شناسهٔ خبر: 63107 - سرویس دیگر رسانه ها

تصویری زنده و پویا از مقطعی در تاریخ اندیشه/ سیر فلسفه رنسانس

 آنچه در کتاب «تاریخ فلسفه غرب (3)» ارائه شده نه مشتی اطلاعات تاریخیِ بی‌روح و گسسته، بلکه تصویری زنده و پویا از مقطعی از تاریخ اندیشه است، آن هم با چنان دامنه و گستره‌ای که نیاز خواننده عام و خاص را به یک اندازه برطرف می‌کند.

تصویری زنده و پویا از مقطعی در تاریخ اندیشه/ سیر فلسفه رنسانس

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «تاریخ فلسفه غرب (3)» فلسفه رنسانس نوشته براین پی. کوپنهاور و چارلز بی. اشمیت به ترجمه سید مسعود حسینی به تازگی از سوی انتشارات سمت منتشر شده است.

در مقدمه‌ این کتاب می‌خوانیم: «فلسفه عصر رنسانس اگرچه در زمره تواریخ فلسفه قرار می‌گیرد و طبعاً انتظار می‌رود اطلاعاتی کلی درباره برخی اندیشمندان و جریان‌های فکری و فلسفی در عصری خاص به دست دهد، اما سبک نگارش و شیوه ارائه مطالب به نحوی است که خواننده ارتباط مطالب، مکاتب، جریان‌ها و، خلاصه، نحوه تأثیرها و تأثرها را به طرزی زنده و واضح درک می‌کند. روشن است که اشمیت و کوپنهاور تسلط چشمگیری بر حوزه پژوهشی خویش داشته‌اند، زیرا آنچه در این اثر ارائه شده نه مشتی اطلاعات تاریخیِ بی‌روح و گسسته، بلکه تصویری زنده و پویا از مقطعی از تاریخ اندیشه است، آن هم با چنان دامنه و گستره‌ای که نیاز خواننده عام و خاص را به یک اندازه برطرف می‌کند.

این اثر چند ویژگی مهم دارد: ویژگی نخست، نحوه ورود به بحث است. کتاب به جای آنکه مستقیماً سراغ نویسندگان عصر رنسانس برود، پس‌زمینه فکری و فرهنگی این عصر را ترسیم می‌کند. از این رو، فصل نخست با شرحی فشرده و بصیرت‌آمیز از زمینه قرون وسطایی اندیشه رنسانس آغاز می‌شود. سپس در همین فصل مؤلفه‌های اساسی این عصر برشمرده و در بستر تاریخی خود نشانده می‌شود. ویژگی دیگر کتاب، که ناشی از آن است که تنها دو نویسنده به نگارش آن اهتمام داشته‌اند، پیوستگی مطالب است. فصول دوم تا پنجم که به بیان مهم‌ترین جریان‌ها و اندیشمندان عصر رنسانس اختصاص دارد، به‌نحوی یکپارچه و منسجم نوشته شده‌اند،‌ به‌طوری که خواننده به جای قطعاتی جداگانه از تاریخ اندیشه‌ها، با تصویری یگانه، همچون یک پرده بزرگ نقاشی، مواجه می‌شود. ویژگی دیگر، شیوه نویسندگان برای به پایان رساندن کتاب است. به جای رها کردن خواننده در نقطه‌ای نامعلوم و نامشخص، نویسندگان کوشیده‌اند در فصل پایانی به برخی از دیدگاه‌های متأخرین درباره اندیشه عصر رنسانس دست‌کم اشاره و گاه به طور تفصیلی از آن‌ها بحث کنند.

خوشبختانه در زبان فارسی آثاری ارزشمند (همچون آثار بورکهارت و کاسیرر و جز آن‌ها) در زمینه عصر رنسانس در دسترس است، با وجود این، به نظر نمی‌رسد آنچه اکنون در دسترس است نیازهای علمی و پژوهشی را تمام و کمال برطرف کند. کتاب حاضر ممکن است از این حیث جای خالیِ تاریخ تخصصی فلسفه در عصر رنسانس را پر کند. به‌علاوه، کتابنامه‌ای که در انتها آمده است (و در متن انگلیسی بالغ بر هشتاد صفحه است) منبع بسیار مناسب و جامعی برای شناخت آثار مربوط به عصر رنسانس فراهم می‌کند.

در انتها لازم است به چند نکته درباره ترجمه فارسی این اثر اشاره کنم: نخست اینکه، در ترجمه عبارت‌ها، اصطلاحات و آثاری که به زبان لاتینی آمده‌اند از منابع موجود در زبان فارسی مدد گرفته‌ام، اما به‌رغم کوشش خود و کمک برخی دوستان، ممکن است لغزش‌هایی در متن دیده شود که از خواننده تیزبین و نکته‌دان انتظار می‌رود آن‌ها را گوشزد کند تا در چاپ‌های آتی تصحیح شوند. در ترجمه نام‌های خاص عمدتاً به فرهنگ تلفظ نام‌های خاص تألیف فریبرز مجیدی تکیه کرده و در سایر موارد از اینترنت مدد گرفته‌ام (گو اینکه در این خصوص، به آثار موجود در زبان فارسی نیز رجوع کرده‌ام). نکته دیگر اینکه، در سرتاسر متن عبارت‌هایی به لاتینی آمده‌اند که گاه طی یک فصل و حتی فراتر از یک فصل تکرار شده‌اند و در متن فارسی عمده آن‌ها به پانویس منتقل شده‌اند تا خواننده در قرائت متن با وقفه مواجه نشود (به جز مواردی که ذکر آن‌ها در متن به‌نوعی ضرورت داشته است). عبارت‌هایی را که خود به متن افزوده‌ام داخل قلاب [ ] آورده‌ام. به‌علاوه، عبارت‌های افزوده نویسنده نیز داخل قلاب آمده‌اند، اما تمامیِ این موارد را در پانویس مشخص کرده‌ام. پانویس‌هایی را که خود افزوده‌ام با علامت «­ م.» مشخص کرده‌ام و طبعاً سایر پانویس‌ها (به جز مواردی که به صورت لاتین اسامی، اصطلاحات و آثار مربوط‌اند) از نویسنده است.»
 
ساختار کتاب
هر که این بختِ نیک را داشته که چارلز اشمیت را بشناسد، با او تحصیل کند، یا کتاب‌ها و مقالات متعدد او را بخواند، خواهد دانست که چقدر بهتر می‌بود اگر محققی چنین عالِم و خلاق زنده می‌مانْد تا این تاریخ فلسفه را به پایان برساند. مجلد حاضر (سوای یادداشت‌ها و کتابنامه) مشتمل بر حدود 117 هزار کلمه است. چارلز پیش‌نویسی در تقریباً 40 هزار کلمه به جا گذاشت که شاید یک پنجم آن در مرحله بازنویسی کنار گذاشته شد. چارچوب کتاب ایده او بود ؛ شش فصل که کمابیش با فصل‌هایی که در پی می‌آیند متناظرند. دو فصل نخست بیش‌ از چهار فصل آخر دربرگیرنده نوشته‌های او، تا حد جمله، هستند. در چهار فصل آخر حضور او را بیشتر در ساختار گسترده‌تر فصل‌ها می‌توان مشاهده کرد تا در جملاتشان. کل متن حاضر تعمیم پردامنه ماترک اوست. فصل نخستِ پیش‌نویسِ او فاقد بخشی در باب کلیسا و دولت بود. در فصل دوم بخش‌های مربوط به تراپزونتیوس، لوفور، میر و ویتوریا مطالبی هستند که به کتاب افزوده شدند. فصل‌های سوم، چهارم و پنجم بسیار حجیم‌تر از بخش‌های متناظر با آن‌ها در دست‌نویس مزبور هستند: 22 هزار کلمه پیش‌نویسِ چارلز در این سه فصل به 66 هزار کلمه افزایش یافتند. چارلز برای فصل ششم فقط یک عنوان به جا گذاشت که اندکی با عنوان فعلی متفاوت بود.

دیدگاه‌های چارلز در باب مسائل عمده‌ترِ مربوط به این مجلد از نظر بسیاری از خوانندگان پنهان نخواهند ماند. اندیشه ارسطویی و شکاکانه در کتاب حاضر به این دلیل برجسته و مهم است که چارلز به درستی باور داشت دِین فلسفه اوایل عصر مدرن به این اندیشه‌ها بیش از آن چیزی بوده است که مفسران پیشین قبول داشته‌اند. شماری از موضوعات و شخصیت‌ها که او در زمینه آن‌ها متخصص بود در این تاریخ فلسفه تأکید شده‌اند: اهمیت فلسفه طبیعی؛ نقش تعلیم و تربیت دانشگاهی؛ سیر و تحول سنت کتاب درسی؛ احیای شارحان مشائی باستانی و تداوم تأثیر ابن‌رشد؛ جایگاه سیسرون در میان صاحب‌نظران  باستانی یا جایگاه پیکوی جوان‌ در میان اندیشمندان عصر رنسانس. این‌ها و شمار زیادی از سایر واقعیات و تفاسیر در زمره افادات ویژه او در تاریخ فلسفه بودند و آن‌ها را می‌توان در آنچه در پی می‌آید به عینه مشاهده کرد. با این حال، چون او به دلیل مرگ زودهنگام در آوریل 1986 نتوانست این مجلد را تکمیل کند، مجلد حاضر بی‌تردید مطالبی را در بر می‌گیرد که او اگر بود آن‌ها را قلم می‌گرفت و چه‌بسا مطالب دیگری را از قلم می‌اندازد که او اگر بود آن‌ها را به کتاب می‌افزود. خطاهای اندکی که باقی مانده است از بررسی دقیق او پنهان نمی‌مانْد. با توجه به علائق خودم، این کتاب احتمالاً مطالبی درباره زبان، منطق، افلاطون‌گرایی و علوم خفیه را شامل می‌شود که چه‌بسا از آنچه ممکن بود در بر بگیرد بیشترند و شاید مطالب کمتری درباره فلسفه طبیعی در خود می‌گنجانَد.

پیش‌نویس چارلز حاوی مطالب اندکی درباره تاریخ‌نگاری معاصر بود. او احتمالاً این موضوع را برای فصل آخر در نظر گرفته بود که برای آن جز یک عنوان چیزی به جا نگذاشت.متن فعلی مطالب مفصلی درباره تاریخ فلسفه در اوایل عصر مدرن به منزله شالوده تصویر مرسوم معاصر به دست می‌دهد، اما جز ذکر شمار اندکی از بنیان‌گذاران تحقیقات مربوط به عصر رنسانس ­ بورکهارت، کاسیرر، واربورگ کریستلر ­مطلب دندان‌گیری درباره پژوهش قرن بیستم در این حوزه بیان نمی‌دارد. از فلسفه قرن بیستم در فصل پایانی بحث می‌شود. در این فصل پیشنهادهایی معدود درباره پیوندهایی با اوایل عصر مدرن داده می‌شود که ممکن است برای دانشجویان معاصر فلسفه جالب نظر باشد.

کتابنامه مجموعه جامع یا حتی گویایی از آثار جنبیِ ناظر به فلسفه عصر رنسانس نیست، بلکه فهرست آثاری است که در نگارش این کتاب نقش اساسی داشته‌اند، اما آشنایی کتاب‌شناختیِ عامی نیز در باب اندیشمندان و مسائل مهم‌تر به دست می‌دهد. به هیچ‌وجه کوشیده نشده انبوه تحقیقات کارشناسانه در باب فلسفه عصر رنسانس فهرست شود. اگرچه بخش اعظمی از بهترین آثار درباره این دوره همچنان به زبان‌های اروپای قاره‌ای منتشر می‌شوند، کتابنامه بر آثاری ‌انگلیسی‌ تأکید می‌کند که در دسترس طیف وسیعی از خوانندگان قرار دارند، البته در جایی که چنین آثاری موجود و در دسترس باشند. کتابنامه‌ای نسبتاً روزآمد برای استفاده تخصصی‌تر در تاریخ فلسفه عصر رنسانس کمبریج مندرج است که در سال 1988 به سردبیری چارلز اشمیت و همراهی کوئنتین اسکینر، اکهارت کسلر و جیل کرای منتشر شده است. یادداشت‌ها ارجاعاتی مستقیم به منابع اصلی و نقل‌قول‌هایی اندک از تحقیقات جنبی به دست می‌دهند؛ نیز به وجهی وسیع‌تر نه‌تنها به آثار جنبی‌ای که این کتاب بر آن‌ها مبتنی است بلکه به طیف گسترده‌تری از منابع که به نظر خواننده چه‌بسا سودمند برسند ارجاع می‌دهند؛ به عبارت دیگر، ترکیب یادداشت‌ها و کتابنامه چه‌بسا عزیمتگاهی باشد برای خواننده‌ای که مایل است درباره شخصیت‌ها و جنبش‌های عمده مورد بحث در کتاب مطالب بیشتری بیاموزد. بدیهی است دامنه کتاب و مقررات مجموعه مانع از آن می‌شوند که تفسیرها و تعلیقات مبسوط و منظومه‌واری درباره آثار جنبیِ بی‌شماری به دست داده شود که فراپشت هر تلاشی از این دست قرار دارند. برخی از بخش‌ها تفسیرهایی از محققان معاصر مستقل­ مونفاسانی در باب تراپزونتیوس، واتسدر باب کوسانوس، نورنا و پاگدن در باب بیوِس و ویتوریا، و غیره ­ را در خود هضم کرده‌اند، اما غالب دِین‌ها پراکنده‌ترند، دِین‌هایی به شمار بیشتری از ادبا که چارلز یکی از اعضای بسیار گران‌قدر آن بود. 

در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «فیلسوفان رنسانس عمدتاً به زبان لاتینی قلم می‌زدند. متون یونانی‌ای که این فیلسوفان به زبان لاتینی ترجمه کردند منابع اصلی الهام فلسفی بودند. نقش زبان لاتینی و یونانی علی‌الخصوص زمانی پیچیده و مسئله‌آفرین شد که اندیشمندان اوایل عصر مدرن درباره زبان و منطق دست به فلسفه‌ورزی زدند، به طوری که زبان‌های باستانی، به ویژه زبان لاتینی، به موضوعات اصلی تحلیل فلسفی مبدل شدند، آن هم غالباً به وجهی جدایی‌ناپذیر از پژوهش‌های ناظر به دستور زبان و خطابه. در دو یا سه مورد که طرز بیان اصلی صبغه انتقادی دارد، متون لاتینی را بازتولید و نیز ترجمه کرده‌ام. در سایر موارد، ترجمه عبارت‌هایی را که در اصل به زبان‌های خارجی نگارش یافته‌اند قید کرده‌ام، ترجمه‌هایی که از آنِ خودم هستند مگر مواردی که در یادداشت‌ها به آن‌ها اشاره شده است. کلمات یونانی با الفبای انگلیسی حرف‌نگاری شده‌اند و در آن‌ها u در ازای اوپسیلون، ê در ازای اتا و ô در ازای اُمگا آمده است. با فرض اینکه کتاب خوانندگانی بسیار دارد، از شیوه کوته‌نویسی متعارف برای متون کلاسیکی که ترجمه عناوین کامل آن‌ها در یادداشت‌ها آمده است استفاده نکرده‌ام. از آنجا که آثار مهم عصر رنسانس غالباً با عناوین لاتینی آن‌ها شناخته می‌شوند معمولاً عنوان اصلی را در سطور اندکی از ترجمه اثر مربوط یا با نشانه معنایی دیگری به دست داده‌ام. هرگاه مسائل تخصصی مطرح می‌شوند ­ برای مثال، در بحث درباره قیاس‌ها و سایر مسائل منطقی ­ کوشیده‌ام پس‌زمینه اندکی که حتی‌المقدور به بند مورد نظر نزدیک است قید کنم، ولی هرگاه ارجاع به بخش دیگری از کتاب به طور ویژه اهمیت داشته است، عبارت «بنگرید به ادامه» در متن از طریق یادداشت متعاقب، به مطالب مقتضی منتهی می‌شود. تواریخ زندگی و مرگ اشخاصِ تاریخی در نمایه قید شده است. بخش اعظمی از کتاب بر اساس موضوع مرتب شده است نه بر اساس ترتیب تاریخی. با این حال، هر فصل به جز فصل نخست و فصل پایانی کمابیش مطابق با ترتیب تاریخی است، هرچند خواننده در جایی که مضمون به جای شخصیت به اصل سازمان‌دهنده عمده مبدل می‌شود به پاره‌ای وارونگی‌ها (کوسانوس و پیکو، والا و بیوِس، مور و ماکیاولی) و وقفه‌ها (برونو) پی خواهد برد.»
 
کتاب «تاریخ فلسفه غرب (3)» فلسفه رنسانس نوشته براین پی. کوپنهاور و چارلز بی. اشمیت به ترجمه سید مسعود حسینی با شمارگان 500 نسخه در 449 صفحه به بهای 46 هزار تومان از سوی انتشارات سمت منتشر شده است.