شناسهٔ خبر: 61511 - سرویس دیگر رسانه ها

یادداشتی از حسن انصاری: ارتباط خواجه طوس و عطار و نقدی بر گفتاری از شفیعی کدکنی 

شفیعی کدکنی در مقدمه دیوان قائمیات و نیز در حواشی منطق الطیر نوشته که عطار از طریق خواجه طوسی با اسماعیلیه ارتباط داشته و حدس زده‌اند که مصیبت‌نامه نیز تحت تاثیر یک داعی اسماعیلی نوشته است.

ارتباط خواجه طوس و عطار و نقدی بر گفتاری از شفیعی کدکنی 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ حسن انصاری، عضو هیات علمی مؤسسه مطالعات عالی پرینستون و نویسنده کتاب‌هایی چون «بررسی‌های تاریخی در حوزه اسلام و تشیع»، «گنج پنهان، شرح احوال و آثار علامه مرحوم سیدعبدالعزیز طباطبائی یزدی» و... در یکی از یادداشت‌های کانال تلگرامی خود به یک بدخوانی از متون تاریخی درباره خواجه نصیرالدین طوسی پرداخته است. به باور انصاری این بدخوانی که به نوشته‌های محمدرضا شفیعی کدکنی هم کشیده شده، خواجه نصیر را با مذهبی متفاوت از واقعیت زندگی‌اش به مخاطبان معرفی می‌کند. این یادداشت را در ادامه بخوانید:

«در سفینه تبریز حکایتی درباره ملاقات عطار و خواجه طوسی نقل شده که آنچه را پیشتر به لطف ابن الفوطی در این ارتباط می‌دانستیم مورد تأیید قرار می‌دهد و در ضمن حاوی نکات تازه‌ای است درباره زندگی و اندیشه خواجه. حکایت از این قرار است: 

خواجه عطار در آن زمان کی شیفته شده بود و کرامات می‌گفت‌، بعضی می‌گویند هر روز و بعضی می‌گویند هر هفته‌ای سه روز، در نیسابور کهن در مسجد منیعی‌، کی جامع آنجا بود، برفتی و کلمات توحید گفتی.

روزی به کلمات توحید مشغول بود. خواجه نصیر الدین، طاب ثراه، در زمان جوانی، پس ستونی حاضر بود.

خواجه عطّار می‌گفت کی ممکنات را وجود نیست بل کی موجودات به وجود حق است.

شخصی برخاست و گفت: پس‌ این سر و ریش‌ چیست؟

خواجه عطار گفت: این نقش دومین چشم احول است.

خواجه نصیر الدین چو[ن‌] این بشنید رقّتی در دل او ظاهر گشت. برخاست و بر دست خواجه عطار بوسه داد و به جماعت گفت: «دست او را بوسه دهید کی به جایی رسید.» خواجه نصیر الدین از آن محفل بیرون آمد.

این رباعی بگفت:

موجودِ بحق واحِدِ اول باشد

باقی همه موهوم و مُخیّل باشد

هر چیز جزو کی آید اندر نظرت‌

نقشِ دومینِ چشم احول باشد

و گفت: من این عبارت کی «نقش دومین چشم احول باشد» نشنیده بودم.

و خواجه نصیر الدین همیشه معتقد شعر عطار بودی. و گویند: در آن هنگام کی خواجه نصیر الدین در مجمع عطّار حاضر بود اشارات یاد داشت و اقلدیس‌ حل کرده بود و در اواخر چهارصد رباعی عطار به خطّ خود نوشته بود. 

احتمالا این ملاقات حدود سال ۶۲۵ ق و شاید کمی دیرتر و به هرحال قبل از سال ۶۲۷ ق (زمان مرگ عطار) در نیشابور رخ داده؛ آن زمان می‌دانیم که خواجه طوسی در علوم فلسفی و دینی مقامی داشته و تحصیلات خود را کم و بیش به پایان برده بوده است. در حکایت بالا هم اشاره شده که او در آن زمان اشارات ابن سینا و  اصول اقلیدس را به خوبی می‌فهمیده است. آخرین سالی که برای تحصیلات خواجه طوسی در اختیار داریم سال ۶۲۹ ق است؛ آن زمان که بخشی از غنیه ابن زهره (فقیه و متکلم امامی) را بر استادی قرائت کرد. تا آن زمان خواجه هیچ ارتباطی با قهستان و نزاریان نداشته و همچنان با محافل امامی خراسان مرتبط بوده است.

آقای دکتر شفیعی کدکنی در مقدمه دیوان قائمیات و نیز در حواشی منطق الطیر ابراز فرموده‌اند که عطار از طریق خواجه طوسی با اسماعیلیه ارتباط داشته و آن را مستند به این ملاقات می‌کنند که ذکرش رفت. روشن است که این استنباطی نادرست است. علاوه بر آن ایشان حدس می‌زنند که عطار مصیبت نامه را گویا تحت تأثیر سخن یک داعی اسماعیلی نوشته‌اند و به احتمال آن داعی را خواجه نصیر می‌دانند. در اینکه خواجه هیچگاه مذهب اسماعیلی نداشت تردیدی نیست. اما من اینجا به نکته دیگری اشاره می‌دهم. اگر خواجه زمانی به اسماعیلیه هم تمایلی پیدا کرده باشد بی تردید این مربوط به سال‌های بعد از ۶۲۹ ق و مرگ عطار است. خطایی خوانشی در تاریخ قرائت خواجه (یعنی ۶۱۹ ق به جای ۶۲۹ ق) موجب شد که بسیاری از محققان پیوستن خواجه را به سال ها قبل از ۶۳۰ ق مربوط بدانند. احتمالا خواجه حدود سال ۶۳۲ ق به قهستان رفته است. 

در قطعه شعری که در حکایت بالا نقل شد خواجه نظری را درباره توحید و وجود باریتعالی مطرح می‌کند که با آموزه توحیدی اسماعیلیان که دیدگاهی نوافلاطونی درباره الهیات سلبی و نفی وجود از حق متعال داشتند متفاوت است. همین قطعه شعر که در موافقت با عقیده منقول از عطار در حکایت بالا و در کنار هم نقل شده نشان آشکاری است که نه خواجه در زمان ملاقات اسماعیلی مذهب و یا مشرب بوده و نه عطار از آنان از طریق طوسی تأثیری پذیرفته بوده است؛ ولله الحمد أولا وآخرا.»