی، خط بلوچی و به خط لاتین 
جهاندیده در پیشگفتار کتاب نوشته است: «در این فرهنگ دوزبانه، کلیه واژه‌ها و عبارت‌های بلوچی علاوه بر خط بلوچی، به خط لاتین نیز نگاشته شده و واژه‌هایی که معادل فارسی داشته‌اند، معادل آنها بدون توضیح ذکر شده است، اگر چنانچه واژه یا اصطلاحی در فارسی معادلی همسان و هم‌معنی نداشته است، توضیح داده شده است تا معنی آن روشن شود. بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات، همراه با مثال هستند، برای جلوگیری از افزایش حجم کتاب و در نتیجه دشواری و هزینه بر بودن چاپ، از آوردن مثال برای همه واژه‌ها پرهیز شده است.
 
پرداختن به بحث اشتقاق و ریشه‌یابی در کتاب مدنظر نبوده است، نگارنده اگر چه در این زمینه پژوهش‌های نسبتاً زیادی انجام داده است و بسیاری از واژه‌های بلوچی را ریشه‌یابی و معادل آنها را از برخی از زبان‌های دیگر و گویش‌های ایرانی جُسته است. اما به خاطر پرهیز از حجیم شدن کتاب به این موضوع نپرداخته است.»
 
فرهنگ‌های بلوچی که انگلیسی‌ها و ایتالیایی‌ها نوشتند
علی‌اشرف صادقی، زبانشناس و استاد دانشگاه تهران مقدمه‌ای بر کتاب نوشته است. در این مقدمه می‌خوانیم: «زبان بلوچی از گویش‌های شمال غربی ایران است که در حال حاضر در جنوب شرقی ایران در بخش بلوچستان استان سیستان و بلوچستان و در شرق پاکستان و نیز در شرق افغانستان به آن تکلم می‌شود. گروه‌هایی از بلوچ‌ها در قرن نوزدهم به حوالی مرو در ترکمنستان و گروه‌های دیگری در داخل ایران به گرگان و مازندران کوچ کرده‌اند. در گذشته بلوچی را به دو گروه شرقی و غربی تقسیم می‌کردند، اما امروز تقسیم‌بندی پیچیده‌تری را پیشنهاد کرده‌اند.

سرگرد جیلبرتسون انگلیسی، دستور زبان بلوچی را در سال ۱۹۲۳ و فرهنگ بلوچی را در دو جلد در سال ۱۹۲۵ منتشر کرد. به تحقیقات ویلهلم گایگر، ژرژ مُرگنستیرنه در دهه‌های بعد به آثار الفنباین، دیمز و دیگران نیز باید اشاره کرد. الفنباین واژه‌نامه بلوچی مرو را در سال ۱۹۶۳ در ایتالیا به چاپ رساند. خود بلوچ‌ها نیز آثار متعددی به بلوچی و فارسی و اردو منتشر کرده‌اند. از آن میان باید به فرهنگ مفصل بلوچی به بلوچی سید ظهورشاه هاشمی که در سال ۲۰۰۰ در کراچی چاپ شده است، اشاره کرد که خاص گویش مکرانی است.

جهاندیده نیز واژه‌های بلوچی را با آوانگاری همراه کرده که خواندن آن‌ها، برای غیربلوچ‌ها آسان شده است. مقدمه‌ای نیز درباره بلوچ‌ها شامل بلوچ‌های ایران، پاکستان و افغانستان و قلمرو آن‌ها و شهرهای بلوچستان و ویژگی‌های کلی زبان بلوچی (دوگویش شرقی و غربی) به کتاب افزوده است.»
 

زبان بلوچی مهم‌ترین زبان‌ ایرانی نوین است
زبان بلوچی یکی از زبان‌های گروه ایرانی کنونی است و به همراه زبان فارسی، کردی، پشتو و آسی مهم‌ترین زبان‌های ایرانی نوین را تشکیل می‌دهند. این زبان در شرق ایران و در سرزمینی که سه کشور همسایه ایران و پاکستان و افغانستان را از نظر جغرافیایی به هم پیوند می‌دهد، تکلم می‌شود. زبان بلوچی خود دارای چند گویش است و برخی از گویش‌ها نیز دارای چند لهجه هستند، گویش‌های مهم در بلوچستان ایران عبارتند از مکرانی، سرحدی، سراوانی، کاروانی، که گویشوران آنها نسبت به گویش‌های دیگر مانند فنوجی، لاشاری، کتیچی و... بیشتر هستند.
 
در بلوچستان پاکستان نیز چند گویش وجود دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از مکرانی، رخشانی و گویش شمالی یا شرقی و چند گویش دیگر. گویش شرقی در شمال یا شرق بلوچستان پاکستان رواج دارد. اختلاف بین برخی از گویش‌های بلوچی گاهی به جایی می‌رسد که فهمیدن سخنان یک گویش برای گویشوران گویش دیگر که با آن آشنایی نداشته باشند، دشوار می‌شود. برای مثال برخی از واج‌هایی که در گویش شرقی تلفظ می‌شوند، در گویش جنوبی یا مکرانی وجود ندارند، مثلاً در گویش شرقی حتی واج‌هایی مانند «ث th» هنوز کاربرد دارد.
 
از نظر ساخت واژگان، زبان بلوچی زبانی ترکیبی است و در زمینه اشتقاق واژگان جدید می‌تواند یک زبان زایا و فعال باشد، همچنین این زبان در بعضی موارد، مقدار بیشتری از خصوصیات آوایی، واژگانی و دستوری زبان‌های ایرانی قدیم را نسبت به دیگر زبان‌های ایرانی نو، مانند فارسی نو، حفظ کرده است.
 
گنجینه‌ای بزرگ از واژه‌های فراموش شده فارسی 

زبان بلوچی، از گذشته‌های دور، تحت تأثیر زبان فارسی بوده است. میزان واژه‌های فارسی در بلوچی گذشته و معاصر، ژرفای این تاثیرپذیری را نشان می‌دهد. این ارتباط واژگانی فقط به فارسی معاصر محدود نیست بلکه صدها واژه مشترک میان بلوچی و فارسی دری وجود دارد، که بسیاری از آنها، در فارسی کنونی فراموش گشته‌اند و جای آنها را واژه‌های بیگانه گرفته است، ولی در زبان و ادب بلوچی، همچنان کاربرد دارند.

بنابراین زبان و ادب بلوچی، گنجینه‌ای بزرگ از واژه‌های فراموش شده فارسی نیز هست. از آنجا که بسیاری از این واژه‌ها نمونه‌های اندکی در فارسی دارند شاید از نظر معنی و مفهوم به گونه‌ای که باید، روشن نباشند، در این مورد واژه‌های بلوچی می‌توانند راهنمای بجا و شایسته‌ای باشند.
 
بلوچ ادبیات پرباری دارند، قدمت متون نظم آنها به چند سده پیش برمی‌گردد، اگر چه عمده این متون شفاهی بوده‌اند، اما بخش قابل توجهی از آن‌ها را پژوهشگران معاصر گردآوری و به چاپ رسانده‌اند، با بررسی دقیق این متون می‌توان به نتایجی درباره ساختار این زبان و تحول زمانی آن پی برد.
 

مکران نامی به‌جای مانده از کتیبه‌های هخامنشیان

در دوره هخامنشیان با توجه به کتیبه‌های شاهان هخامنشی، بخش وسیعی از سرزمین بلوچستان به عنوان «مَک» یاد شده است. امروزه نام مکران-که بر ناحیه جنوبی و ساحلی بلوچستان اطلاق می‌شود به احتمال فراوان، از نظر ریشه با واژه «مک» ارتباط دارد. علاوه بر کتیبه‌های هخامنشی هرودوت در اثر معروفش از میکیا یا مملکت میکی‌ها یاد کرده است. منظور وی از این عنوان نام بردن یک واحد جغرافیایی نبوده بلکه ذکر قومی خاص بوده است. از مطالب وی چنین استنباط می‌شود که در عصر هخامنشی این قوم در جنوب شرق ایران و در چارچوب مرزهای بلوچستان امروزی زندگی می‌کرد. هرودوت اقوام خراج‌گذار امپراتوری را در بیست ایالت کلی طبقه‌بندی کرده است.

دومین عنوانی که در متون کهن از سرزمین بلوچستان یاد شده واژه مکوران/مکران است این لفظ در کتیبه‌های عصر ساسانی مشاهده می‌شود. شاپور اول ساسانی در کتیبه کعبه زرتشت درباره شهرها و ایالات زیر فرمان خود چنین نوشته است: «خداوندگار ایران شهرم و این شهرها را دارم» پارس، پارت، خوزستان... کرمان، سکستان، توران، مکران، پارتان، هندوستان، کوشان‌شهر تا غراز به پیشاور و تا به کاش...»
 


رابطه زبان بلوچی با زبان‌های باستانی ایرانی

مبنا و پایه تمام زبان‌های ایرانی مایه و مصالح مشترکی است که همانا قواعد دستوری و ذخیره لغوی زبان اصلی و مشترک ایرانی است. ولی این مایه اصلی و مشترک در هر یک از زبان‌های ایرانی بر حسب قوانین داخلی تکامل هر زبان بخصوص، دستخوش تغییر شده و چون قوانین داخلی تکامل زبان‌های ایرانی متفاوت بوده بدیهی است که مایه اصلی که در آغاز برای همه مشترک بوده تغییر شکل یافته و در هر یک زبان‌های ایرانی به صورت دیگری درآمده است.

ساخت دستوری و واژه‌های بنیادی یک زبان بی‌نهایت پایدار هستند و اساس یک زبان را تشکیل می‌دهند. البته ساخت دستوری و واژه‌های بنیادی به تدریج تحول پیدا می‌کنند، اما در طول تاریخ یک زبان پیوسته ثابت باقی می‌مانند. هیچ زبانی آن‌ها را از زبان دیگر قرض نمی‌کند. بنابراین توجیه اشتراک ویژگی‌های ساخت دستوری و واژه‌های بنیادی عمده زبان‌هایی است که جز از طریق قائل شدن به منشا واحد این زبان‌ها که ویژگی‌های عمده ساخت دستوری و واژه‌های بنیادی خود را از آن به ارث برده‌اند امکان‌پذیر نیست.

این منبع واحد که تمام زبان‌ها و گویش‌های ایرانی از آن مشتق شده‌اند، به‌طور قراردادی «ایرانی مشترک» نامیده شده است. گویش‌های ایرانی خویشاوند که بعدها به زبان تبدیل شده‌اند براساس یک فرایند دگرگونی به ادوار باستان (آغاز هزاره دوم ق م) می‌رسد، شکل گرفته‌اند. از ایرانی مشترک هیچ سند کتبی باقی نمانده است. بنابراین، تمام زبان‌های ایرانی خیوشاوند، قدیم و جدید، مکتوب و غیرمکتوب، با سخنگویان بسیار یا کم، تماما گویش‌هایی هستند که از ایرانی مشترک مشتق شده‌اند و در جریان یک تحول طولانی به صورت زبان‌های مستقل درآمده‌اند.

تفاوت‌های میان زبان‌های ایرانی مربوط به این امر است که در هر زبان معین، این میراث مشترک آغازین به صورت واحدی تحول نیافته، بلکه در ادوار مختلف براساس قواعد خاص تحول هر زبان و طبق شرایط تاریخی ملموس زندگی قومی که به این زبان گفت‌وگو می‌کرده است، دگرگون شده است. دگرگونی زبان‌های ایرانی در تاریخ طولانی تحول آن‌ها تا آن‌جا پیش رفته که امروز سخنگویان زبان‌های مختلف این خانواده در غالب موارد از درک زبان همدیگر ناتوانند... با این همه، با وجود تفاوت میان زبان‌های ایرانی، بررسی تاریخ این زبان‌ها نشان می‌دهد که تفاوت‌های واژگانی، آوایی و دستوری این زبان‌ها مربوط به اصل و منشا آن‌ها نیست، بلکه در جریان تحول خاص هر یک از این زبان‌ها پیدا شده است. متاخر بودن این تفاوت‌ها به وضوح در واژگان این زبان‌ها قابل مشاهده است. مثلا بخش قابل ملاحظه‌ای از واژگان فارسی، تاجیکی، پشتو، کردی و زبان‌های بی‌شمار دیگر از عربی گرفته شده است.

در حالی که زبان بلوچی، اگر دگرگونی‌های زمان متاخر را در نظر نگیریم، یکی از زبان‌هایی است که نسبت به زبان‌های خویشاوند خود کمتر دگرگونی پذیرفته است. این کمتر دگرگونی را می‌توان به آسانی در واژگان و ساختمان دستوری آن مشاهده کرد. البته همچنان که از قول ارانسکی زبان‌شناس روسی هر زبان در دوره‌های گوناگون بر بنیاد قاعده‌های ویژه دگرگونی آن زبان و طبق شرایط ملموس زندگی قومی که با آن زبان سخن می‌گویند، دگرگون می‌شود. زبان بلوچی با این که دارای نظام آوایی بسیار کهنه است و بسیاری از ویژگی‌های باستان و میانه ایرانی را حفظ کرده است، از زبان‌های مجاور خود مانند سانسکریت، تاپیر پذیرفته است.  

«فرهنگ بلوچی ـ فارسی» (دو جلدی) در ۲۷۳۶ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و بهای ۲۰۰ هزار تومان از سوی انتشارات معین منتشر شده است.