شناسهٔ خبر: 63186 - سرویس دیگر رسانه ها

گفت‌وگو با فاطمه جواهری، دانشیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی: کُنش اجتماعی اربعین از نگاه علوم اجتماعی چگونه تفسیر می‌شود؟

فاطمه جواهری می‌گوید: نخستین گام در توصیف کنش افراد درخلال مراسم اربعین فهم معنای آن برای عاملینش است. دانشمندان علوم اجتماعی به منظور آشکار ساختن طبیعت یک حرکت، پیامد یا رابطه معنادار باید بتوانند آن را به طور عمیق و تفضیلی شرح و بسط دهند.

کُنش اجتماعی اربعین از نگاه علوم اجتماعی چگونه تفسیر می‌شود؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  گرامیداشت حرم ائمه معصومین از گذشته‌های دور در ایران مرسوم بوده است. سفر به شهرمشهد و زیارت امام رضا(ع) به‌طور معمول بخشی از برنامه سفرهای سالانه ایرانی‌هاست. به موازات این گرایش، زیارت امامانی که حرم آن‌ها در کشور عراق قرار دارد، به ویژه زیارت امام حسین(ع) همواره برای شیعیان ایرانی یک آرزو بوده است. پیش از وقوع انقلاب اسلامی سفر به کربلا تحت مضیقه‌های سیاسی و با دشواری زیادی انجام می‌شد. بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی و در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق، این انسداد و محدویت بیشتر شد، ولی دائم نوید گشوده شده راه کربلا داده می‌شد. پیشینه مراسم اربعین به برخی منابع روایی بازمی‌گردد که شیعیان را بر انجام زیارت اربعین توصیه می‌کند و از سوی دیگر به سنتی جاری بین گروهی از شیعیان به ویژه درکشورهای عربی بازمی‌گردد.

درباره «اربعین رسانه اجتماعی شیعیان» با فاطمه جواهری دانشیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی گفت‌وگو کرده‌ایم. حوزه علاقه وی جامعه‌شناسی پزشکی، جامعه شناسی ارتباطات و مطالعات زنان است و آثار پژوهشی او بیشتر در این حوزه‌ها متمرکز است. جواهری در چند سال اخیر به‌طور خاص درباره مشکلات زنان عضو هیات علمی، آینده پژوهشی افزایش تحصیلات دانشگاهی زنان، سنجش نگرش‌ها و رفتارهای دانشجویان، تحلیل ثانویه اطلاعات پیمایش‌های ملی درباره نگرش‌ها و ارزش‌های دانشجویان و درباره انحرافات جنسی زنان به سفارش معاونت اجتماعی شهرداری تهران پژوهش‌هایی را به انجام رسانده است. کتاب «وضعیت اجتماعی زنان در ایران طی دهه 1380-1390» با نظارت او و مبحث «نابرابری جنسیتی و وضعیت زنان ایرانی» در کتاب آسیب‌های اجتماعی و نابرابری اجتماعی ایران توسط او تدوین شده است.




برخی معتقدند که سنت پیاده‌روی اربعین به ویژه با توجه به نوع عزاداری عراقی‌ها نمی‌تواند مانند آنچه که در غرب و در آیین‌های مذهبی مشاهده می‌کنید کارناوالی شود اما شما در پژوهش‌تان وجوه تشابهی بین این مراسم و آیین‌های کارناوالی در غرب را برشمردید. استدلال‌تان ‌ در این باره چه بوده است؟
شاید از حیث فرم و شکل ظاهر که افراد در یک فضای عمومی در حال پیاده‌روی هستند بین آیین‌های کارناوالی و پیاده‌روی اربعین شباهت‌هایی وجود داشته باشد، اما از نظر محتوا، عملکرد و تاثیراتی که به جای می‌گذارد؛ با هم متفاوت هستند. کارناوال که به شادپیمایی ترجمه شده بیشتر یک نوع جشن و سرور عمومی است اما راهپیمایی اربعین یک نوع سوگواری است. پیاده‌روی اربعین برای شیعیان محملی برای نشان دادن هویت عقیدتی، تلاش بشر برای جست‌وجوی بنیادهای خویش و دل‌مشغولی به امر معنوی است. گردهمایی اربعین مبتنی بر هدف و باوری مشترک و دارای یک وجه ایمانی و معنوی است، به واسطه حضور خیل کثیری از زائران زیر چتر فرهنگ شیعی، یک اجتماع مومنانه شکل می‌گیرد. افرادی که عضو این مجموعه فرهنگی می شوند خلاءهای معنایی و نیازهای هویتی و عاطفی خود را جستجو می کنند. آهسته آهسته و با عزمی جزم بسوی «هدف» گام برداشتن فرد زائر را در یک پویش و در حال «شدن» قرار می دهد. شرکت در این مراسم اجازه می‌دهد زائران از رسمیت هنجارهای معمول درجامعه خود بگریزند و در یک مقیاس کوچک و موقت طعم آزادی و برابری و محترم بودن را بچشند.
 
سرچشمه اسطوره‌های امروزین را می‌توان در داستان‌پردازی‌های یک جامعه برای توصیف قهرمانان، ریشه‌ها و هویت جمعی را می‌توان از طریق اجرای مناسک جست‌وجو کرد. چقدر در مراسم‌های اربعین اسطوره وارد حقیقت تاریخی شده است؟
جوامع امروزین برعکس تصور همگانی بر پایه نگرش‌های علمی پایه‌گذاری نشده‌اند بلکه گاهی اسطوره‌ها در آنها نقش مهمی ایفاء می کنند و باعث شکل گیری یک حافظه مشترک و هماهنگی برسر آن می شوند. روشن است که در چشم شیعیان آنچه به قیام امام حسین(ع) و آیین‌های عزاداری مرتبط با آن برمی‌گردد، از سنخ داستان‌پردازی و اسطوره‌سازی نیست، بلکه برگرفته از یک واقعیت تاریخی است اما ممکن است «حقیقتی بر گونه اساطیر» باشد. زیرا همانند اسطوره ها داستان هایی که در متن نوحه‌ها منعکس است، کارکرد هویت‌ساز و وفاق‌آفرین دارد.



کُنش اجتماعی اربعین از نگاه علوم اجتماعی چگونه قابل تفسیر است؟
نخستین گام در توصیف کنش افراد درخلال مراسم اربعین فهم معنای آن برای عاملینش است. دانشمندان علوم اجتماعی به منظور آشکار ساختن طبیعت یک حرکت، پیامد یا رابطه معنادار باید بتوانند آن را به طور عمیق و تفضیلی شرح و بسط دهند. حتی درباره رفتارها یا متن‌هایی که معنای سطحی آن‌ها روشن است نیز باید به دنبال درک معنای عمیق‌تر آن باشند. شرکت در مراسم اربعین مانند هر کنش دیگر، متضمن قصد و نیتی است که کنشگران به آن نسبت می‌دهند یا از آن مراد می‌کنند. از این رو در اولین گام برای درک معنای اربعین تلاش شده مفهومی که مشارکت‌کنندگان از این مراسم در ذهن دارند ادراک شود؛ یعنی معلوم شود که زائران چگونه اربعین را می‌فهمند یا چه معنا و مفهومی را به آن اسناد می‌دهند. به این دلیل مهم‌ترین پرسش این بود که «با چه هدف، نیت یا قصدی در این مراسم شرکت کرده‌اید؟» پاسخ‌ها به این ترتیب بود:
- بیش از هر چیز تقرب به خداوند و عرض ارادت به امامان به ویژه حضرت امام حسین علیه السلام برایم مهم بود.
- می‌خواستم از گناه پاک بشوم و حیات معنوی ام را احیا کنم چون در احادیث هست که هرکسی زیارت اربعین را انجام دهد، از گناه پاک می شود.
- برای دعا و عرض حاجت به پیشگاه خداوند.
 
شما اطلاعات موردنیازتان را چطورجمع‌آوری کردید؟
مقاله‌ای که من نوشته‌ام از طریق مشاهدات و تجربیاتی که در طول شرکت در مراسم اربعین کسب کردم، بدست آمده است. این متن ترکیبی از سفرنامه، گزارش پژوهشی و خاطرات فردی است. ابتدا ابعاد مختلف پدیده اربعین توصیف شده است، به این ترتیب که معنا و مفهوم اربعین برای مشارکت‌کنندگان در آن، سنخ‌شناسی کنش‌های آنان، انواع کنشگران و پیوند میان آن‌ها و در نهایت وجوه مختلف بافت حاکم بر اربعین تشریح شده است. سپس دلالت‌ها و پیامدهای مشارکت در مراسم اربعین در سطوح مختلف مطرح شده است و در پایان نیز جمع بندی و ذکر پاره‌ای تاملات شخصی آمده است.

تجربه شما به عنوان یک جامعه‌شناسی که در پیاده‌روی اربعین شرکت کردید، چه بوده است؟
پدیده‌هایی که در خلال شرکت در مراسم اربعین به تجربه درمی‌آیند، به‌قدری تنوع پذیرند که به شیوه‌های مختلف قابل فهم هستند و از این ظرفیت برخوردارند که در قالب‌های متفاوتی صورت‌بندی شوند. به این دلیل در تنظیم چنین متونی بیشتر مشی فکری، ذوق هنری، سبک نوشتاری و ذهنیت‌های پیشین نویسنده مدخلیت پیدا می‌کند. شاید این وضعیت تا حدی طبیعی باشد زیرا فهم در اصل از مفسر آغاز می‌شود، یعنی این مفسر است که باب فهم را می‌گشاید و معانی را به سوی موضوع پیش می‌افکند. فهم با پیش‌داوری‌ها و پیش‌دانسته‌های مفسر آغاز می‌شود. این فرایند حلقوی ادامه می‌یابد و فرافکنی‌ها پهلو به پهلو جانشین هم می‌شود تا حالت قرار و وحدت معنایی فرا برسد و مفسر احساس کند متن، معنای خویش را آشکار کرده و به زبان آمده است. روش مشاهده مشارکتی که درخلال راهپیمایی اربعین به کارگرفته می شود یک نوع «آموختن از طریق اشتراک وجودی» است. سهیم شدن در خلق یک واقعیت (تحقق بخشیدن به مراسم اربعین) و درگیرشدن چندجانبه جسم، روح و روان در فهم یک رخداد باعث می شود، محقق خود بخشی از آن چیزی بشود که می‌خواهد مطالعه کند. به این ترتیب به همان ترتیب که محقق با محیط بیرونی ارتباط برقرار می کند دنیای درون خود را نیز می‌کاود.



شما در پژوهش‌ خود برای سنخ‌شناسی کنش‌ها در پیاده‌روی اربعین از روش سنخ‌شناسی ماکس وبر استفاده‌کرده‌اید، ‌باتوجه به شرایط موجود در اربعین و این‌که این سنخ‌شناسی ممکن است با واقعیت‌های موجود تطابق نداشته باشد چقدر استفاده از این ابزار را برای تبیین رفتارهای موجود در اربعین کارآمد می‌دانید؟
به منظور تبیین انواع کنش هایی که در فضای اربعین متجلی می شود از الگوهای نظری متفاوت می توان استفاده کرد. سنخ‌شناسی ماکس وبر درباره انواع کنش‌ها یکی از آنها است. الگوی وی هرچند که یک نمونه آرمانی است و با واقعیت‌ عینی مطابقت کامل ندارد، اما می توان از آن به عنوان ابزاری شناختی برای تمییز وجوه مختلف رفتار کنشگران استفاده کرد. شرکت در مراسم اربعین یک نوع کنش عقلانی معطوف به ارزش (تعالی و تهذیب معنوی) است. درعین حال زائر در طول سفر با نوعی برانگیختگی عاطفی و احساسی (شوق، شادمانی، گریه و...) مواجه است. زائر درخلال تدارک برنامه سفر به عراق درگیر انواعی از مناسبات اداری، رسمی و بروکراتیک مانند کسب ویزا، خرید ارزو بلیط و... می‌شود. زائران سفر به عراق را هم فال می‌دانند و هم تماشا، سفری که هم برای شان سیاحت است و هم زیارت، گویی تدبیری عاقلانه را که ملازم یک نوع کنش عقلانی معطوف به هدف است، در سر دارند.

شرکت در مراسم اربعین در یک پس زمینه مذهبی-سنتی شکل می‌گیرد. این آیین از سال‌ها پیش در چارچوب سنتی شیعی به تدریج قوام و دوام پیدا کرده است. از جمله مصادیق رفتار سنتی مرتبط با این رسم می‌توان به اعمالی همچون زیارت کردن، تشکیل گروه‌های عزاداری، حمل پرچم، سینه‌زنی، اجرای تعزیه، وقف کردن، صدقه و نذری دادن، قربانی کردن و قرآن خواندن و دعا کردن اشاره کرد. به نظر می‌رسد سنخ‌شناسی ماکس وبر برای تمییز وجوه مختلف رفتار کنشگران قابل استفاده است. البته انواع کنش‌های یاد شده از یکدیگر منفک و جدا نیستند بلکه به صورتی درهم آمیخته و پویا، فضای تعامل میان کنشگران را رقم می‌زنند. بهره‌گیری ازاین الگو به معنای جزمیت بخشیدن به آن نیست، بدون شک الگوهای دیگری هم می‌توانند به کار گرفته شوند.
 
آیا اربعین از چنین ظرفیتی برخوردار است که فراتر از یک آیین مقطعی به عنوان جنبش یا نهضت اجتماعی شیعیان در برابر افراط‌گرایی دینی قد علم کند؟
شاید بتوان مراسم پیاده‌روی اربعین را از حیث نمادین یک نوع مقاومت در برابر افراط‌گرایی تلقی کرد اما این پدیده برای آن که بتواند دربرابر افراط گرایی قدعلم کند نیازمند بنیان‌های قوی‌تر و پیشنیازهای بیشتری است که از جمله آنها می‌توان به وجود یک ایدئولوژی، آرمان، رهبری، تعامل مستمر، و سازماندهی و... اشاره کرد. به نظرمن پیاده‌روی اربعین بیشتر یک عمل عبادی است تا یک جنبش اجتماعی و نباید مطالبات سیاسی را بر آن بار کرد.