شناسهٔ خبر: 63168 - سرویس دیگر رسانه ها

در ویژه‌نامه جغرافیای جامع می‌خوانید: تهیه تاریخ جامع تا جغرافیای جامع برای حفظ فرهنگ ایران

  

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ سی‌وهفت سال دانشنامه‌نگاری کم نیست اما او چنین کرده و در کنار آن، مشایخ فرهنگ ایران را کنار هم جمع کرده تا آنچه به ثمر می‌رسد، بیشترین اثر را بر جای گذارد. آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگو با «کاظم موسوی بجنوردی»، رییس مرکز دایرة المعارف اسلامی است که یکی از مهم‌ترین کارهایش در این سال‌ها، مجموعه پنج‌جلدی «جغرافیای جامع ایران»، امروز، رونمایی می‌شود.

چه شد تا در سال 1362 ایده تألیف و تدوینِ  دایرة المعارف اسلامی به ذهن‌تان خطور کند؟

ایده دایرة المعارف اسلامی در دوران زندان سیاسی به ذهنم رسید؛ پس از به ثمر نشستن انقلاب و تشکیل نهادهای آن که عمده‌ترینش مجلس شورای اسلامی بود و بر اساس دیدی که نسبت به مسائل فرهنگی داشتم مجددا آن ایده به ذهنم آمد. در سال 1362 من در مجلس اول و از طرف مردم تهران نماینده بودم و فکر کردم حالا که انقلاب شده بد نیست که فرهنگ ملی و اسلامی خودمان را با زبان و روایت خودمان معرفی کنیم. اطلاع داشتم که آن چیزی که در جهان و بین اساتید دانشگاهی و خاورشناسان معمول است، بیشتر کارهایی بوده که اروپایی‌ها در زمینه اسلام‌شناسی و ایران‌شناسی از سیصدسال قبل شروع کرده بودند و هزاران رساله، مقاله و کتاب در این زمینه پدید آمده بود. به عنوان مثال در ویرایش اول دانشنامه اسلام که ما به آن EI1 می‌گوییم، از دویست سال قبل نوشتن دایر\ المعارف اسلامی آغاز شده بود یعنی به اندازه‌ای در این زمینه آثار پدید آمده بود که شروع به نوشتن دانشنامه کردند. اگرچه کار این خاورشناسان بسیار غنی و ذخیره‌ای مهم حساب می‌شد اما معتقد بودم باید با روایت خود ما باشد و از سویی نیز این دانشنامه اروپایی چند نقص عمده داشت؛ نخست آنکه روایت شیعی در آن کم و روایت‌ها بیشتر از منابع برادران اهل سنت ما بود و البته برخی از این منابع نیز به منابع متاثر از دروغ‌پردازی‌های دوران اموی آلوده شده بود. بنابراین روایتی که ما می‌توانیم از فرهنگ اسلامی و ملی‌مان داشته باشیم قطعا از روایتی که غیر مسلمانان نوشته باشند، متفاوت است. اگرچه کار آنان را بسیار ارج گذاشته وحتی ادعا می‌کنم که حتی‌المقدور هیچ مقاله‌ای را بدون مراجعه به آثاری که خاورشناسان پدید آورده‌اند، بسنده نمی‌کنیم و حتما مقایسه صورت می‌گیرد.نکته دیگر به برخی مسائل قدسی ما و به‌ویژه نظرمان نسبت به امامان معصوم باز می‌گردد. این امر به ظاهر برای خاورشناسی که از این مسائل خالی‌الذهن بوده، قابل درک و مفهوم نیست و مثلا در یک مورد راجع‌به امام حسن(ع) مطالبی نوشته‌اند که صحت ندارد. بنابراین وقتی ما تحقیق می‌کنیم باید مطالب به روایت ما گفته شود و برای این کار منابع بسیار از جمله منابع خاورشناسان را هم می‌بینیم و بدون تعصب همه حقایق را از متون تاریخی استخراج می‌کنیم. اصرار و انگیزه ما بر این کار روشن است زیرا می‌خواهیم روایت خاص خودمان را داشته باشیم، یعنی روایت ایرانی از تمامی فرهنگ اسلامی و ملی. اما به پرسش شما در مورد ایده دایره‌المعارف اسلامی در سال 1362 بازگردم. انقلاب شده بود و مدعی بودیم که ایران مرکز جهان اسلام است و اگر اینجا پایگاه اصلی است نمی‌تواند بدون روایت خاص خود ما در مسائل اعتقادی و فرهنگی باشد. کار در آغاز بسیار مشکل و مخالفت‌ها بسیار بود زیرا برخی از اساتید استدلال می‌کردند که منابع تحقیق در اختیار ما نیست و در تمام رشته‌ها نیز متخصص نداریم. در گام نخست برای این دو نقص برنامه‌ریزی کردم و این کتابخانه عظیمی که در مرکز دایرة المعارف اسلامی وجود دارد حاصل همان مساله است. ما در ابتدا به سراغ جمع‌آوری منابع تحقیق رفتیم. روش ما بدین صورت بود که مثلا وقتی می‌خواستیم درباره موضوعی بنویسیم، اول منابع آن را پیدا می‌کردیم چون ما از اول مبنا را بر این گذاشتیم که تمام کارهایمان اعتبار علمی داشته باشد و بدون منابع معتبر چیزی را نمی‌نویسیم. از آنجایی که موضوع کار ما فرهنگ اسلامی و ملی با رویکرد علمی بود، ناگزیر همه وجوه فرهنگ ملی و اسلامی را در هدف‌گذاری برای تشکیلات‌مان مورد نظر قرار دادیم و به همین دلیل نیزدایرة المعارفهای‌ اسلامی و تخصصی را در دست انجام گرفتیم. مثلا دایر\‌المعارف بزرگ اسلامی را به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی می‌نویسیم. اما نمی‌توانیم به همین مورد اکتفا کنیم، در نتیجه دایرة المعارفهای بسیاری همچون دانشنامه ایران، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، دانشنامه تهران بزرگ، دانشنامه حقوق ایران، دانشنامه خلیج فارس، دانشنامه ایران باستان، دانشنامه زبان‌ها و گویش‌های ایرانی، فهرستواره کتاب‌های فارسی که 12 جلد آن منتشر شده و نیز فهرست مقاله‌های فارسی که 11 جلد آن منتشر شده را در دستور کار قرار دادیم. به‌علاوه کتاب‌های علمی برای دانشگاه و افرادی که می‌خواهند درباره ایران تحقیق کنند مثل تاریخ جامع ایران در بیست جلد و جغرافیای جامع ایران در پنج جلد با تکیه بر منابع معتبر نوشتیم و منتشر کردیم.

بهتر است از همین‌جای بحث، به‌سراغ دو مجموعه تاریخ و جغرافیای جامع ایران برویم.

مجموعه تاریخ جامع ایران را شاید حدود صدوهفتاد استاد برجسته در مدت چهارده سال (با حساب سنوات ویرایش) نوشتند و همراه با تالیف این اثر، جغرافیای جامع ایران نیز نوشته شد که در 5 جلد منتشر شده است و بیش از پنجاه استاد معتبر این اثر بزرگ ملی را نوشته‌اند. اثر جغرافیای جامع ایران در واقع یک جغرافیای تاریخی است و در کنار آن وجوه فرهنگی را نیز به سبکی خاص و در رابطه با سرزمین ارایه شده است و این بسیار مهم است که ما سرگذشت سرزمین را تنها با نگاه سیاسی نمی‌بینیم که پادشاهی آمد، اینجا را گرفت و سلطه خود را تحکیم کرد بلکه سرگذشت سرزمین را در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، تاریخی آن مدنظر می‌گیریم. به نظر من این اثر به نوعی شناسنامه مدون بوده و به دلیل دارا بودن جنبه استراتژیک برای منافع ملی ما و حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی و همچنین وحدت ملی مهم است و هر کسی که ادعایی نسبت به بخشی از سرزمین ما داشته باشد با این دیوار قطور و علمی برخورد می‌کند.

این لفظ جامعیت که برای مجموعه تاریخ و جغرافیا گذاشته‌اید شامل چه می‌شود و آیا می‌توان گفت که قبل از این دو مجموعه، هیچ اثر جامعی در زمینه تاریخ و جغرافیای ایران نداشته‌ایم؟

جامعیت یعنی تمام داستان زندگی یک ملت بازگو می‌شود. زندگی فقط جنگ، فتح یا شکست نیست بلکه جنبه فرهنگی، اجتماعی و هنری نیز داشته است؛ یعنی هر آنچه که ما به‌صورت تجربه زیسته داشتیم و با آن رشد و نمو کردیم، تا به امروز. به عنوان مثال آنچه که امروز در مورد کوروش می‌شناسیم این نیست که فقط فلان فتوح را انجام داده است بلکه شامل آزادی بردگان و آزادی ادیان نیز می‌شود و این موارد برای حوادث و سلسله‌های بعدی نیز وجود دارد که در مجموع فرهنگ و هویت ما را متجلی می‌سازد و این هویت فقط به چند جنگ خلاصه نمی‌شود. این نکته را از این نظر گفتم که برخی مورخان تصور می‌کنند بخش زیادی از جنبه فرهنگی ما نظامی است اما در واقعیت ما برای دنیا فرهنگ و معارفی را عرضه کردیم که به دانایی و معارف بشر افزوده و ما نقش مثبت و سازنده‌ای در دنیا داشته‌ایم و برای خودمان هم مهم است زیرا در صورتی می‌توانیم استقلال و وحدت داشته باشیم که به هویت خود پی ببریم و بدانیم که چگونه به امروز رسیدیم.

اشاره کردید که پیش از این ایران‌شناسان غربی درباره تاریخ و جغرافیای ما نوشته بودند و حالا این کتاب با همکاری ایران‌شناسان ایرانی تالیف شده است. فکر می‌کنید این امر می‌تواند دلیلی بر اهمیت کتاب جغرافیای جامع ایران باشد و آیا ما خودمان می‌توانیم تاریخ و جغرافیای خودمان را به نهادهای آکادمیک خارجی معرفی کنیم؟

البته همین‌طور است؛ اثر تاریخ و جغرافیای ایران همچون خواهر و بردار برای یکدیگر هستند و مجموعا 25 جلد می‌شوند. هدف نویسندگان این دو اثر هویت ایران است و ما کوشش کرده‌ایم روایت آن ایرانی باشد و برای همین نیز نود درصد نویسندگان هر دو اثر ایرانی هستند، چه ساکن و چه خارج از ایران. همچنین تعدادی از خاورشناسان با ما همکاری کردند وآن خاورشناسانی را انتخاب کردیم که به نحوی پایبند روایت ایرانی بودند زیرا همانطور که در ابتدا گفتم ما ایرانی‌ها نسبت به مسائل قدسی حساس هستیم و کسی که خارج از چارچوب این فرهنگ رشد و نمو پیدا کرده باشد این موارد برای او قدسی نیست و روایتش متفاوت خواهد بود و از همین رو اصرار داریم که دانشنامه با روایت ایرانی باشد.

آیا ممکن است این انتقاد متوجه نهاد فرهنگی شما باشد که چون روند نگارش حدود 14 سال طول کشیده، برخی از مقالات کهنه شده یا نیاز به ویرایش داشته باشد؟

البته بسیاری از بخش‌ها را بازویرایش کردیم اما این نیاز وجود دارد که هر چند سال یک‌بار به روزرسانی صورت بگیرد مخصوصا جایی که اطلاعات عددی راجع‌به جمعیت یا مواردی از این دست آمده باشد. اضافه بر این هیچ کاری به نظر ما صددرصد کامل نیست و بنابراین برای نقدهایی که به دستمان می‌رسد اهمیت ویژه‌ای قائل هستیم. ازهمین‌رو هر نظری را که اهل علم و نظر به ما دهند بلافاصله تقاضا می‌کنیم مکتوب شود تا استفاده کنیم و در همین راستا نیز واحدی داریم که این نظرات را بررسی و نگهداری می‌کند، البته ممکن است همه نقدها وارد نباشد اما برخی نقدها وارد است و ممکن است برخی موارد پیش از این مورد توجه قرار نگرفته باشد.

پس این اول راه است!

قطعا ما همیشه در اول راه هستیم.

فارغ از دارا بودن وجه علمی، آیا لازم است که هر ایرانی نیز یک دوره تاریخ و جغرافیای جامع ایران در خانه خود داشته باشد؟

البته اگر ما پایبند مسائل میهنی باشیم و واقعا بخواهیم فرزندان‌مان را با هویت ایرانی تربیت کنیم، بسیار ضروری و لازم است. هر فرد ایرانی اگر اصولی نداشته باشد حتما دارای ضعف‌هایی عمده خواهد بود و مهم‌ترین اصول ما حفظ هویت، تاریخ و ملیت است که این مهم در وطن و میهن تجلی می‌یابد. ما باید کاری کنیم که حتی در کابین هر زوج که بخواهند ازدواج کنند نیز یک دوره تاریخ و جغرافیای جامع باشد که هم زینت خانه است و هم زینت معنوی و هم البته میراث خوبی برای فرزندانشان که بشناسند ایران چگونه جایی است. ما دوره‌های بسیار سخت و همچنین دوره‌هایی بسیار خوب را پشت سر گذاشتیم تا به این نقطه رسیدیم، فرزندان ما باید از اینها آگاه شوند تا نسبت به آن ارزش بگذارند و به آن مفتخر باشند.

در پایان، افق آینده ایران را چگونه می‌بینید؟

در تحقیقاتی که در زمینه توسعه پایدار کرده‌ام به این نتیجه رسیده‌ام که ما همه عوامل توسعه را داریم. بنابراین من به آینده بسیار امیدوارم و معتقدم روزی خواهد رسید که این بندهای بسته شده به دست و پای ما که مانع پرش ما شده است را ملت با هوشیاری باز خواهد کرد و آن پرش تاریخی انجام خواهد شد چنان‌که در انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی تا حدود زیادی پیشرفت کردیم یعنی این ملت زنده است و آمادگی دارد که برای پیشرفت و رسیدن به جهش اصلی به توفیقات بزرگی نائل شود.