شناسهٔ خبر: 62483 - سرویس دیگر رسانه ها

گفت‌وگو با نویسنده و پژوهشگر فرش دستباف ایران: تاریخ فرش­بافی ایرانیان به زمان پادشاهی تهمورث بازمی­‌گردد

شیرین صوراسرافیل می‌گوید: به گواه تاریخ و برپایه‌ شاهنامه‌ فردوسی، آغاز فرش­بافی، رشتن و بافتن به زمان پادشاهی «تهمورث» یا همان پیشدادیان بازمی­‌گردد. در تاریخ طبری از فرش­‌هایی که با مو و پشم جانوران که در این دوره بافته شده سخن رفته است.

تاریخ فرش­بافی ایرانیان به زمان پادشاهی تهمورث بازمی­‌گردد

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ فرش نامی است که با «ایران» پیوند خورده است چرا که زادگاهش است. زادگاهی که از چندهزار سال پیش تاکنون هزاران طرح و نقش و رنگ را زاده و آفریده است. فرش نه‌تنها با ایران که با هر ایرانی نیز پیوند ژرف دارد، ایرانیان از کودکی نقش‌ونگار و نرمی فرش را لمس کرده‌اند و با آن بزرگ شده‌اند. نقش‌ونگارِ گل‌وبته و ماهی و آهو که همچون تابلوی نقاشی نه بر دیوار بلکه نزدیکتر از آن و ملموس است، دنیای بهتری برای اکنون می‌سازد. فرش‌هایی که رج‌به‌رج و گره‌به‌گره با دستان هنرمندِ زنان و مردان گاه از روی نقشه و گاهی ذهنی و خیالی بافته شده است. سالیان سال است که این دست‌ها نسل‌به‌نسل گره می‌زند و می‌بافد و فرش را برای هر ایرانی نمادی افتخارآفرین کرده است. راز ماندگاری فرش و تاثیرش حرف‌های زیادی برای گفتن دارد اما فرش با جهان شگفت‌انگیزش و این‌ همه تاثیر بر فرهنگ، اقتصاد، شخصیت و زندگی هر ایرانی نه تنها جایی در گاهشمار ایرانی ندارد بلکه آثار و کتاب‌هایی انگشت‌شمار به فرش ایرانی پرداخته‌اند. هرچند که انجمن‌ها و بنیادهایی چون مرکز ملی فرش ایران یا انجمن علمی فرش ایران و... در زمینه‌ فرش فعالیت می‌کنند ولی تاکنون روزی به نام فرش در گاهشمار ایرانی ثبت نشده است. 

شیرین صوراسرافیل، نویسنده و پژوهشگر فرش دستباف ایران در سال 1320 در گمرک تهران زاده شد، او در دامن مادری رشد یافته که بر این باور بود: «گذشته‌ها پایه و بنیاد زندگی کنونی ما هستند و مانند حلقه‌های زنجیری به زندگی حال ما وابسته‌اند.» وی فارغ‌التحصیل دانشگاه پلی‌تکنیک تهران یا همان دانشگاه امیرکبیر در رشته مهندسی نساجی است. صوراسرافیل شخصی وطن‌دوست است و به عبارتی عشق به میهن در وجودش می‌جوشد، او به دلیل همین حس میهن‌پرستی، حرکت‌های عملی و میدانی را بیشتر می‌پسندد و هیچ گرایشی به نشستن پشت میزهای اداری ندارد. با وی درباره پیشینه تاریخی فرش‌های ایرانی و منابعی که به این هنر شگفت‌انگیز ایرانی پرداخته گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

در ابتدا بگویید با توجه به این‌که در منابع کهنی مانند شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری و همچنین در کتاب گزنفون، مورخ نامدار یونانی از فرش ایرانی نام برده شده است چرا با وجود این قدمت کهن هنوز در ایران روزی به نام فرش نداریم؟
همت و اراده‌ای نیست تا هنری که در تاریخ ایران ثبت شده است را در گاهشمار امروزی ثبت کند، به گواه تاریخ و برپایه‌ شاهنامه‌ فردوسی، آغاز فرش­بافی، رشتن و بافتن به زمان پادشاهی «تهمورث» یا همان پیشدادیان بازمی­‌گردد. در تاریخ طبری از فرش­‌هایی که با مو و پشم جانوران که در این دوره بافته شده سخن رفته است. در شهر سوخته که در دشت سیستان در جنوب شرقی ایران جای دارد نیز فرش‌­های حصیری، پارچه و ابزارهای بافندگی به دست آمده است که پیشینه‌ آن به 2800 سال پیش از زایش مسیح می‌رسد. در روزگار هخامنشیان که برگرفته از کتاب «گزنفون» است، شهر کهن «ساردیس» به قالی‌­های گره‌­باف خود می‌بالیدند که به نقش­‌های پیرامون و نگاره‌های مردان و شیردال­‌های افسانه‌­ای آراسته بوده است. همچنین قالی پازیریک کهن‌ترین قالی ایران است و مربوط به دوران هخامنشیان است که در موزه‌ آرمیتاژ روسیه نگهداری می‌شود. طرح وجود و یا عدم وجود روزی به نام فرش ایران فی‌النفسه نقشی در بازیابی هویتی که متاسفانه به شدت آسیب دیده است، ندارد. با این وصف روزهای متعددی پیش آمده که به عنوان روز فرش ایران و یا روز جهانی فرش مطرح شده است ولی متاسفانه همت و اراده‌ای برای پیگیری، پذیرش و تثبیت آن وجود نداشته است.



همواره نام شما با هنر فرش گره خورده است چه کتاب‌هایی در این باره نوشته‌اید؟
تعداد 13 جلد کتاب نوشته‌ام که بیشتر آنها متعلق به نقاط متفاوت فرهنگی و طبیعتا فرش‌های متنوع و متفاوت است. «غروب زرین فرش ساروق»، «تاریخ منقوش فرش همدان»، «رنگ‌های ایرانی»، «فرش خوب فرش بد فرش استاندارد»، «فرش نائین»، «فرش‌های کردی»، «بر کویرهای سبز جنوب فرش خراسان»، «از آبی آسمان و سرخی دشت فرش چهار محال بختیاری» و... نام برخی از کتاب‌هایم درباره فرش‌های ایرانی است. بیشتر کتاب‌هایم به‌دلیل جنبه پژوهشی آن‌ها مورد توجه و استفاده هنرجویان و پژوهشگران گروه‌های مختلف قرار گرفته است. کتاب «فرش ایران» نخستین کتاب فرش با اطلاعات فنی و کتاب «طراحان بزرگ فرش ایران» که به چاپ سوم رسیده و کتاب بسیار موفقی بوده است. کتاب درباره رنگرزی و کتاب درباره کنترل کیفیت و از آخرین‌ها فرش دستباف هویت ناشناخته است که با فرش برخوردی چون یک میراث ملی ناشناخته و درخطر دارد. آخرین کتاب آماده انتشارم درباره تاریخ اقتصادی اجتماعی کاشان در دوره قاجار و پهلوی و طبیعتا به بهانه فرش است.

قدمت قالی پازیریک کهن‌ترین فرش جهان در منابع مختلف به چه دوره‌ای برمی‌گردد؟ زیرا برخی بر این باورند که این فرش کهن در منابع گوناگون به ترکان ساکن در آسیا نسبت داده شده است؟
قالی پازیریک یکی از قدیمی‌ترین فرش‌های جهان است که تاریخچه‌ای بسیار کهن دارد. این قالی در سال ۱۳۲۸ خورشیدی از سوی فردی به نام رودنکو در محلی به نام پازیریک در مرز مغولستان و میان کوه‌های آلتایی کشف شد. مطالعاتی که روی قالی پازیریک انجام شده نشان می‌دهد که قدمت آن به ۲۵۰۰ سال پیش می‌رسد و از آن برای پوشش اسب استفاده می‌شده است. این فرش شباهت‌های بسیاری با طرح‌های دوره هخامنشیان دارد و همین امر موجب شده تا کارشناسان آن را به دوره هخامنشیان و سده ۵ و ۴ پیش از میلاد نسبت دهند. مطالعات نشان می‌دهد که ایرانیان نخستین قومی بودند که در جهان اقدام به قالیبافی کرده‌اند و این نشان‌دهنده قدمت قالیبافی در ایران است.
اما متاسفانه در طول تاریخ تحریف‌هایی بر روی آثار قدیمی صورت پذیرفته و در این بین قالیچه پازیریک نیز یکی از این موارد بوده است. در سال ۱۹۷۸ میلادی افرادی این قالیچه را متعلق به ترکان ساکن در آسیا دانستند. همچنین در منابع و مقاله‌هایی بیان شده که فرش پازیریک به اقوام آلتایی برمی‌گردد و آنها تنها از طرح‌های ایرانی برای بافت این فرش کمک گرفته‌اند.

در تاریخ طبری به این نکته اشاره شده که قالی‌بافی در زمان ساسانیان شکوفایی چشمگیری داشته است. در این دوره تاریخی به کدام یک از فرش‌های ایرانی می‌توان اشاره کرد؟
در روزگار ساسانیان، در تخت طاووس 30 تخته فرش برای 30 روز سال بوده است و چهار گونه فرش نیز موجود بود که هر یک فصلی از سال را نشان می‌دادند. ارزشمندترین فرش این دوران، فرش بهارستان نامور به فرش بهار خسرو است. فرش بهارستان نشان دهنده‌ هنر پیشرفته‌ قالی‌بافی در روزگار ساسانیان است. بر پایه‌ گواهی‌های موجود در منابع تاریخی، این فرش گرانبها از سوی خسرو انوشیروان، برای سرسرای کاخ ساسانی در تیسفون سفارش داده شده بود. در وصف این قالی آمده است که نقشه آن مانند باغی بود در فصل بهار که با گل‌های رنگارنگ و درختان پر برگ آذین شده بود و همچنین با نگاره حوض آب و جوی‌هایی در میان آن، مرغابی نشسته بر کناره‌های جوی. زمینه قالی از نخ‌هایی سیمین و زرین بافته شده بود و برگ درختان و گل‌های آن از ابریشم روشن بود. در بافت این فرش از نخ‌های نوع عالی پشم و ابریشم و زر و سیم و انواع جواهرات و گوهرهای رنگارنگ سود برده شده است.
ابوجعفر محمد جریر طبری در تاریخ طبری (321 ـ 225 ه.ق) درباره‌ این قالی می‌گوید: «... یک قالی بسیار عالی کار ایران موسوم به «بهار خسرو» در قصر تیسفون که در نوشته‌های پارسی به نام تاق کسری موسوم است، موجود بوده است که درازای آن 450 گام و پهنای آن 90 گام بوده است.»



ممکن است برای بسیاری از افراد این پرسش پیش بیاید که چه شواهدی وجود دارد که گفته می‌شود تمدن اصلی این فرش به ایران برمی‌گردد؟
شواهد زیادی وجود دارد که نشان‌دهنده ایرانی بودن این اثر است. یکی از مهم‌ترین آنها نقاشی‌هایی است که روی این قالی مشاهده شده که به‌طور حتم این قالی جزو هنرهای ایرانیان است. از طرفی با وجود شباهتی که نقشه‌های این قالی با تخت جمشید دارد می‌توان به ایرانی بودن آن پی برد. نقوش برجسته تخت جمشید بر نگرش سیاسی و اجتماعی دوره هخامنشیان اشاره دارد و شباهت زیاد آن به قالی پازیریک نشان‌دهنده ایرانی بودن این فرش است. یکی دیگر از مواردی که اصیل بودن قالی پازیریک را نشان می‌دهد، بهره‌گیری از رنگ قرمز به صورت گسترده در این قالی است زیرا رنگ مایه قرمز در دوران هخامنشی در ایران به صورت فراوان وجود داشته است و قالیبافان از این رنگ در طرح‌ها و نقش‌های خود استفاده می‌کردند. نقاشی بسیار زیبایی که بر روی قالی پازیریک وجود دارد موجب شده تا به امروز هزاران تخته فرش از روی آن شبیه‌سازی شود و در بازار به فروش برسد. حاشیه این فرش از داخل به خارج شامل اسب‌هایی به همراه سوارکارانشان است. این اسب سواران ۲۸ نفر هستند که تک‌تک چهره‌ها و کلاه‌هایشان کاملا ایرانی است و با ظرافت بسیار بالایی بر روی این قالی نقش بسته‌اند.

به کهن‌ترین فرش جهان که ریشه ایرانی دارد پرداختید لطفا به گران‌ترین فرش‌های ایرانی نیز اشاره کنید؟
از گران‌ترین فرش‌های ایران می‌توان از فرش ویس کرمان از سده‌ 16 با ارزشی برابر 10 میلیون دلار یاد کرد که در سال 2010 میلادی بابهایی 20 برابرِ قیمت پیشنهادی فروخته شد و یا فرش ابریشمی اصفهان از سده‌ 16 با ارزش چهار میلیون و 450 هزار دلار و فرش ابریشمی 400 ساله‌ای به ازرش نزدیک به چهار میلیون دلار که از روزگار صفویه برجای مانده است و پیوند هنر، فرهنگ و اقتصاد را به رخ می‌کشد.

در طول تاریخ می‌بینیم که تاریخ و هنر ایرانی بیشتر مورد توجه غربی‌هاست و از طرح‌های ایرانی استقبال بسیاری می‌کنند و هم اکنون فرش‌های ایرانی وجود دارد که در موزه‌های آن‌ها نگهداری می‌شود. چرا فرشی که زمانی از دید بازرگانی و حضور در بازارهای جهانی آن‌چنان جایگاه قدرتمندی داشت و فرش‌های دیگر تولیدی در جهان جز در سایه‌ آن و یا کپی و پیروی از آن توان رقابت با آن را نداشتند امروز این جایگاه را از دست داده است؟
فرش‌هایی که گوناگونی آن شگفت‌آور است از نوع بافت دو گره و تک گره و... گرفته تا نوع نخ و الیاف از پشم ونخ و ابریشم و... طرح‌هایی چون ماهی، لچک ترنج، شکارگاه، افشان، کتیبه‌ای، درختی، بته و... همه و همه گستردگی و جایگاه با ارزش فرش را نشان می‌دهد و غربی‌ها از ین هنر ایرانی بسیار بیشتر از ما استقبال کرده‌اند. ما امروز فرشی به زیبایی و کیفیت گذشته تولید نمی‌کنیم و به بازار نمی‌فرستیم تا انتظار بازار موفقی برای آن داشته باشیم. فرش ایران همواره و دایم در جایگاه ارزشمندی در عرصه‌ هنر جهان قراردارد، ولی داستان در داخل آن است که متاسفانه عدم توجه کافی به جایگاه ملی و فرهنگی این هنر و تبدیل آن به یک کالای تجاری و مصرفی بی کیفیت آن را از جایگاه والایش فروافکنده است. بازاری که پر از فرش ماشینی است. تولید فرش ماشینی دلیل کاهش کیفیت فرش ایرانی است. پیشنیه‌ تولید فرش ماشینی به 50 سال پیش می‌رسد. نخستین زمزمه‌های تولید فرش ماشینی در ایران، در دهه‌ ۴۰ خورشیدی مطرح شد. در آن زمان، بیشتر کارشناسان بر این باور بودند که باید به شدت با ماشینی شدن تولید فرش در ایران، که برایندی جز نابودی هنر و صنعت فرش دستباف کشور نخواهد داشت مخالفت کرد. با آغاز تولید فرش ماشینی روزبه‌روز بر شمار کارخانه‌های تولید فرش در گوشه‌گوشه‌ی کشور افزوده شد و رفته‌رفته از پیشرفت فرش دستباف و بافندگی آن کاسته شد.
 
اکنون چه کاری باید برای نگهداری ریشه‌ها و زنده‌کردن سنت‌ها به ویژه در زمینه‌ فرش داشته باشیم؟
گذشته همواره چراغ راه آینده است ما در گذشته فرش درخشان زیبا و مناسب ذوق و سلیقه و توان خرید بیشتر گروه‌های مردم داشته‌ایم. اصلی‌ترین دلیل حفظ و استمرار این کیفیت استفاده از طرح‌ها و رنگ‌های اصیل، مواد اولیه سالم و مرغوب و حضور انسان‌های امین و درستکار در طراحی و رنگرزی و بافت بوده است. در این پیشه بیش از 32 حرفه‌ شغلی وجود داشت که با تقلب، نادرستی، جفتی‌بافی، رنگ بد، کامپیوتر و رباط بافنده و ده‌ها فاجعه‌ی دیگر در فرش آشنایی نداشتند. حداقل آنکه این گذشته‌ تولید می‌­توانست به دلیل شیوه‌ مدیریت کار در استفاده از انسان‌های شایسته و مواد خوب مورد تقلید قرار گیرد. گیریم آنکه به اعتباری سلیقه‌ امروز مردم تغییر کرده است و باید فرش امروز از فرش 100 سال پیش متفاوت باشد. اما نباید گذشته‌ درخشان تولید فرش نادیده گرفته شود. در اینجا ناچار از اشاره به چند مطلب هستم.
نخست آنکه تولید فرش دستباف امروز با گذشته که مبتنی برحضور انسان در تمام مراحل تولید بوده کوچکترین تفاوتی نکرده است، مگر آنکه هدف آوردن ابزاری نظیر کامپیوتر، رباط، ابزار مکانیکی و یا انبوه سازی جهت تسریع درکار باشد که از مقوله‌ صنعت است. دوم آنکه طرح و نقشه که بخش هنری و ملی فرش است تا زمانی که ما از هویتی به نام فرش دستباف ایران صحبت می­‌کنیم هرآنچه این هویت را نفی کند مانند تابلوها و تصاویر خارجی و غیربومی و یا رنگ‌های فراوان و غیرمعمول پذیرفته نیست. سوم آنکه فرش ایران در چهارچوب طرح‌های پذیرفته شده و سنتی خویش در دوره‌های خاص هرگاه مورد طراحی هنرمند، آگاه و ماهر قرار گرفته انعطاف خود را نسبت به نوآوری نشان داده است و از نظر همگامی با زمان، تفاوت طرح‌های دوران صفوی با طرح‌های دوران قاجار و تفاوت دوران قاجار با زمان پهلوی و دهه‌های اخیر شاهدی براین مدعا است.

جایگاه ارزشمند فرش ایرانی نزد ایرانیان می‌تواند دوباره به اوج برسد. هنوز بافندگان و هنرمندان و بازرگانان بسیاری در این زمینه کار می‌کنند و این هنر می‌تواند بیش از پیش شکوفا شود. شاید نامگذاری روزی به نام فرش ایرانی در گاهشمار رسمی کشور آغازِ دوباره‌ آن باشد.