شناسهٔ خبر: 62361 - سرویس دیگر رسانه ها

مدرنیته یا مدرنیته‌ها؟/ مواجهه انتقادی با هابرماس/ معرفی و بررسی کتاب «مدرنیته و دیگری آن» اثر حسین مصباحیان

«مدرنیته و دیگری آن؛ مواجهه انتقادی با تفسیر هابرماس از مدرنیته به مثابه پروژه‌ای ناتمام» اثری است به قلم حسین مصباحیان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران که به مواجهه انتقادی با تفسیر هابرماس از مدرنیته به عنوان پروژه‌ای ناتمام پرداخته است.

مدرنیته یا مدرنیته‌ها؟/ مواجهه انتقادی با هابرماس

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  کتاب «مدرنیته و دیگری آن؛ مواجهه انتقادی با تفسیر هابرماس از مدرنیته به مثابه پروژه‌ای ناتمام » اثری است به قلم حسین مصباحیان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران که به مواجهه انتقادی با تفسیر هابرماس از مدرنیته به عنوان پروژه‌­ای ناتمام پرداخته است. این کتاب تلاش می­‌کند تا «پروژه سنت» و به تبع آن «تنوع مدرنیته» را در مقابل نظریه هابرماس مبنی بر همه­ شمولی مدرنیته تک­‌صدایی قرار دهد. کتاب در چهار فصل چهار ابتدایی، حوزه­‌های مهم فلسفه یورگن هابرماس شامل «مسئله دیالکتیک روشنگری»، « میراث هگلی سوبژکتیویته به مثابه بنیاد فلسفی مدرنیته»، «میراث وبری عقلانیت غربی»، و در نهایت ادعای «همه شمولی مدرنیته از طریق آزاد سازی توانش­های ایده پروژه ناتمام مدرنیته» را مورد ارزیابی انتقادی قرار می دهد  و در فصل پنجم و پایانی تلاش می­‌کند تا از طریق شناسایی معضلات فلسفه هابرماس تلاشی برای ارائه ایده­‌ای جایگزین ارائه دهد. همانطور که از ساختار و فصل­‌بندی کتاب برمی‌­آید داشتن شناخت پیشینی از فلسفه قرن بیستم و نظام فکری هابرماس و متفکران مکتب فرانکفورت برای پی گیری مباحث کتاب ضروری است. در ادامه نگاهی اجمالی به « مدرنیته و دیگری آن» می‌­اندازیم.

 
دیالکتیک روشنگری جدید؟
پس از درآمدی کوتاه فصل نخست کتاب با عنوان «دیالکیتک روشنگری جدید؟» آغاز می‌شود. نویسنده در این فصل به شکل مبسوط و گام به گام،  نخست به توضیح کلی مفهوم «نظریه انتقادی» از طریق صورت­‌بندی شاخصه­‌های نقیض آن یعنی «نظریه سنتی» می­‌پردازد و در ادامه تمرکز خود را بر ارزیابی ایده هابرماس از رابطه بین نظریه و عمل که یکی از اصلی‌ترین شاخص­‌های نظریه انتقادی است، متمرکز می‌­کند. این بخش در پی نشان دادن این است که هابرماس چگونه می‌خواهد از طریق نظریه انتقادی خود بر جهان تاثیر بگذازد. علاوه بر این نویسنده تلاش می‌کند به تبیین رابطه و نسبت میان نظریه انتقادی مارکسیستی و نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت با هدف شناسایی آن چه هابرماس زیر سوال برده است، بپردازد. «هابرماس» تلاش می‌کند که فرمول بندی از عقل ارائه دهد و آن را به گونه‌ای تفکیک کند که وجه ارتباطی آن بتواند در مقابل وجه ابزاری مقاومت کند، و به تبع آن پروژه روشن گری به پیام مرکزی خود یعنی رهایی از سلطه وفاداد بماند. هابرماس معتقد است که علم باوری است که سرکوب گر است. نه عقل»
 
اینتر سوبژکتیویته: راهی برای خروج از بن بست فلسفه‌های سوژه؟
نویسنده در فصل اول کتاب بیان کرد که نکته کلیدی چرخش هابرماس این است که او در دانش و علایق بشری، همزمان هم بر سنت مارکسیستی نظریه انتقادی و هم بر سنت خاص نظریه انتقادی مکتب فراکنفورت تاکید می‌کند. در فصل دوم ابتدا نویسنده به بیان فهرست وار دوره‌­های تاریخی مدرنیته می‌پردازد و در ادامه تلاش می‌کند تا از طریق ارجاع به مفاهیم بنیادینی چون «مدرنسون»، «مدرنیته» و «مدرنیزاسیون» به چارچوبی مفهومی دست یابد تا از طریق آن نشان دهد که این مفاهیم با چه تعریفی به کار گرفته شده‌­اند. در ادامه نویسنده به بررسی دیدگاه­‌های هابرماس در مورد تناقض جهان بینی اسطوره‌­ای و مدرن می­‌پردازد و سپس نقد هابرماس به سوبژکتیویته هگل به مثابه بنیاد فلسفی مدرن مورد واکاوی قرار می‌­گیرد. نتیجه‌گیری مهم این فصل این است که گرچه هابرماس به درستی می‌گوید که تلاش کرده تا از طریق بررسی انتقادی مفهوم سوبژکتیویته، پارادایم بدیل با محوریت اینترسوبژکتیویته ارائه کند و هرچند که صورت­‌بندری او در این زمینه از هگل تکامل­ یافته‌تر است اما او نیز نتواسته است تعارضات درونی سوبژکتیویته را حل کند.


 عقلانیت ارتباطی در برابر عقلانیت ابزاری؟
فصل سوم کتاب به یکی از مهم‌ترین آرای هابرماس یعنی عقلانیت ارتباطی پرداخته است. نویسنده در این فصل سعی دارد استدلال‌های هابرماس در مورد ضرورت حفظ میراث غربی عقل‌گرایی را صورت‌بندی کند و در ادامه با رویکردی انتقادی ماهیت متناقض این عقل‌گرایی را آشکار سازد. نویسنده به این منظور به نحوه مواجهه هابرماس با سنت عقل­ گرایی وبری می‌پردازد و تمایزی که هابرماس بین عقلانیت معطوف به هدف ( عقلانیت ابزاری) و عقلانیت کنش ارتباطی را قائل می­‌شود، شرح می‌دهد. در قسمتی از فصل در مقایسه این دو می­‌خوانیم: «در تقابل با « نظریه آگاهی» که توسط وبر به کار گرفته می‌شود، نظریه کنش ارتباطی هابرماس بر ساختار بین­‌الاذهانی زبان انسان با هدف بازتولید بنیادی بودن عمل اجتماعی برای زندگی انسان متمرکز می‌شود... هابرماس معتقد است که فقط بر بنیاد مفهومی بین­الاذهانی از عقل، داعیه‌های اعتبار می‌توانند به چیزی بیش تر از اعتباز ذهنی یا فردی دست یابند» (216)

همه شمولی مدرنیته غربی یا تنوع مدرنیته ها؟
در فصل چهارم با تکیه بر دستگاه فکری هابرماس که در بخش­‌های پیشین به تفصیل بیان شد، نویسنده پرسش مهمی را مطرح می‌کند، همه شمولی مدرنیته غربی یا تنوع مدرنیته‌ها؟ نویسنده در آغاز این فصل بیان می‌کند که قصد دارد نقطه مقابل نظر هابرماس را مطرح کند، این که هیچ توافقی پیرامون توان همه شمول عقلانیت غربی وجود ندارد. مصباحیان تاکید می‌کند که نظریه هابرماس عمیقا در سنت روشن‌گری عقل همه شمول ریشه دوانده و به همین دلیل قادر به توضیح مسائل پیچیده‌ای که در جوامع فرهنگی و روابطی که بین جهان­‌بینی­‌های جهانی وجود دارد، نیست.«نظریه هابرماس از مدرنیته عمیقا ریشه در سنت روشنگیر عقل همه شمول دارد، و چون چنین است قادر نیست به مسائل پیچیده‌­ای که هم در جوامع چندفرهنگی و هم در روابط درونی بین جهان بینی‌های مختلف در سطح جهان در هم تنیده شده‌­اند، پاسخ گوید. با فرض این که منازعات فرهنگی غالبا بین فرهنگ‌ها رخ می‌دهد و نه در درون فرهنگ‌ها، پی بردن به این نکته که هابرماس چگونه می‌تواند توضیحی هنجارین برای این تفاوت های عمیق فرهنگی فراهم کند، کار ساده ای نیست.» 260
 
دیدگاهی جانشین:
آنچه در این چهار فصل نویسنده به بیان آن­ها پرداخت در فصل انتهایی کتاب به مدد او برای ارائه دیدگاهی جانشین می­‌آید. مصباحیان خود می‌­گوید: «هدف این فصل که در پنج قسمت سازمان دهی شده است، به طور کلی این است که نشان دهد «دیگری غیر غربی» در نظریه مدرنیته هابرماس گرچه کنار نهاده نشده است، ولی به دلیل محور تلقی شدن اروپا و بنیاد قرارگرفتن تفسیر جدید او از عقلانیت غربی، در حاشیه قرار گرفته و چون چنین است ضرورت دارد که این دیگری خود را از حاشیه به متن بکشاند و در جهت به رسمیت شناختن خویش، پروژه تجدد سنت خویش را با رویکردی نوین از سر گیرد و در نوبازسازی جهان شکسته‌ای که در آن به سر می‌برد، نفشی ایفا کند» در همین راستا نویسنده به شکل مشخص توضیح می‌دهد که نه مدرنیته بلکه مدرنیته‌ها وجود دارد و در همین راستا محقق توجه ویژه­‌ای را بر دوگانه سنت و مدرنیته و این که آیا تاکید بر این دوگانگی ضرورت دارد، یا خیر، داشته است.

مصباحیان کتاب خود را با «ملاحظات پایانی» به اتمام می‌رساند. او در این بخش با ارجاع به بحران­‌های مدرنیته، مفهوم مدرنیته دوم و پساپست مدرنیته را توضیح و به عوان طرح‌هایی برای مطالعات بعدی و تعمیق مباحث مرتبط با نقد ادعای همه شمولی مدرنیته و تقویت دیدگاه‌های جانشین مطرح می‌کند. گفتنی است این کتاب توسط نشر آگه در 380 صفحه، شمارگان 550 نسخه و قیمت 62000 تومان در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.