شناسهٔ خبر: 59943 - سرویس دیگر رسانه ها

سه گامی که الن سیسکو معتقد است می‌توان با آن به فضای نوشتار وارد شد

سامان تیرماهی گفت: سیکسو معتقد است با سه گام معبد: مدرسه مردگان، مدرسه رویاها و مدرسه ریشه‌ها می‌توان به فضای قُدسی-نفرینی نوشتار ورود کرد.

سه گامی که الن سیسکو معتقد است می‌توان با آن به فضای نوشتار وارد شد

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ شاید از نام کتاب «سه گام بر نردبان نوشتار» اینطور برآید که اثری است در توضیح و تبیین نوشتن و نویسندگی، یا آموزشی برای چگونه نوشتن نوشتار؛‌ اما درواقع چنین نیست. «سه گام بر نردبان نوشتار» چالش ذهنی نویسنده درباره نوشتار است و با متنی روایت‌گونه و داستانی از نوشتار حرف می‌زند. این اثر اکتشاف شاعرانه و روشنگری است که سیکسو در فرآیند نوشتن بازتاب می‌کند و سه زمینه مجزا برای نوشتن عالی را مورد بررسی قرار می‌دهد. همان سه گام نوشتار، مدرسه مردگان، مدرسه رویاها و مدرسه ریشه‌ها را واکاوی می‌کند و مشاهداتی از زندگی واقعی را به عنوان مثال می‌آورد.
 



در ادامه گفت‌وگوی ایبنا با ماهان تیرماهی مترجم کتاب «سه گام بر نردبان نوشتار» اثر الن سیکسو را می‌خوانید.

ابتدای امر از این بگویید که چرا سراغ کتاب «سه گام بر نردبان نوشتار» اثر الن سیسکو رفتید و دست به ترجمه آن زدید؟ 
از قضا کتاب به سراغ من آمد. در میان چند کتاب دیگر فکر می‌کنم «پاساژها» والتر بنیامین، «یادداشت‌ها» کیرکه گارد، «درهای ادراک» هاکسلی و یکی دو کار دیگر، به چند صفحه اول این کار برخوردم و همان چند سطح آغازین، کار خود را کرد و ضربه‌اش را زد. حتی به یاد دارم همان پاراگراف اول را که می‌خواندم، صدایی در ذهنم ترجمه‌اش را بلند بلند می‌خواند. اما راجع به اینکه چرا به سراغ ترجمه این کار رفتم، باید بگویم همواره دغدغه‌ام در ترجمه این بوده که بتوانم جنبه‌های بکر و کمتر به‌ کاربرده ‌شده و مغفول به لحاظ تاریخی زبان فارسی را در اثر یا متنی به‌کار برم و احساس می‌کنم سیکسو شدیدا این پتانسیل را برانگیخت.

اگر ممکن است کمی درباره نویسنده کتاب بگویید. 
اِلِن سیکسو، نویسنده، نمایشنامه‌نویس، فیلسوف و منتقد ادبی فرانسوی ‌الاصل الجزایری است که اخیرا ۸۱ ساله شد. چند نکته مهم درباره‌اش اینکه در دوران کودکی با زبان‌های مختلفی دمخور بود؛ مادر و مادربزرگش که از یهودی‌های آلمان بودند در خانه آلمانی حرف می‌زدند، عربی و عبری را از پدرش یاد گرفت، انگلیسی را هم در لندن و دوران دانشجویی آموخت. از همان دوران در ادبیات انگلیسی خصوصا آثار شکسپیر و مباحث اسطوره‌شناختی و آثار رمانتیک ادبیات آلمان تدقیق و پژوهش می‌کند.

۱۹۶۸ (سال جنبش‌های دانشجویی) تِز دکتری‌اش را با عنوان «جیمز جویس یا هنر جابجایی» ارائه می‌دهد. یک سال بعد هم از او می‌خواهند که دانشگاه تجربی پاریس را بنا نهد. توجه داشته باشید که بنیان این دانشگاه در مقابل فضای آکادمیک سنتی تا آن زمان در فرانسه حادث شد. جالب است بدانید افرادی چون فوکو، فلیکس گاتاری، ژیل دلوز و امثالهم جزو هیات علمی این دانشگاه بودند. همین سال‌ها اولین رمان مهم خودش را منتشر می‌کند: «درون». از همین کار می‌توان رگه‌های انتقادی سلطه سنت را شناخت. کار معروف دیگرش، «خنده مدوسا» را می‌توان نقطه عطف مانیفست اصلی سیکسو درباره نوشتار زنانه برشمرد؛ اینکه زن‌ها چطور می‌توانند با نوشتن و در کل نوشتار، خود را از شر اسطوره و معناشناسی‌ای که در طول تاریخ همواره مانع از مانورشان در عرصه‌های عمومی شده است، رها شوند.

سیکسو مرکز مطالعات فمینیسم را تأسیس می‌کند که هنوز هم ریاستش را بر عهده دارد. از اواخر دهه هفتاد بیشتر تمرکزش بر جنبش زنان است. وی بیش از ۴۰ کتاب و الی ماشاءالله مقاله مهم دارد و همین‌ بس که ژاک دریدا او را بزرگ‌ترین نویسنده معاصر فرانسوی برمی‌شمرد: سیکسو: شاعرِ اندیشمند.

                         
                         سامان تیرماهی

برویم سراغ کتابو درباره آن ‌حرف بزنیم؛ زمانی که این کتاب را می‌خواندم احساس کردم کتاب نثر سختی دارد، آیا این سختی در متن اصلی آن هم وجود داشت؟
تا سختی را با چه متر و معیاری بسنجیم. ببینید فضایی که سیکسو از آن حرف می‌زند، یا قرار است حرف بزند اما به تعبیر من بیشتر در سونامیِ نوشتار، قایقرانی می‌کند، در مقابل جهان‌بینی ما، فضایی نسبتا عجیب، به‌ غایت غریب و در نهایت بکر و ضروری است؛ مفاهیمی چون شکستنِ سلطه مردانه متن، حرکت مخفیانه در نوشتار، گریز از خط فاصله و نظیر این‌ها، نوشتار را به سمت یک نوع فضای سیاهچاله‌ایِ نامکشوف – شما فرض کنید سخت – می‌برد. من فکر می‌کنم چون با فضایی جدید یا ناآشنا (با سبقه علیلِ فرهنگی روشنگری خودمان) روبه‌رو هستیم، از این جهت نسبت به آن مبهوتیم.

شما در زمان ترجمه این کتاب با چه مشکلاتی مواجه شدید؟
سوای کشف آن بخشِ نادیده و غریبی که در سوال قبل به آن اشاره کردم، باقی ماجرا چندان دشواری که نه، بیشتر به ماجراجویی شباهت داشت چون از جایی به بعد اتفاقاتی دست به دست هم داد تا فضا و زبان کار را پیدا کنم.

یاد جمله‌ای درخشان از زنده‌یاد ابوالحسن نجفی می‌افتم که گفته بودند اگر قرار است هملت ترجمه کنی، باید ببینی اگر شکسپیر، زبان فارسی می‌دانست و به تمام ظرفیت‌های آن واقف بود، چطور هملتِ فارسی می‌نوشت؛ آن الفت و هم‌سویی لازم برای کار مقارن شد با مرگ دوست نزدیکم، مصداق همان مرگِ حی و حاضری که سیکسو برای شروع کار به آن نیاز داشت، و بعد من پرتاب شدم به آن فضای دوزخی، عصبیت و قدرتی که برای بیرون آمدن از زیر دیکتاتوری متن لازم داشتم. ضمنا باید تشکر کنم از دوستانی که در تلفظ دقیق واژه‌های غیرانگلیسی کمک‌حالم بودند.

درباره اسم کتاب الن سیکسو، «سه گام بر نردبان نوشتار» بگویید، منظور از این سه گام چیست؟
بگوییم سه دروازه، سه عالَم، سه کهکشان، سه راهِ ابریشم، سه جاده جهنم (نام شعری از نصرت رحمانی). او معتقد است با این سه معبد: مدرسه مردگان، مدرسه رویاها و مدرسه ریشه‌ها می‌توان به آن فضای قُدسی-نفرینی نوشتار ورود کرد. همین. نه حتی آشنایی یا قرابت یا چیزی شبیه آن. و بابت هر کدام از تجربیات فردی، ادبی و تاریخی، فکت‌های استعاره‌ای ارائه می‌دهد. حالا یا در قالب پاراگرافی از نویسنده‌ای مشهور، یا تحلیل ریشه‌شناختی واژه‌ها در زبان‌های مختلف و یا رویاهای جهنمیِ خودش.

آیا نویسنده در این کتاب قصد دارد نوشتن و نویسندگی را آموزش دهد؟ چگونه و از چه روشی استفاده می‌کند؟ در واقع هدف نویسنده از نوشتن این کتاب چیست؟ یا در آخر می‌خواهد چه چیزی به مخاطب انتقال دهد؟
البته ممکن است عنوان کتاب تا حدی این شبهه را ایجاد کند اما به تنها چیزی که ارتباطی نمی‌یابد، اصول نویسندگی است که شاید در آن حالت باید می‌گفت «سه گام بر نردبان نوشتن» که بالطبع داستان چیزی دیگری می‌شد. قرار نبوده نویسنده هدفی را دنبال کند، گویی به دنبال شاهد یا ناظری می‌گردد تا با او روی پله‌های این نردبان نوشتار بایستد، و به وقت عبور از دوزخ پشت سطرها، با فریاد خود برای گسستن زنجیرهای استثمار مردانه متن همراه کند. اینکه هدفش چه بوده یا قرار بوده چه چیزی را انتقال دهد، من را به یاد سطری از کتاب «جنون نوشتن» دکتر رضا براهنی می‌اندازد که شاید جواب سوالتان باشد: «تو آمده‌ای تا تمام قراردادها را بشکنی، تمام قوانین را از میان برداری، تمام اصالت‌ها را برهنه کنی و رسوا شدنشان را نشان بدهی».

نویسنده در بخش‌هایی از کتاب، به حرف H اشاره می‌کند و به‌گونه‌ای آن را محور توضیحات خود قرار می‌دهد. منظور او از این حرف چیست و چرا استفاده می‌کند؟
همان صفحات اول از شباهت H با نردبان می‌گوید، دو سوی آن را دو زبان تلقی می‌کند و خط وسط یا همان پله را دالانی بین این دو، و معتقد است ظاهری خنثی دارد، هم مردانه هم زنانه. این نکته بسیار مهمی است که برمی‌گردد به همان بحث سیکسو در ارتباط با تقابل و برابری و در نهایت، رهایی. او رند است چون تو را دعوت می‌کند به فضایی برابر و همسان که همواره در طول تاریخ، سیطره مذکری داشته و حالا قرار است از دل این  شاید خفقان، برسیم به فضایی بی‌طرف (دست‌کم).

رندی دیگرش در انتخاب کلماتی است که H در آنها خوانده نمی‌شود یا بی‌نفس ادا می‌شود که به نظرم ما را ارجاع می‌دهد به بحث بودن زنان در طول تاریخ و شاید کمتر دیده شدن یا ندیده شدن‌شان به خاطر وجود همان قدرت مردانه اسطوره‌شناختی و معناشناختی متنی، یعنی: گام نهادن یا ورود به این دالان، دعوت به تقابل و آزادی با مصداق H، بر سیطره مذکر تاریخی بر متن در طول تاریخ، تلاشی مخفی برای «سرکوبِ» این یوغ؛ سرکوب، از واژه‌های مورد علاقه سیکسو است.

هنگام خواندن کتاب گاهی فکر می‌کردم سیکسو در حال روایت داستان است. گاهی هم از خودش در این کتاب می‌نویسد و داستان زندگی خود را روایت می‌کند. نظر شما چیست؟
همانطور که گفتم او در حال روایت یک جست‌وجوست، نوعی جدال شخصی که آمیخته می‌شود با شطحیات، لغزش‌ها و لغزواره‌های کلامی و نوشتاری که بعضی‌شان را در قالب رویا برایمان روایت می‌کند؛ بخشی نشأت‌ گرفته از زندگی ‌شخصی او مثل تأثیر مرگ‌ و میرهای جنگ جهانی دوم، مرگ پدرش، مرگ کلاریسی لیسپکتور، ‌رنج‌های مارینا تسوه‌تایوا یا اوسیپ ماندلشتام و ... است و داستان زندگی خود را جدا از این‌ها نمی‌داند.

در قسمتی از کتاب اشاره می‌کند که نوشتن، یافتن دیگرباره آن نخستین تصویر، تصویر خودمان است. یعنی قصد دارد بگوید با نوشتن می‌توانیم خودمان را بیابیم و به خود واقعی برسیم؟
منظور از خودمان، «خود» در یک چشم‌انداز تاریخی استثمار شده است. در واقع نوشتن است که ما را از این الیناسیون متکثر سرطانی متنی می‌رهاند یا دست‌کم می‌گذراند تا به آن دیگری خودمان، به آن ناخودآگاه خود، به آنجا که نیستیم اما همواره بودیم، برسیم؛ رها شدن از زیر یوغ همان سیطره کژ و غالب اسطوره‌ای. نوشتار را گذرگاهی می‌داند برای رسیدن – من می‌گویم تقرب – به آن ساحت مقدس و منزه از استعمار مذکر.  

سیکسو در این کتاب راجع به مرگ زیاد سخن می‌گوید و در بخشی از کتاب اشاره می‌کند که نوشتن، آموختنِ مرگ است. چرا تا این اندازه به این امر می‌پردازد و از مرگ می‌گوید؟
مرگ‌های زیادی در طول زندگی‌اش رخ داده که عمیقا بر او تأثیر گذاشته است. در صفحات اولیه کار می‌گوید: برای شروع، به یک مرگ نیاز داریم، مرگی حیَ و حاضر. می‌خواهد آن جسارت و شجاعت مواجه شدن با آن فضای دیگر، با آن سو، با آن دیگری کبیر را بیشتر در ما تربیت کند. به نظرم مرگ، یک استعاره بزرگ از همان ساحت مذکر تاریخی است که حالا با آن یا با گذر از آن، ما را از آن سرکوبِ تاریخی رها می‌کند. این امر با نوشتار یا در نوشتار میسر می‌شود. چیزی که ما به سرطان بدخیمی از آن مبتلا هستیم. مرگ برایش سرآغاز درک آن فضای لایتناه و مظلوم زنانه است.

سیسکو در کتاب «سه گام بر نردبان نوشتار»، از چند نویسنده دیگر هم سخن به میان می‌آورد و برخی آثار آنها را تحلیل می‌کند یا نکته‌ای از و درباره آن‌ها می‌گوید. دلیل این اشاره‌ها چیست؟
افراد زیادی را نام می‌برد همچون کافکا، اینگبرگ باخمن، توماس برنهارد، مارینا تسوه‌تایوا، کلاریسی لیسپکتور، ادگار الن پو، ژان ژنه و چند نفر دیگر. به نظرم به‌جای تحلیل آثار آنها، با اشاره به سطری یا نقلی از آثارشان، آنها را به نام «نویسنده‌های من» در هیأت شاهدانی تاریخی برای شناخت آن سرکوب معناشناختی، با خود همراه می‌کند. این‌ها را مصداق همان تعابیر «اعتراف اعتراف ‌ناشدنی‌ها»، «شناخته ‌شده‌ترین ناشناخته‌ها» و امثالهم می‌داند. قرار است از آن دروغ بزرگ رها و منزه شویم. او معتقد است این‌ها (نویسندگان موردعلاقه‌اش) آن خطر بزرگ، همان دروغ بزرگ را دیده‌ و از آن آگاه بوده‌اند و به نوعی راه‌بلد او برای این دالان شده‌اند.

 


طرح جلد اصلی کتاب


سوال آخر این که شما پیش از این هم کتاب‌های دیگری ترجمه کرده‌اید؟
قبل از این کار، چهار کتاب که یکی به زودی چاپ خواهد شد کار کرده‌ام که شاید چندان ربطی هم به سیکسو نداشته باشد، شاید هم داشته باشد؛ فیلم‌نامه «میان‌ستاره‌ای» نوشته برادران نولان، نشر چترنگ، «مدیریت راهبردی در هنر» نوشته لیدیا واربنوا با همسرم رخساره خلیل‌زاده نشر فرهنگ ایلیا و دو مقاله از کتاب «نوروز» از سری کتاب‌های دانشنامه ایرانیکا، انتشارات فرهامه از کارهایی بود که ترجمه کردم.

انتشارات ناهید کتاب «سه گام بر نردبان نوشتار» اثر الن سیسکو  با ترجمه ماهان تیرماهی را  در 191 صفحه، 550 نسخه و 32000 تومان منتشر کرده است.