شناسهٔ خبر: 59440 - سرویس دیگر رسانه ها

عباس منوچهری درباره آثار تازه‌اش که به علی شریعتی می‌پردازند: شریعتی قائل به عقل نقاد دینی است

منوچهری معتقد است، شریعتی در آنجا که از عرفان و از تعالی بشر سخن می‌گوید در واقع در همین چارچوب امکان والایی قرار می‌گیرد. عرفان امکان والایی و زیستی متعالی توام با خیر دیگری را طرح می‌کند.


شریعتی قائل به عقل نقاد دینی است/ ملاقاتی متفاوت با دیگری

فرهنگ امروز/  احمد ابوالفتحی: عباس منوچهری استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، یکی از پژوهشگرانی است که در زمینه بازخوانی آرا و نظرات علی شریعتی و به ویژه مطالعه تطبیقی نظرات او با اندیشمندان غیرایرانی تلاش فراوانی داشته است. ترجمه دو کتاب از منوچهری با عناوین «شریعتی، هرمنوتیک رهایی و عرفان مدنی» و «علی شریعتی، ملاقاتی این‌بار متفاوت» که هر دو به زبان انگلیسی نوشته شده‌اند، به تازگی در نشر نگارستان اندیشه منتشر شده است. انتشار این دو کتاب بهانه‌ای شد تا با منوچهری درباره قرائت متفاوتش از آرای شریعتی گفت‌وگویی انجام دهیم:
 
به تازگی از شما کتابی با نام «شریعتی، هرمنوتیک رهایی و عرفان مدنی» منتشر شده است. این کتاب شامل نظرات تازه شما درباره دکتر شریعتی است؟
این کتاب متعلق به دهه هشتاد است و اکنون با شمایل جدیدی منتشر شده.  نسخه قبلی کتاب در سال 1383 چاپ شد. هر چند به دلایلی مدتی در بازار نبود.
 
اصل این کتاب به انگلیسی نوشته شده. درست است؟
عمده بخش‌های این کتاب مربوط به پایان‌نامه من بود که در آمریکا و به زبان انگلیسی نوشته شده بود. پایان‌نامه من به تطبیق آرای شریعتی با دو متفکر انقلابی- انتقادی در اروپا اختصاص داشت. یکی جورج لوکاچ و دیگری ژرژ سورل. موضوع پایان‌نامه پرکسیس یا کنش انقلابی بود و به مقوله ایمان انقلابی و نسبت آن با پرکسیس می‌پرداخت. هر سه متفکر مورد بحث به این مقوله پرداخته‌اند. ما البته همه بخش‌های پایان‌نامه را در این کتاب نیاورده‌ایم. بخش‌هایی از پایان‌نامه را کنار گذاشتیم و به جای آن مقاله‌ای که به زبان انگلیسی در مجله اینترنتی پولیلوگ منتشر کرده بودم و به زبان اسپانیایی هم ترجمه شده بود را در کتاب قرار دادیم. علاوه بر آن مطالب جدیدی هم به کتاب اضافه شد که در بخش دوم کتاب آمده است.
 
گفتید که این کتاب در سال 83 منتشر شد و به دلایلی به بازار نیامد. کتابی که در حال حاضر در دست مخاطبان است چاپ جدید آن کتاب محسوب می‌شود؟ و آیا در این چاپ بازنگری‌ای نسبت به مباحث آن کتاب صورت گرفته است؟
خیر. این کتاب چاپ جدید نیست. همان چاپ است و فقط جلد کتاب عوض شده است. این چاپ در انباری بود که به دلایلی دچار مشکل شده بود و پلمپ شده بود و به همین دلیل ما دسترسی برای انتشار اثر نداشتیم. سه سال پیش مشکل آن انبار حل شد و ما توانستیم به کتاب‌ها دسترسی پیدا کنیم. خوشبختانه صفحات کتاب دچار مشکل نشده بودند ولی جلدهای کتاب دیگر قابل استفاده نبودند. به همین دلیل جلدهای تازه‌ای چاپ کردیم و کتاب‌ها را از نو صحافی کردیم.
 
شما در این کتاب رویکرد شریعتی را عرفان مدنی معرفی می‌کنید. این تعبیر در اولین نگاه کمی متناقض می‌نماید. عرفان مقوله‌ای فردی تعریف می‌شود و عرفان مدنی نیاز به تبیین دارد. کمی درباره این اصطلاح و رویکرد کتاب به موضوع عرفان توضیح دهید.
نوع اندیشه‌ورزی شریعتی و نگاهش به اسلام از ابتدا اساساً نگاهی عرفانی بوده است. نکته اساسی در اینجاست که عرفان یک نوع و یک نگاه نیست. خود شریعتی تقسیم‌بندی‌ای دارد و می‌گوید ما در مقابل عرفان انزوا، عرفانی سازنده هم داریم. عرفان انزوا هنگامی شکل می‌گیرد که شخص بدون ارتباط با جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند به دنبال ارتباط با خداوند است. شریعتی معتقد است همه عرفان این نیست. در سنت عرفان ایرانی، ما عرفان خراسان را هم داریم که ابوسعید، عطار و سنایی نمونه‌ای از نمایندگان آن هستند. شریعتی عرفان این افراد را سازنده می‌داند. عرفانی که دغدغه وضعیت بشر و جامعه را هم علاوه بر نیازهای معنوی فرد مدنظر قرار می‌دهد. به این معنا شریعتی نوع نگاه خود به عرفان و دین را ادامه جریان عرفان سازنده می‌داند. علاوه بر این، او در یکی از آخرین نوشته‌هایش که در کتاب خودسازی انقلابی مندرج است، تز جدیدی را طرح می‌کند. شریعتی از سه‌گانه عرفان، برابری و آزادی نام می‌برد. شریعتی معتقد است مکاتبی مانند سوسیالیسم که بر برابری تاکید دارند و نیز مکاتب آزادی‌گرا مانند اگزیستانسیالیسم نمی‌توانند به تنهایی پاسخگوی نیازهای بشر باشند و حتی دوگانه برابری و آزادی نیز نمی‌توانند پاسخگو باشند. از سوی دیگر عرفان نیز بدون این دو به انزوا و بریدگی از اجتماع منتهی می‌شود. بر همین مبنا شریعتی معتقد است که همراهی این سه با هم است که می‌تواند پاسخی به نیازهای بشری ارائه دهد. شریعتی قائل به عقل نقاد دینی است و این عقل نقاد دینی در عرفانش هم مستتر است.
 

 
از جنبه دیگری هم این ترکیب می‌تواند متناقض باشد. تعبیر مدنی گاهی در مقابل مقولات دینی قرار داده می‌شود. در نگاه شریعتی نسبت مقولات مدنی و دینی با یکدیگر چگونه است؟
این تعبیر از مفهوم «مدنی» آن را با مفهوم «سکولار» یکی می‌گیرد. در حالی که مدنی مفهومی مربوط به حیات عمومی است و به عنوان نمونه در فلسفه فارابی هم که به عنوان فیلسوف مدنی شناخته می‌شود می‌بینیم که او این واژه در بستری دینی به کار می‌گیرد. دلیل اینکه فارابی هم این کار را کرده است این است که معادل یونانی این واژه پولیتیکن است که به دولت ـ شهر بازمی‌گردد. پولیس در یونانی معنای دولت ـ شهر را می‌دهد و معادلش در بستر اجتماعی ایرانی ـ اسلامی کشور است. بنابراین نمی‌شود مقوله مدنی را در برابر دین قرار داد. جامعه مدنی را هم نمی‌شود به معنای جامعه غیردینی گرفت. چون مقوله «مدنی» بستری برای مقولاتی دیگر از جمله مقولات دینی هم می‌تواند واقع شود. اگر بخواهیم به ریشه بازگردیم واژه مدنی همان چیزی است که اکنون سیاسی خوانده می‌شود. در حال حاضر ولی مدلول واژه سیاسی قدرت و بازی قدرت است، در حالی که مدلول واژه مدنی مناسبات در عرصه عمومی است. این مناسبات می‌توانند دینی باشد یا هر چیز دیگری. ارسطو که به عنوان اولین متفکر سیاسی شناخته می‌شود در واقع متفکر مدنی است، چون پولتیکه اپیستمه با تعبیری که بیان کردیم، دانش مدنی معنا می‌دهد.
 
از شما علاوه بر کتاب شریعتی، هرمنوتیک رهایی و عرفان مدنی، در سال گذشته کتاب دیگری هم درباره شریعتی منتشر کردید. کتاب «علی شریعتی، ملاقاتی این‌بار متفاوت». چرا ملاقات متفاوت؟ کمی درباره این ملاقات متفاوت توضیح دهید.
نیمی از این کتاب ترجمه است. ترجمه‌ای از مجموعه مقالاتی از من که دو یا سه سال پیش به انگلیسی منتشر شده بود. در آن کتاب علاوه بر شریعتی به متفکران دیگری نظیر ادوارد سعید، ابن خلدون، دالمایر و... نیز پرداخته بودم. البته نگرش من به این متفکران هم از منظر شریعتی بود. این کتاب را یکی از مترجمان خوب ما ترجمه کرد و علاوه بر آن مقالات دیگری که پس از کتاب اول، یعنی از سال 1383 تا 1395 به فارسی نوشته بودم نیز به کتاب افزوده شد. علاوه بر این، کتاب مقالات تازه‌ای هم دارد که در این کتاب برای اولین بار منتشر می‌شوند. مسئله اساسی این کتاب جنگ و استعمار است و در قالب مقالات مختلف با بهره‌گیری از نظریات متفکران مختلف به تامل درباره این مسائل می‌پردازد. از جمله مقالات منتشر شده در این کتاب مقاله‌ای است که به مقوله فریب استعماری از منظر شریعتی و یک متفکر اهل آمریکای لاتین به نام انریکو داسل می‌پردازد. این متفکر بسیار شبیه شریعتی است و با گرایش‌های مذهبی کاتولیک درباره فلسفه رهایی نظریه‌پردازی کرده است.
 

 
کدام بخش‌های کتاب بر شریعتی متمرکز است؟
فصل سوم و چهارم کتاب. در این دو فصل به مسائل و موضوعاتی که در فصل‌های قبلی طرح شده است از منظر آرای شریعتی پرداخته‌ایم. مقوله اندیشه رهایی، عقل نقاد دینی، عرفان برابری و آزادی مباحثی است که در فصل سوم به آن پرداخته‌ایم و با مباحث کتاب پیشین شباهت‌هایی دارد. در فصل چهارم کتاب هم در حوالی بحث اندیشه رهایی بحثی را که دغدغه فکری شخص من در رابطه با شریعتی است را طرح کرده‌ام. مقوله‌ای که آن را «والایی» می‌نامم. این مقوله به آرای نیچه و متفکران انتقادی دوران متاخر برمی‌گردد. والایی، دوستی مدنی و حق کمال مباحث جدیدی است که من در این کتاب طرح کرده‌ام. دوستی مدنی مقوله‌ای جدی است که خیلی به آن کم‌توجهی شده است. در رابطه با این مباحث و مباحث دیگری که به آن اشاره شد، مقوله عشق عرفانی هم مطرح می‌شود. در عرفان مدنی آنچه اولویت دارد دوستی با خلق است و فرد اگر بتواند در مسیر عرفانی خود، از خواسته‌های خود به نفع دیگر انسان‌ها بگذرد می‌تواند به مدارج بالاتر عرفان دست بیابد. والایی و دوستی مدنی کانون عرفان مدنی هستند و این موضوع در فصل آخر کتاب توضیح داده شده است.
 
مفهومی که شما از والایی اخذ می‌کنید چه نسبتی با قرائت‌های موجود از مفهوم آن نزد نیچه که در قالب اصطلاح اَبَرانسان متجلی می‌شود دارد؟ بر مبنای قرائت‌های موجود نمی‌توان نسبت وثیقی میان این مفهوم و مقوله دوستی مدنی برقرار کرد.
مشکل این تعبیر از نیچه هم شبیه مشکلی است که در مورد تعابیر موجود از جامعه مدنی وجود دارد و به آن اشاره شد. ما نیازمند بازبینی در به کار بردن واژگان هستیم. در مورد والایی نزد نیچه هم همین بازبینی نیاز است. ابرانسان تعبیر درستی برای آنچه مدنظر نیچه بوده نیست. این اصطلاح ترجمه‌ای برای Übermensch در آلمانی است. Über را در آلمانی به Super ترجمه کرده‌اند در حالی که سوپر به هیچ وجه معادل مناسبی برای این کلمه نیست و به تبع آن اَبَر فارسی هم که بر سوپر انگلیسی دلالت دارد معادل مناسبی نیست. نیچه در تقسیم‌بندی انواع آدمیان از نوع سومی نام می‌برد که زندگی قهرمانانه را انتخاب می‌کنند.
 
معادل مناسب برای Übermensch انسان والاست؟
از اساس Über معنای والایی را دارد. او این ایده را در مقابل جامعه توده‌ای که پر از انسان‌های ضعیف و حقیر است ارائه داده بود و ایده‌اش این بود که بنا نیست آدمی چنین باشد. نیچه می‌گوید انسان هنرمند است و هنرش ساختن خودش است. تمام رنج نیچه از این بود که انسان می‌تواند موجودی متعالی باشد و اکنون چنین نیست.
 
به جز نیچه چه متفکرانی به مقوله والایی پرداخته‌اند؟
هایدگر هم این مفهوم را طرح می‌کند و در تفکر او هم این مفهوم مخدوش فهمیده شده است. هایدگر مفهوم «تصمیم و همت» را طرح می‌کند که این مفهوم این‌گونه قرائت شده که در خدمت فاشیسم است. بحث هایدگر این است که تعداد کشته‌های یک روز جنگ اول جهانی به اندازه تمام کشته‌های جنگهای ناپلئونی بوده است و این برآمده از پیشرفت تکنولوژیک جنگ است. هایدگر می‌گوید سلطه تکنولوژیک جهان و چیزها را دگرگون می‌کند و همه چیز در راستای بازار و تجارت جهانی قرار می‌گیرد. بازار همه موجودات را در خدمت تجارت قرار می‌دهد و... در برابر چنین وضعیتی است که او چیزی مانند اراده والای نیچه را در قالب تصمیم و همت طرح می‌کند. هایدگر درد امروز بشر را بی‌ریشگی برمی‌شمارد. او بشر را به این دلیل آواره می‌داند که بودنِ با چیزها را ترک کرده است.
 
این مباحث چگونه با شریعتی مرتبط می‌شوند؟
بحث ما این است که شریعتی در آنجا که از عرفان و از تعالی بشر سخن می‌گوید در واقع در همین چارچوب امکان والایی سخن می‌گوید. عرفان امکان والایی و زیستی متعالی توام با خیر دیگری را طرح می‌کند.
 
بر این مبنا ملاقات متفاوتی که در این کتاب قرار است با شریعتی صورت بگیرد چگونه ملاقاتی است؟
این ملاقات متفاوت به معنای مواجهه دیگرگون شریعتی و متفکرانی شبیه با او با مفهوم «دیگری» است. آنها در پی انسان والا هستند. انسانی که خیر خود را در تقابل با خیر دیگری نمی‌بیند و خوشبختی و خوب زیستن را به رویکردی فایده‌گرایانه تعبیر نمی‌کند.   

ایبنا