شناسهٔ خبر: 60516 - سرویس دیگر رسانه ها

ترجمه‌نشدن رمان امیل حبیبی دلیل ایدئولوژیکی داشت

در نشست نقد ترجمه کتاب «الوقائع الغریبه لاختفاء سعید ابی النحس المتشائل» مطرح شد که این کتاب رمانی واقع‌نگارانه است و رنج مردم فلسطین را بازگو می‌کند، همچنین لزوم ترجمه دوم این اثر احساس می‌شد و نیاز به ترجمه مجدد نیز دارد.

ترجمه‌نشدن رمان امیل حبیبی دلیل ایدئولوژیکی داشت

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دوازدهمین نشست از سلسله نشست‌های «زیر چتر نقد» با عنوان نشست تخصصی نقد ترجمه «الوقائع الغریبه لاختفاء سعید ابی النحس المتشائل» اثر امیل حبیبی (فلسطینی) با ترجمه عطاءالله مهاجرانی و احسان موسوی‌خلخالی عصر دیروز شنبه بیست مهرماه با حضور نرگس قندیل‌زاده و علیرضا خان‌جان در سرای اهل قلم برگزار شد.

نیاز است که آثار به روز شوند
در ابتدای برنامه علیرضا خان جان اظهار کرد: امیل حبیبی نویسنده فلسطینی است که حدود بیست سال قبل از دنیا رفته است و این کتاب نیز اثری قدیمی است و سال 1974در فلسطین اشغالی منتشر شده است. حدود 40 سال بعد در 1394 اولین‌بار عطاءالله مهاجرانی این اثر را به فارسی ترجمه می‌کند و عجیب این است که بلافاصله بعد از او مترجم دوم این کتاب را مجددا ترجمه می‌کند. اینجا این سوال مطرح می‌شود که آیا نیاز به باز ترجمه این داستان دقیقا یک سال بعد از ترجمه اولیه احساس می‌شد؟ این سوال را از این نظر مطرح می‌کنیم که معمولا در ادبیات می‌گویند یک بازه زمانی 25 یا 30سال نیاز است تا اثری را دوباره ترجمه کنیم، یکی از دلایلش این است که روی محور زمان هنجارهای زبان مقصد تغییر می‌کند بنابراین نیاز است که گاهی این آثار به روز شوند. اگر پاسخ به سوال اول مثبت است آیا این ترجمه دوم توانسته این خلا را پر کند یا خیر؟
 
این پژوهشگر همچنین بیان کرد: کتاب «الوقائع الغریبه لاختفاء سعید ابی النحس المتشائل» در عین حال که طنز صریح و گزنده‌ای دارد یک نوع واقع نگاری تاریخی هم هست زیرا بسیاری از وقایع داستان با تاریخ همخوان است.

وی درباره مترجم اول این کتاب گفت: مهاجرانی شخصیتی سیاسی بود و در دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی خدمت کرد. شاید مهمترین سمتی که داشت وزیر ارشاد بود و عمدتا مشاغل فرهنگی را بر عهده داشت و درکنار کارهای سیاسی‌اش روزنامه‌نگار نیز بود و آثار تالیفی و  ترجمه هم دارد.
 


امیل حبیبی یک روزنامه‌نگار و خبرنگار حرفه‌ای بود
در ادامه این نشست نرگس قندیل‌زاده سخنان خود را با معرفی نویسنده کتاب «الوقائع الغریبه لاختفاء سعید ابی النحس المتشائل» آغاز کرد و گفت: امیل حبیبی در دوران قیمومت بریتانیا بر فلسطین به دنیا آمد و در نوجوانی عضو حزب کمونیست شد که فعالیت این حزب در دوران بریتانیا غیرقانونی بود. سال 1942 این نویسنده گوینده رادیو قدس، رادیو دولتی بریتانیا شد و یک سال بعد رادیو را ترک کرد تا بتواند تمام وقت به فعالیت حزبی خود را ادامه دهد. سال 1944 او با باقی اعضای عرب از حزب منشعب شده و «جمعیت آزادی ملی در فلسطین» را تشکیل دادند و در همین سال با دوتن از اعضای این جمعیت روزنامه «الاتحاد» را که ارگان رسمی این جمعیت بود تاسیس کردند و حبیبی خود سردبیر آن بود. چون این روزنامه ارگان کمونیست‌ها بود بریتانیایی‌ها سال 1948 آن را تعطیل کردند. امیل حبیبی یک روزنامه‌نگار و خبرنگار حرفه‌ای بود.
 
وی افزود: سال 1947 حبیبی و بقیه جمعیت، مصوبه سازمان ملل مبنی بر تقسیم فلسطین را تایید کردند زیرا واقع‌بین بودند و این درحالی است که با مخالفت اکثر فلسطینی‌ها روبه‌رو شدند. سال 1948 بلافاصله پس از پایان قیمومت بریتانیا، دولت اسرائیل استقرار یافت و از این سال به بعد حبیبی و دوستانش فعالیت گسترده‌ای برای متحد کردن کمونیست‌ها انجام دادند و دوباره روزنامه الاتحاد را که فقط چند ماهی تعطیل شده بود باز کردند. از سال 1951 تا 1972 با یک انقطاع دو ساله حبیبی نماینده حزب کمونیست در پارلمان اسرائیل بود.

این اثر حبیبی ارزش سیاسی زیادی دارد
در ادامه قندیل‌زاده فیلمی از سوگند خوردن حبیبی در دوره پنجم این پارلمان را به نمایش گذاشت و بیان کرد: حبیبی و دوستانش که عضو این پارلمان شده بودند خائن نبودند بلکه می‌خواستند حق فلسطینی‌هایی که در وطن ماندند را بگیرند. درواقع اگر این کار انجام نشده بود آنچه که فلسطینی‌ها الان دارند دیگر نداشتند.
 
او همچنین گفت: سال 1990 «سازمان آزادی بخش فلسطین» در قاهره جایزه ادبی خود را به همین کتاب امیل حبیبی داد. آن‌ها ارزش ادبی‌ اثر را درک می‌کردند؛ این کتاب مهمترین اثر این نویسنده است و در عین ارزش ادبی، ارزش سیاسی زیادی دارد. سال 1992 نیز جایزه ادبی دولت اسرائیل را دریافت کرد و منافع مالی این جایزه را وقف مداوای مجروحان انتفاضه کرد. این نیز جزو تناقض‌هایی است که این فرد از ابتدا تا انتهای زندگی با آن دست به گریبان بود. شخصیت اصلی این رمان هم همه این تناقض‌ها را دارد؛ دانستن ماجرای زندگی حبیبی از این جهت مهم بود که زندگی‌اش بسیار نزدیک به زندگی شخصیتی است که در این رمان برای ما معرفی می‌کند.

ترجمه موسوی‌خلخالی برای عنوان اثر موفق‌تر است
این منتقد ترجمه، درباره مشکلات ترجمه این اثر اظهار کرد: اولین دشواری ترجمه این رمان ترجمه اسم رمان و نام شخصیت اصلی است. اسم این فرد سعید، لقبش ابونحس و نام خانوادگی او نیز المتشائل است. تناقض سعید که به معنی سعادتمند است با ابونحس که معنی نحس و شوم را می‌دهد، مشخص است. کلمه «المتشائل» نیز ترکیبی از «المتفائل» یعنی خوشبین و «المتشائم» یعنی بدبین است. نویسنده این دو کلمه را در هم آمیخته و کلمه جدیدی ساخته است. مهاجرانی این کلمه خودساخته حبیبی را «خوشخیال بداقبال» ترجمه کرده با عنوان فرعی «ماجراهای عجیب پنهان شدن سعید ابی النحس».
 
وی در ادامه افزود: مهاجرانی این دو کلمه «خوشخیال بداقبال» را متناقض یکدیگر در نظر گرفته در حالی که مانند بدبین و خوشبین تناقض ذاتی ندارند. همچنین «سعید ابی النحس» را به همان شکل در فارسی منتقل کرده در حالی که گرایش ما فارسی زبانان به این است که «ابی» را به «ابو» تبدیل کنیم. و هرگاه «ال» بر سر اسم‌های خاص در عربی بیاید زائد لازم است و باید ببینیم عرب‌ها چگونه گفته‌اند و ما نیز همان را بگوییم؛ در فارسی گرایش ما به حذف «ال» است. از این رو از گرایش حرف می‌زنم زیرا این اثر از عربی به فارسی ترجمه شده و باید گرایش فارسی زبانان در آن لحاظ شود تا این شخصیت برای ما بیگانه نباشد.
 
این منتقد درباره ترجمه نام کتاب با قلم موسوی‌خلخالی اظهار کرد: او نام کتاب را «وقایع غریب غیب شدن سعید ابونحس خوشبدبین» ترجمه کرده است. کلمه «اختفا» را که مهاجرانی به درستی «پنهان شدن» معنی کرده این مترجم واژه «غیب شدن» به کار برده است تا با وقایع غریب واج‌آرایی داشته باشد. همچنین موسوی‌خلخالی «سعید ابی‌النحس» را برای ما بومی کرده و کلمه «متشائل» را که آمیخته‌ای از دو کلمه بود، «خوشبدبین» ترجمه و واژه خوشبین و بدبین را ترکیب کرده است.

وی در ادامه افزود: البته این را بگویم که مهاجرانی در مقدمه‌ای که نوشته ذکر کرده که این چالش را برای انتخاب اسم کتاب داشت و در آخر این نام به ذهنش رسید و همچنین بیان می‌کند که شخصی قبلا گزارشی درباره رمان «الوقائع الغریبه لاختفاء سعید ابی النحس المتشائل» نوشته بود و ترجمه «المتشائل» را «خوبدبین» پیشنهاد کرده بود. به نظرم وقتی مترجم دوم این را دید جای «خوب»، «خوش» را به کار برد و نام کتاب اینگونه شکل گرفت. فکر می‌کنم ترجمه دوم برای عنوان اثر موفق‌تر است.
 
این مترجم در ادامه درباره مقدمه هر دو ترجمه بیان کرد: مهاجرانی خود مقدمه‌ای هفت صفحه‌ای بر این رمان نوشته و در آن توضیحی از نام این کتاب بیان می‌کند، از دشواری ترجمه می‌گوید و این که این اثر اولین ترجمه از امیل حبیبی است. انصافا مهاجرانی حق تقدم دارد که این نویسنده فلسطینی را به ما معرفی کرد. اما موسوی‌خلخالی مقدمه دکتر سلمی خضرا جیوسی که بر ترجمه انگلیسی این رمان نوشته را استفاده کرده است. در این مقدمه سابقه طولانی قصه گویی و روایت داستان‌های تمثیلی ذکر می‌شود و تاریخچه صد ساله رمان در ادبیات عرب و این که طنز سابقه چندانی در ادبیات عرب ندارد را بازگو می‌کند. این کتاب یکی از اولین آثاری است که به زبان طنز نوشته شده و طنزی قدرتمند و اثر گذار دارد.
 
در ادامه نشست قندیل‌زاده مثال‌هایی از هر دوترجمه رمان «الوقائع الغریبه لاختفاء سعید ابی النحس المتشائل» می‌آورد آن را نقد می‌کند.

وی ضمن بیان این که این اثر شباهت زیادی به رمان «کاندید» ولتر دارد گفت: شخصیت «کاندید» فرد ساده لوحی است و معتقد است که همه چیز در بهترین حالت ممکن قرار دارد و آدمی خوشبین است و هر چه که پیش می‌آمد می‌گفت چه خوب که بدتر از این نشد. سعید رمان حبیبی نیز چنین ویژگی دارد.

قندیل‌زاده در ادامه نشست بیان کرد: از نظر من اگر مهاجرانی این رمان را ترجمه نمی‌کرد و این نویسنده را به ما معرفی نمی‌کرد موسوی‌خلخالی نیز سراغ ترجمه آن نمی‌رفت.



یکی از دلایل دیر ترجمه شدن این رمان، ایدئولوژیکی است
علیرضا خان‌جان اظهار کرد: به این فکر می‌کردم که با گذشت حدود چهل سال چرا این رمان به فارسی ترجمه نشده و به این نتیجه رسیدم یکی از دلایلش ایدئولوژیکی بود زیرا در جمهوری اسلامی هنوز موجودیت برای اسرائیل قائل نیستند و ما یک فلسطین محدودی را می‌شناسیم. به نظر می‌رسد که این اثر کشف شده بود زیرا رمان مهمی است ولی کسی جرات ترجمه آن را نداشت، به دلیل این که گمان می‌بردند اگر «الوقائع الغریبه لاختفاء سعید ابی النحس المتشائل» را ترجمه کنند بر این موجودیت تاکید کردند و اگر موسوی‌خلحالی ابتدا سراغ ترجمه این رمان می‌رفت مجوز نمی‌گرفت.

قندیل‌زاده در پاسخ به صحبت خان‌جان اظهار کرد: من تصورم چنین نیست، به گمانم اگر سال‌ها پیش نیز ترجمه می‌شد استقبال از این کتاب خوب بود و مجوز هم می‌گرفت زیرا رنج مردم فلسطین چه آن‌ها که در وطن ماندند و چه آن‌هایی که رفتند را به خوبی بازگو می‌کند.
 
خان‌جان درباره دلیل ترجمه دوباره این اثر بیان کرد: به نظر من این رمان کشف شده بود و مهاجرانی جرات کرد که چنین اثری را ترجمه کند، اما این که مترجم جوانی احساس کرد «الوقائع الغریبه لاختفاء سعید ابی النحس المتشائل» نیاز به ترجمه مجدد دارد از این جهت است که اشارات تاریخی، تلمیحات ادبی دارد و مواردی به پی‌نوشت و پانویس نیاز داشت. به نظرم با بررسی امروز این اثر باز هم ترجمه خواهد شد.

نرگس قندیل‌زاده در پایان گفت: از نظر من ترجمه دوم خوب است و اگر موسوی‌خلخالی، خود دوباره این اثر را بازخوانی کند قطعا چیز خوبی خواهد شد.