شناسهٔ خبر: 63309 - سرویس دیگر رسانه ها

شاگردان و همکاران توسلی درباره وی چه گفتند؟ نقش بی بدیل توسلی درحفظ وبقای علوم‌اجتماعی/ارتقای شان جامعه شناسی

عباس کاظمی، استاد جامعه شناسی گفت: توسلی در دهه‌های اولیه بعد از انقلاب در مطبوعات کشور و سخنرانی‌های عمومی از علوم اجتماعی دفاع کرد همین امر در حفظ و بقای علوم اجتماعی یاری رسان بوده است.

نقش بی بدیل توسلی درحفظ وبقای علوم‌اجتماعی/ارتقای شان جامعه شناسی

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ غلامعباس توسلی، جامعه شناس برجسته ایرانی پس از گذراندن یک دوره طولانی بیماری و بر اثر کهولت سن، روز ۲۵ مهرماه در سن ۸۵ سالگی درگذشت. توسلی متولد اول خرداد ماه سال ۱۳۱۴ در رشتخوار (از شهرستان‌های استان خراسان رضوی) بود. وی عضو پیوسته فرهنگستان علوم بود و تالیفات و ترجمه‌های زیادی داشت. توسلی اولین کسی است که کتاب جامعه شناسی کلاسیک را ترجمه کرده است؛ او زمانی که علوم اجتماعی مورد تهاجم و سوءظن قرارداشت به تأسیس انجمن جامعه شناسی ایران همت گمارد. بسیاری از جامعه شناسان معاصر وی را تاریخ جامعه شناسی پس از انقلاب می‌دانند. غلامعباس توسلی تاکنون بیست جلد کتاب تألیف کرده‌است که برخی از آن‌ها مانند نظریه‌های جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی کار و شغل، جامعه‌شناسی دین و … به چاپ‌های مکرر رسیده‌اند. وی همچنین در حدود شصت مقاله علمی پژوهشی در مجلات معتبر داخلی و بین‌المللی منتشر کرده‌است.

پس از درگذشت این استاد جامعه شناسی، افراد و نهادهای مختلفی درباره وی یادداشتهای مختلفی نوشتند که در ادامه مروری بر مهم ترین این مطالب خواهیم داشت؛

علوم اجتماعی ایران وامدار تلاش‌های استاد توسلی

انجمن جامعه شناسی ایران در پیام تسلیت استاد توسلی نوشت: دکتر توسلی متولد ۱۳۱۴، از نیمه دهه ۴۰ تا نیمه دهه ۹۰ شمسی در کسوت استادی در مؤسسه تحقیقات اجتماعی و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و سایر دانشگاه‌ها به تدریس نظریات و حوزه‌های جامعه شناسی به آموزش و پژوهش اشتغال داشته، آثار ارزشمندی تألیف و ترجمه کرده اند و بسیاری از دانش آموختگان علوم اجتماعی افتخار شاگردی ایشان را داشته اند.

استاد دکتر توسلی در دوران پس از انقلاب نقش تعیین کننده ای در حفظ و تداوم و تثبیت رشته‌های علوم اجتماعی و جامعه شناسی داشت و علوم اجتماعی ایران از این رو وامدار تلاش‌های مسئولانه این استاد فرزانه هستند. وی همچنین از مؤسسان و اولین رئیس انجمن جامعه شناسی ایران بوده است و نقش تعیین کننده ای در ایجاد و تثبیت جایگاه انجمن ایفا کرد.

درگذشت این استاد بزرگ جامعه شناسی ایران را به خانواده محترم استاد، به خصوص همکار ارجمندمان سرکار خانم دکتر افسانه توسلی، همه همکاران و شاگردان ایشان، و اجتماع علمی جامعه شناسی و علوم اجتماعی ایران تسلیت عرض می‌کنیم و برای ایشان رحمت و مغفرت و برای خانواده معزز ایشان شکیبایی و طول عمر با عزت مسئلت داریم.

استاد اعظم و کم نظیر جامعه شناسی

انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها به مناسبت درگذشت دکتر غلامعباس توسلی هم در پیامی آورده است: او که یکی از برجسته‌ترین اساتید جامعه شناسی و تحصیل کرده نزد برجسته‌ترین صاحبنظران دانشگاه سوربن فرانسه بود، علاوه بر تألیف وترجمه آثار گران سنگ و فاخر در حوزه‌های مختلف جامعه شناسی و تربیت هزاران دانشجو که بخشی از انها اینک خود از جامعه شناسان برجسته کشور به حساب می آیند، در سه مقطع حساس تاریخی، نقش و خدمات فوق العاده ماندگاری برای حفظ اعتبار و جایگاه جامعه شناسی و علوم اجتماعی در ایران ایفا کرد.

اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه و در شرایطی که علم جامعه شناسی و جامعه شناسان، عمدتاً مظهر و نماد تقابل و تعارض علم و دین محسوب می‌شدند، پرچمدار جریانی در فضای آن روز جامعه دانشگاهی کشور به ویژه در حوزه علوم اجتماعی شد که تعامل و همسویی و یا لااقل سازگاری علم و دین را باور داشت و در میان بهت و ناباوری و حتی تمسخر همکاران دانشگاهی خود در دانشکده علوم اجتماعی به حج مشرف شد و با رعایت همه جوانب مناسک نمادین، به صورت یک "حاجی" تمام عیار ظاهر شد و طلسم و تابوی نامانوس جامعه شناس مسلمان و عامل بودن به مناسک دینی را شکست و با مایه گذاشتن از آبروی خویش، به دانشجویان این رشته برای ابراز دینداری و افتخار به آن، جرأت و شهامت بخشید و به این ترتیب این علم را عملاً از انحصار خداناباوران و سکولار مسلکان نجات بخشید و شمع وجودش محوری برای خود باوری دانشجویان مسلمان این رشته که در آن ایام بسیار منزوی و کم تعداد بودند گردید. البته در این حرکت مرحوم دکتر شریعتی بر او فضل تقدم و صراحت داشت، با این تفاوت که شریعتی در مراحل آغازین، جایگاه و اعتبار رسمی و دانشگاهی در فضای تخصصی جامعه شناسی ایران نداشت؛ ولی دکتر توسلی این نقش را در شرایطی ایفا کرد که مدرک دکترای دولتی او از دانشگاه سوربن، اعتبار علمی خدشه ناپذیری داشت و در معتبرترین کانون جامعه شناسی دانشگاهی کشور؛ یعنی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بعنوان استاد مسلم این رشته شناخته می‌شد و همین اعتبار علمی، بسیار کارساز بود.

دومین مرحله از نقش آفرینی دکتر توسلی به سال‌های پس از انقلاب و تند بادهای جریان انقلاب فرهنگی باز می‌گردد که بعلت تصویر نامأنوسی که از ناسازگاری بنیان‌های این علم با دین به وجود آمده بود و مواضع بسیاری از چهره‌های دانشگاهی این رشته نیز به آن دامن زده بود، این رشته علمی در معرض فشارهای همه جانبه قرارگرفت و از هر سو تحدید و مورد هجمه قرار می‌گرفت، در این شرایط این دکتر توسلی بود که هم به اعتبار وجاهتی که بعنوان یک روشنفکر دینی در همسویی با انقلاب داشت و هم به اعتبار علمی و قوت استدلال‌های مؤمنانه خود، برای حفظ اعتبار و جایگاه این علم توانست سینه سپر کند و با همفکری و مساعدت جامعه شناس مسلمانی چون دکتر حسن حبیبی و همراهی شخصیت‌هایی چون مرحوم دکتر علی شریعتمداری، مرحوم دکتر احمد احمدی و دکتر عبدالکریم سروش که از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی بودند، بنیان این رشته در نظام دانشگاهی محفوظ ماند و برنامه‌ها و سرفصل دروس این رشته، خود را با انتظارت جدید وفق داد و ماندگار شد.

موج سومی که علم جامعه شناسی را تحت فشار قرارداد حرکتی بود که بویژه پس از تسلط جریان‌های خاص بر ارکان اجرایی کشور از سال ۸۴ به بعد، تحت عنوان مقابله با مبانی شرک آمیز یا سکولار علوم انسانی برآمده از غرب بویژه علومی چون جامعه شناسی شدت گرفت و بعضاً با رویکردهای افراطی، بی مهری‌های فراوانی نسبت به این رشته‌ها و روند رشد و توسعه آنها بوجود آمد. هر چند دکتر توسلی در این مرحله بعلت کهولت و باز نشستگی و فقدان نفوذهای مدیریتی، نتوانست همچون ادوار گذسته به حد کافی در مقابله با بعضی افراط گری های این دوره ایستادگی نماید؛ ولی بازهم بمدد نیروهایی که پرورش داده بود و نهادمندیهایی که بوجود آورده بود تا حدودی در کاهش فشارها مؤثر واقع شد و جریان کلی این علم توانست با افت و خیزهایی به حیات خود ادامه دهد

دکتر توسلی علاوه بر این نقش‌های کلیدی که شرح آن به اختصار گذشت، خود علاوه برتدریس در بالاترین مراجع و مراتب دانشگاهی و تألیف و ترجمه‌های ماندگار، در فعالیت‌های نهادمند این رشته در کشور هم نقش بی بدیلی ایفا کرده است. او با مدیریت گروه جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس، توانست دوره‌های تحصیلات تکمیلی این رشته را در دوره فترت فعالیت سایر دانشگاه‌ها راه اندازی نماید و افتخارهمراهی و همکاری و محوریت فعالیت‌های مربوط به تأسیس اولین دوره دکترای جامعه شناسی در ایران را در این دانشگاه نصیب خود گرداند. همچنین اولین همایش و گردهمایی تخصصی اندیشمندان وجامعه شناسان ایرانی پس از انقلاب فرهنگی ذیل عنوان همایش جامعه شناسی و توسعه در دانشگاه تربیت مدرس را برگزار نماید و در پرتو این تجمع گسترده که برای اولین بار محقق شده بود،، با محوریت دکتر توسلی، انجمن جامعه شناسی ایران نیز پا به عرصه وجود گذاشت که اینک به حمدالله یکی از موفق ترین انجمن‌های علمی ایران به حساب می‌آید.

این خدمات علاوه بر تلاش‌هایی است که دکتر توسلی در کانون فعالیت خود در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و نیز در تأسیس و هدایت این رشته در دانشگاه آزاد عهده دار بود. دکتر توسلی در حیات پربار خود علاوه بر وجوه علمی، به تعهد و اخلاق اجتماعی نیز پایبندی عملی داشت و اعتدال در منش و پذیرش خردجمعی را باور داشت. شاگرد پروری و به رسمیت شناختن آنان که روزی دانشجویش بودند و اینک او با بزرگواری همکار ارجمند خود می‌نامید از دیگر ویژگی‌های او بود و بزرگیشان را نه تنها مخل بزرگی خویش که افتخار خود می‌دانست.

دکتر توسلی در عرصه سیاسی و کنشگری اجتماعی و حزبی هم فعال بود و بویژه پس از سوگ ناباورانه درگذشت پر ابهام دکتر شریعتی، تا حدودی جای خالی او را لااقل در فضای دانشگاهی و نزد دانشجویانی که به شوق او بسوی علوم اجتماعی و جامعه شناسی گرویده بودند پرکرد. در ایام پرشور رقابت‌های سیاسی جریان‌های مختلف مبارزاتی در برهه انقلاب، توسلی سخنران محبوب مجامع دانشجویانی بود که اسلام گرایی را با مرام سیاسی خود عجین کرده بودند. ارتباط و همنوایی تنگاتنگ او با بزرگانی چون مرحوم مهندس بازرگان و دکتر سحابی و دیگر افرادی که امروز به جریان ملی مذهبی شهره اند، همچون پلی بود که وی را به دنیای سیاست و فعالیت‌های حزبی متصل می‌کرد و انصافاً او از معدود افرادی بود که هزینه‌های پرداختنش به سیاست بمراتب بیش از منافعی بود که از آن برد و پاک دستی سیاسی و سیاست ورزی میانه روانه، اخلاقی، پیوسته و اصلاح طلبانه بهترین وصفی است که از این وجه شخصیت او می‌توان داشت.

انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها که افتخار آن را دارد در مراحل مختلف فعالیت خود از بدو تأسیس تاکنون همواره از شاگردان وپرورش یافتگان مکتب این جامعه شناس بزرگ سود جسته است، در گذشت این شخصیت کم نظیر را به خانواده محترم آن مرحوم، فرزندان فرهیخته ایشان بویژه سرکار خانم دکتر توسلی و همه خانواده بزرگ علوم اجتماعی ایران تسلیت عرض نموده، از خداوند منان برای این روان شاد، پاداشی در خور عظمت روح و تلاش‌های ارزنده ایشان مسألت می‌کند.

جایگاه رفیع و بی‌بدیل در جامعه‌شناسی ایران

سید ضیا هاشمی دانشیار جامعه شناسی دانشگاه تهران هم در پیامی نوشت: فقدان استاد ارجمند جامعه‌شناسی ایران مرحوم دکتر غلامعباس توسلی را به نوبه خودم به محضر خاندان و ارادتمندان ایشان و اصحاب علوم اجتماعی ایران تسلیت عرض می‌کنم. بی‌گمان دکتر توسلی جایگاهی رفیع و بی‌بدیل در جامعه‌شناسی ایران دارد و نقش او در آموزش و ترویج و توسعه این علم بسیار برجسته است.

او به عنوان یک استاد دانشگاه و نیز از موضع یک کنشگر اجتماعی و سیاسی، در نیم‌قرن اخیر که دوران پرتلاطم جامعه ایران است، نقش آفرینی کرد و آثار زیادی از خود به جا گذاشت و در عرصه‌هایی هم علوم اجتماعی ایران را نمایندگی کرد و البته مثل سایر اعضای این حوزه تخصصی از نقد و انتقاد همقطاران خود هم بی‌بهره نماند. اینک که او از میان ما رفته است، از موضع شاگرد ایشان قدردان زحمات و خدماتش به ویژه به عنوان بزرگترین معلم جامعه‌شناسی در دوره معاصر هستیم و در روزهای رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) شادی روحش را از بارگاه الهی مسئلت می‌کنیم.

در حمایت از علم و جامعه جامعه شناسی کشور کوتاهی نمی‌کرد

سید سعید زاهد زاهدانی استاد دانشگاه شیراز هم در مطلبی درباره استاد توسلی نوشت: دانشجوی دوره فوق لیسانس جامعه شناسی دانشگاه تهران بودم که با جناب آقای دکتر توسلی آشنا شدم. دو درس نظریه‌های جامعه شناسی با ایشان داشتم و استاد راهنمای رساله من بودند. در سال‌های ۵۳ تا ۵۶ که من در آن مقطع دانشجو بودم جو دانشگاه تحت سیطره رژیم، به شدت در خفقان و تحت تأثیر استبداد شاه بود. حتی به یاد دارم که در اولین سالگرد شهادت دکتر شریعتی، قبل از هر حرکتی ریوهای پلیس وارد دانشکده علوم اجتماعی و تعاون شدند و فضا را برای هر نوع حرکت و تظاهراتی مسدود نمودند. از سوی دیگر فرهنگ غرب به شدت تبلیغ می‌شد. در چنین فضایی دکتر توسلی به عنوان یک استاد متدین انگشت نما بود و عوامل رژیم شاه پچ پچ هائی برای کم ارزش کردن ایشان بین دانشجوها رواج می‌دادند.

به خوبی یادم است که در یکی از کلاس‌ها وقتی دانشجویی با گرایش چپ، مقاله‌ای را در کلاس ایشان ارائه می‌داد، آیه‌ای از قرآن کریم را نیمه بیان کرد که قرائت ناقص آن جایز نیست. من که اتفاقاً و برخلاف معمول در انتهای کلاس نشسته بودم، نیمه دوم آیه را خواندم و تذکر دادم که خواندن نیمه اول این آیه بدون ادامه آن جایز نیست. در این لحظه برقی در چشمان دکتر توسلی مشاهده کردم که حاکی از رضایت و ایمان قلبی ایشان بود. همین رابطه عاطفی برقرار شده در آن کلاس کششی در من ایجاد کرد که تا بعد از انقلاب و همکاری‌های دیگری نظیر فعالیت در گروه برنامه ریزی درسی علوم اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست ایشان و تأسیس انجمن جامعه شناسی ایران با جلوداری ایشان ادامه یافت. به خوبی به یاد دارم که در جریان دفاع از رساله کارشناسی ارشد من تعهد و وسواس و حمایت ایشان شاید بیش از خود من بود.

علی رغم اختلاف نظری که با من در نگاه به فلسفه علم داشتند و حتی موجب شد در مصاحبه اولین دوره دکترای جامعه شناسی دانشگاه آزاد به علت پافشاریم بر نظر خود، من را نپذیرند، نگاه‌های مهربان و شوق انگیز ایشان و خیرخواهی‌های پایان ناپذیر او تا آخرین ملاقاتی که با ایشان داشتم و توصیه‌ای که برای وقت بازنشستگی به من کردند ادامه داشت.

به خوبی می‌توان گفت که ایشان به علم جامعه شناسی و ضرورت آن ایمان داشت و به حق می‌توان گفت که مؤثرترین شخص در تثبیت این علم در ایران بعد از انقلاب اسلامی است. علم خویش را به کسی عرضه می‌کرد که خواهان آن باشد. او متواضع بود و به شدت از فضل فروشی ابا داشت. حضور او در محافل مختلف با استحکام و اقتدار و در عین حال آرامشی که داشت مایه قوت قلب بود. درایت اجرایی و مدیریتی او هر جا که بود، حتی در خارج از کشور که توفیق داشتم در یک کنفرانس علمی با ایشان باشم، راه گشای امر بود. در این کنفرانس مقاله من به علت دیر رسیدن در برنامه قرار نگرفته بود با وساطت ایشان موفق به ارائه آن شدم.

تا زمانی که رویکرد سیاسی او در جامعه کاربرد داشت، در همه فعالیت‌های اجرایی مربوط به حمایت و نشر علم جامعه شناسی پیش‌تاز و فعال بود. زمانی هم که گرایش‌های دیگر میدان دار شدند، هر جا که می‌توانست و حضور خود را مؤثر می‌دانست حاضر بود و در حمایت از علم و جامعه جامعه شناسی کشور کوتاهی نمی‌کرد. خداوند حق ایشان را بر همه ما حلال کند. روحش شاد و با صالحین محشور باد.

سیاستمدار دانشمند

سید محمد صدوق، پژوهشگر حوزه جامعه شناسی هم طی پیامی آورده است: برای نوشتن در وصف ایشان خود را حقیر می‌دیدم و می بینم. برای ما که از سال‌های دهه شصت و اولین سال‌های دهه هفتاد وارد حوزه جامعه شناسی شدیم مشهورترین چهره جامعه شناسی آن روزگار بود آن هم نه به خاطر دانش که ما از آن بی بهره بودیم تا آن را قضاوت کنیم بلکه به خاطر کنشگری سیاسی شهرت داشتند.به دانشگاه که وارد شدیم متوجه شدیم او همزمان دانشمند است اما شهرت دانشمندی ندارد یکی از معدود کتب نظریه‌ها را دارد اما درس نظریه را متعلق به خودش نمی دانم (آنچه که در دیگر اساتید ندیدیم یا کم دیدیم) مسلمان است اما شهرت مسلمانی ندارد در خلوتش نماز می‌گذارد اما برای نماز به نمازخانه نمی‌آید.سوالی که ذهنم را مشغول می‌کند این است: چه چیزی در او متفاوت بود که طی سال‌ها یکی از مؤثرترین جامعه شناسان کشور شد؟ دانش او؟ کنشگری سیاسی او؟ فعالیت‌های اجتماعی او؟ به زعم من هیچکدام. آنچه او را برجسته کرد و ما در بقیه عزیزان جامعه شناس نمی‌بینیم فرصت طلبی او برای ارتقا سطح کمی؛ کیفی و منزلت جامعه شناسی در کشور بود. وقتی که بنا شد جامعه شناسی را از دروس علمی بعد از انقلاب فرهنگی حذف کنند یک تنه ایستاد و علی ما نقل تا پیش حضرت امام ره هم رفت تا جلوی این حذف را بگیرد و گرفت و در تمام این سال‌ها از هر فرصتی که دست داد برای ارتقا سطح کمی و کیفی و ارتقا منزلت علمی جامعه شناس کوشیداین دکتر غلامعباس توسلی است که من می‌شناسم دست آخر هم در شب شهادت سلطان و پناه ایران و ایرانی‌ها امام علی ابن موسی الرضا (ع) جان به جان آفرین تسلیم کرد. دعا می‌کنم شاگردان ایشان بر این موضوع مانند ایشان اهتمام کنند که اگر اهتمام کنند قطعاً جامعه شناسی به جایگاه مناسب خود خواهد رسید.

برای دانش ارج و قرب قائل بود

علی انتظاری، استاد جامعه شناسی و مولف کتب درسی جامعه شناسی هم در نوشتاری آورد: درگذشت استادالاساتید جامعه شناسی را به اهالی جامعه شناسی تسلیت عرض می‌کنم. در سال ۱۳۶۵ افتخار شاگردی ایشان را در دانشگاه تربیت مدرس داشتم. مواجهه ایشان با دانشجویان بر خلاف همه ما مواجهه‌ای براساس «آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست» بود. تلاش نمی‌کرد آنچه را می‌دانست به هر ضرب و زوری به دانشجو بیاموزد. برای دانش ارج و قرب قائل بود؛ اگر دانشجو پرسش جدی داشت آن هم با کلی ناز و کرشمه از انبان دانش خود پاسخی به آن می‌داد که کمتر استادی در آن زمان می‌دانست. اگرچه این روحیه انتقاد برانگیز بود لکن بهتر از آنچه اکثر ما انجام می‌دهیم شأن دانش جامعه شناسی را حفظ می‌کرد. اهتمام مرحوم دکتر توسلی در ارتقای شأن دانش جامعه شناسی در کشور ستودنی است.

استادالاساتید جامعه شناسی کشور

پروین سوادیان دیگر استاد جامعه شناسی بود که در این رابطه نوشت: این روزها دیگر داریم عادت می‌کنیم به شنیدن خبرهای تلخ از دست دادن بزرگان. دکتر غلام عباس توسلی استادالاساتید جامعه شناسی کشور بودند. بسیاری از استادان بنده در دانشگاه تهران شاگردان ایشان بوده اند و از افتخارات من این است که در هر سه مقطع کارشناسی تا دکترا در محضرشان شاگردی کردم. و نه اینکه فقط افتخارش برایم مانده باشد بخش بزرگی از آنچه از دانش نظری جامعه‌شناسی اندوخته ام بی شک از ایشان به یادگار دارم و نوع نگاهی که به تئوری‌ها داشتند. در دهه هشتاد در کلاسهای دوره دکترا با دو بیماری سرطان و پارکینسون دست و پنجه نرم می‌کردند و هر هفته تصورمان این بود که نمی‌توانند به کلاس بیایند اما هر طور بود می‌آمدند و به هیچ وجه از کلاس شأن کم نمی‌گذاشتند و درس بزرگی از همین رفتارشان به ما دادند. استاد مشاور رساله دکترایم بودند و روزی که رساله دکترایم را برای جلسه دفاع خدمتشان بردم به من گفتند تو آخرین دانشجوی من در دانشگاه هستی. به زحمت جلوی اشک‌هایم را گرفتم و از آن پس دیگر نتوانستند برای تدریس به دانشگاه بیایند. آخرین بار بهار نودوهشت در جلسه انتخابات انجمن جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران ایشان را ملاقات کردم. روی ویلچر بودند و بسیار نحیف. بسیار بسیار به ایشان عرض ارادت کردم اما پاسخشان فقط نگاه بود چرا که متأسفانه قادر به پاسخ نبودند.یک انسان متعهد و مؤمن که سرانجام در ایام وفات پیامبر اسلام و امام حسن مجتبی و امام رضا علیهم السلام به دیار باقی شتافتند و کتاب‌ها و آثار پرشمار خود را به یادگار گذاشتند. فقدان این استاد فرزانه را به خانم دکتر افسانه توسلی و اصحاب علوم اجتماعی کشور به ویژه استاد ارجمندم جناب آقای دکتر حسن سرایی تسلیت عرض می‌کنم. روحش شاد و راهش جاودان باد.

حافظ شأن دانشگاهی علوم اجتماعی

سیدمحمود نجاتی حسینی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی و نویسنده درباره استاد توسلی یادآور شد: مرحوم غلام‌عباس توسلی از زمره اعضای هیأت علمی علوم اجتماعی بودند که پس از انقلاب سهم و تلاش زیادی برای تثبیت و حفظ شأن دانشگاهی علوم اجتماعی به‌عنوان یک رشته دانش‌گاهی داشتند.

تلاش ایشان هم چنین معطوف به نهادسازی بوروکراتیک و آکادمیک برای تداوم ساختاری علوم اجتماعی در ایران بود و لذا تأسیس انجمن جامعه‌شناسی ایران در دهه‌ی ۱۳۷۰ شمسی و ریاست اولین دوره آن و هم‌چنین راه‌اندازی دوره دکترای جامعه شناسی در واحد علوم و تحقیقات دانش‌گاه آزاد در سازمان مرکزی دانش‌گاه در منطقه پونک تهران و مدیریت چندین دوره گروه جامعه‌شناسی در آن واحد از جمله این تلاش‌ها است.

مرحوم غلامعباس توسلی هم‌چنین در افزایش کمی تزهای دکترای جامعه‌شناسی در مقام استاد راهنما و تعداد دانش آموخته‌گان دکترای جامعه شناسی دانشگاه آزاد و تقویت کمی هیأت علمی جامعه‌شناسی این دانش‌گاه سهم زیاد و مؤثری داشتند. آن مرحوم تقریباً اولین متن تألیف - ترجمه‌ی نظریه‌های جامعه‌شناسی را هم تقبل نمودند.درگیری در فعالیت‌های سیاسی به‌عنوان عضو نهضت آزادی و هم‌چنین گرفتار شدن در اشتغالات اجرایی اداری و توجه صرف ایشان به تقویت و توسعه‌ی شکلی و فرمی و کمی رشته علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی در ایران متأسفانه مانع از این شد که ایشان بتوانند در تقویت و توسعه‌ی کیفی رشته و دانش جامعه‌شناسی و ارتقای کیفی تزهای دکترای جامعه‌شناسی و تربیت کیفی دانش آموخته‌گان دکترای جامعه‌شناسی و همچنین حفظ سنت حسنه‌ی استاد - شاگردی سهم بایسته و شایسته‌ای داشته باشند.

از این حیث متأسفانه متون ترجمه‌ای - تألیفی - اقتباسی هم که با نام ایشان نیز منتشر شده، مشمول این قاعده شده است، به‌طوری که کتاب‌های منتسب به ایشان نمی‌تواند میراث شایسته‌ای برای تقریباً پنجاه سال حضور آن مرحوم در دانش‌گاه‌های تهران و دولتی و آزاد باشد.

با همه این‌ها به سهم خودم منطقاً و اخلاقاً لازم است ادای احترام کنم به حق معلمی ایشان - زمانی که به‌عنوان دانش آموخته دوره فوق لیسانس دانش‌گاه تهران در سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۳ از کلاس‌های نظریه‌های جامعه‌شناسی و تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام ایشان بهره‌مند شدم و ایشان در کنار مرحوم منوچهر صبوری کاشانی مشترکا استاد مشاور تز فوق لیسانس من در حوزه جامعه‌شناسی تاریخی علم و تکنولوژی ایران بودند که راه‌نمایی آن نیز بر عهده‌ی جناب دکتر محمد توکل بود.

همچنین آن مرحوم استاد راهنمای تز دکترای جامعه‌شناسی سیاسی من در دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات طی سال‌های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۳ بودند که مشاوره ان نیز مشترکا برعهده‌ی جناب دکتر حسین بشیریه و دکتر حسن سرایی بود. حضور در کلاس‌های نظریه‌های جامعه‌شناسی و جامعه‌شناسی تاریخی مرحوم دکتر توسلی در معیت دوست فاضل فرهیخته هم‌کلاسی‌ام حسن محدثی گیلوایی نیز حاصل آشنایی بیش‌تر با خلق وخو و روش تدریس و بحث علمی با آن مرحوم است.

به یاد دارم من و محدثی در دوره دکترای جامعه‌شناسی گفت‌وگوهای انتقادی علمی زیادی با آن مرحوم در خصوص ارتقای کیفیت کلاس‌های درسی دکترا و تدریس دروس تخصصی گروه جامعه‌شناسی و حتی نوشتجات منتشره‌ی آن مرحوم داشتیم (خصوصاً محدثی که روح انتقادی رادیکال نسبت به این نوع مسائل را بیش‌تر از من داشت و هنوز هم آن را حفظ نموده است) که البته ایشان با خلق مهربانی که به‌عنوان مقام استاد داشتند با آن بحث‌ها مواجه می‌شدند هر چند ظاهراً و عملاً نیز آن بحث‌های انتقادی ما به‌عنوان دانش‌جویان ایشان تأثیری هم در تغییر رویه گروه جامعه‌شناسی دانش‌گاه آزاد و کیفیت کلاس‌ها و تزهای دکترای جامعه‌شناسی و نوشته‌های مرحوم دکتر توسلی نداشت!

مرحوم دکتر توسلی در یک دهه اخیر به‌لحاظ رفتارهای غیر اکادمیک که از سوی دانش‌گاه‌های تهران و آزاد و حتی انجمن جامعه‌شناسی ایران در دوره‌هایی خاص در حق ایشان روا شد و تقریباً هم زمان با بازنشستگی اجباری از دانشگاه های تهران وعلوم و تحقیقات و مصادف شدن با بیماری طولانی ایشان گردید، متأسفانه حضور کم‌تری هم در محافل اکادمیک و علمی داشتند.

شخصاً آخرین بار در خرداد ماه سال ۱۳۹۸ در دوره برگزاری انتخابات انجمن جامعه‌شناسی ایران فرصتی بسیار کوتاه برای تجدید دیدار با ایشان و ادای حق معلمی ایشان دست داده شد.

سه گانه دین، علم و سیاست در استاد

عالیه شکربیگی، نویسنده و استاد جامعه شناسی دانشگاه هم در یادداشتی با عنوان سه گانه دین، علم و سیاست به زوایای وجودی استاد بزرگ جامعه شناسی ایران پرداخت و نوشت:

جز وی چه باشد کز اجل اندر رباید کل ما (مولانا)

چند روز از درگذشت استاد برجسته ی جامعه شناسی ایران جناب آقای دکتر غلامعباس توسلی گذشته است و من حیران که چگونه مرگ داس اجل را برداشته و پیکر بزرگان سینما (خسرو سینایی، نصرت کریمی، نصرالله وحدت و و..)، موسیقی (استاد شجریان بی‌بدیل) و جامعه شناسی (دکتر طالب، دکتر آشتیانی و دکتر توسلی..) را یکی پس از دیگری، درو می‌کند، غافل از اینکه تعالیم و اندیشه این بزرگان در درونی‌ترین لایه‌های وجودی ما نفوذ کرده است و تا هستیم و نفس می کشیم، یاد و راه این عزیزان را گرامی می‌داریم. در میان خاطرات فراوانی که از استاد در ذهن دارم، اولین برخوردم در سال ۱۳۷۸ با ایشان در جلسه مصاحبه‌ی دکتری بود، نگاهی به کارهای من انداخت و بعد سرش را بلند کرد و گفت حالا زود است برای پذیریش شما در این مقطع و بروید و بیشتر زحمت بکشید تا در عرصه علم تجربه کسب کنید، آن موقع شاید معنای حرف استاد را عمیقاً درک نکردم و ۵ سال بعد در سال ۱۳۸۳ دوباره به محضرش شتافتم و این بار تشویقم کرد و گفت خوب پیشرفت کردی، اما چرا علوم تحقیقات انتخاب نکردی؟ گفتم استاد راهم دور است، اما حتماً در محضر علمی شما حضور خواهم یافت و آن سال ۱۳۸۳ در واحد تهران مرکزی قبول شدم، در واقع استاد با رفتارش به من یک پیام ماندگار برای حضور علمی ام در عرصه‌ی عمومی داد که کسب هرچیزی نیازمند زحمت و تلاش و کوشش و پشتکار است، همان گونه که خود در طی مسیر علمی و سیاسی و دینی اش، مرارت‌های زیادی را متحمل شد.

در پیشینه علمی استاد، تلاش بی وقفه‌ی او در تولید دهها مقاله و کتب متعدد با مضامین تخصصی و اجتماعی در ژورنال‌های داخلی و خارجی است، همچنین، استاد توسلی در شکل گیری خانواده بزرگ جامعه شناسی ایران، بسیار تأثیر گذار بود، به خصوص نقش وزینش در مباحثات شورای انقلاب فرهنگی بعد از انقلاب، که اگر استاد توسلی نبود در آن زمان، رشته‌ی جامعه شناسی هم امروز نبود و بعد از حمایت جدی و یک تنه اش برای حفظ این رشته، عمر پربرکت خود را صرف تقویت و رشد این رشته نمود و از اولین مؤسسان انجمن جامعه شناسی ایران به عنوان انجمن علمی برتر ایران در سال‌های اخیر بود، استاد همچنین در شکل‌گیری رشته جامعه شناسی در دانشگاه آزاد به همراه سایر پیش کسوتانی چون دکتر ساروخانی، دکتر ازکیا، دکتر سیف الهی، دکتر مهدوی و سایر بزرگان عرصه‌ی جامعه شناسی در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی نقش بسیار قابل توجهی ایفا نمود.

از سجایای برجسته استاد، مسئولیت و احساس تعهد او در قبال کشور و چگونگی دموکراسی و توسعه در کنار معنویت و دین باوری پیراسته از هر نوع اندیشه بازدارنده بوده است. دکتر توسلی در عرصه‌های دین، علم و سیاست حضوری پربار در عرصه عمومی داشت و عضویت او درجبهه ی نهضت آزادی ایران، دلیلی بر دغدغه‌های او در عرصه‌ی دموکراسی خواهی او بود.

در هر حال، امروز ما در دانشگاه‌های کشور چه دولتی و چه آزاد، شاهد حضور گسترده اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلانی رشته‌های علوم اجتماعی در توسعه‌ی علم جامعه شناسی و خلق گفتمان معرفتی در ایران هستیم، که بی تردید، تلاش‌ها و صبوری‌های استاد مسلم جامعه شناسی ایران و سایر اساتید بزرگوار این حوزه، در این راه هویدا است و با توجه به اجتماعات علمی در این بستر و اهمیت و نیاز سیاستگذاران و حکمرانان برای حل مسائل اجتماعی ایران، می‌توان به این نکته قطعی اشاره نمود که این دستاورد حاصل تلاش استاد توسلی و سایر همراهان او می‌باشد.

دکتر توسلی قلب تپنده علم جامعه شناسی در ایران بود و هست و به عنوان یک رهرو، راه او را تا زمانی که هستم، ادامه خواهم داد. هزاران دانش آموخته جامعه شناسی امروز، یاد او را گرامی می‌دارند و او سرمایه‌ی علمی، اجتماعی علم جامعه شناسی در ایران هست و خواهد بود و رحلت این بزرگ جامعه شناسی را به خانواده بزرگ جامعه شناسی ایران، دانشجویان و اساتیدی که او پرورش داد و هم اکنون در دانشگاه‌های ایران مشغول تحصیل و پژوهش هستند و خانواده‌ی محترم استاد و علی الخصوص خانم دکتر افسانه توسلی که در سال‌های بیماری استاد، نقش تأثیرگذاری در حمایت روانی و علمی و اجتماعی پدر داشت، تسلیت عرض می‌کنم و امیدوارم خداوند رحمان، جایگاه استاد را در بالاترین مرتبه‌ی الهی قرار دهد. در پایان، با شعری از قیصر امین پور یاد استاد را گرامی می‌دارم:

حرف‌های ما هنوز ناتمام...

تا نگاه می‌کنی

وقت رفتن است،

باز هم همان حکایت همیشگی

پیش از آنکه باخبر شوی

لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود

آی...

ای دریغ و حسرتِ همیشگی

ناگهان

چقدر زود

دیر می‌شود!

نقش استاد توسلی در حفظ و بقای علوم اجتماعی در سال‌های توفانی انقلاب

عباس کاظمی، نویسنده و پژوهشگر هم در یادداشتی با عنوان غلامعباس توسلی و تکوین علوم اجتماعی در ایران نوشته است: از سال ۱۳۷۱ که به دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه تهران پا گذاشتم، برای اولین بار توسلی را که با موها و ریش سفیدش دیدم، آرزو می‌کردم که زودتر بتوانم کلاس‌ها را با وی بردارم. پس از آن کلاس‌های متعددی با وی در هر سه مقطع تحصیلی داشتم. یکی از ویژگی‌های وی دایره اطلاعات گسترده‌اش در حوزه‌های مختلف علوم‌اجتماعی و تسلطش در تدریس بود. او همچنین شخصیتی متواضع و فروتن داشت. توسلی با این حال، شخصیتی چند بعدی بود، هم در عرصه سیاست و هم در عرصه عمومی حضور داشت و هم فعالیت گسترده‌ای در عرصه دانشگاهی ایفا کرد. سهم وی در علوم‌اجتماعی ایران غیرقابل انکار است و به گونه‌ای که وی را از جمله پدران علوم اجتماعی ایران می‌توان به حساب آورد. از میان نقش‌های مختلفی که توسلی برای علوم‌اجتماعی ایران ایفا کرد در این مجمل بهتر است بر نقش توسعه‌ای و تأسیسی وی در عرصه علوم‌اجتماعی کشور اشاره کنم. توسلی در تأسیس رشته‌های جامعه‌شناسی دانشگاه‌های مختلف سهم مهمی داشت، جدای از آن خودش شخصاً کار تدریس دروس متفاوت را در دانشگاه‌های متفاوت از جمله در شهرستان‌ها بر عهده داشت. روزهایی را به خاطر دارم که حتی پنج شنبه و جمعه به تدریس دروس علوم اجتماعی مشغول بودند.

تألیف کتاب‌های درسی متعدد از جمله جامعه‌شناسی کار و شغل، پویایی گروهی، مبانی جامعه‌شناسی، نظریه‌های جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی دین و… نشانه گستردگی حوزه‌ای است که وی کار کرده است. وی را از جمله بنیانگذارانی می‌توان دانست که به توسعه علوم اجتماعی در ایران و شناساندنش آن در عرصه اجتماعی کمک کرده است. امروزه این همه تنوع ممکن است ایراد به حسن به حساب نیاید، اما در زمان تأسیس چاره‌ای به معرفی قلمروهای متفاوت نبوده است و وی این کار را در شرایط دشوار سال‌های پس از انقلاب که علوم اجتماعی به حاشیه رانده شده بود به خوبی انجام داد. دفاع وی و نقشی که در حفظ علوم اجتماعی پس از انقلاب فرهنگی داشته است نیز باید بخشی از همین نقش تأسیسی در نظر گرفته شود.

فعالیت‌های مدیریتی وی در سمت مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و برخی دانشگاه‌های دیگر، دوره‌ای ریاست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نقش مهم در تأسیس انجمن جامعه‌شناسی و بعد ریاست دوره‌های اولیه انجمن جامعه‌شناسی ایران از جمله مسئولیت‌های اجرایی است که در عرصه علوم اجتماعی داشته است. توسلی یکی از معدود چهره‌هایی بوده است که در دهه‌های اولیه بعد از انقلاب در مطبوعات کشور و در سخنرانی‌های عمومی از علوم اجتماعی دفاع کرده است. او اگرچه چهره منتقد بوده اما نقش میانه‌روانه‌ای در عرصه سیاست داشته و همین امر در حفظ و بقای علوم اجتماعی در سال‌های توفانی انقلاب یاری‌رسان بوده است.

و آخر اینکه باید به نقش پیوندی وی در اتصال نسل‌های مختلف اشاره کرد. وی در تربیت نسل‌های مختلفی در علوم اجتماعی ایران که در حال حاضر در دانشگاه‌های مختلف در کسوت استادی هستند سهم ارزنده‌ای داشت، با دانشجویان متعدد و با سلایق متفاوت در ارتباط بود و بدین طریق توانسته بود نسل‌های مختلف را در کنار خود نگه دارد. یاد و خاطره‌اش گرامی باد.

جهان، یادگار است و ما رفتنی

به گیتی نمانَد، بجز گفتتی

فقدان مرد علم و ایمان، ضایعه‌ای بر جامعه علمی است

حجت الاسلام سید محمد ثقفی، استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی و مولف آثار علوم اجتماعی هم در یادداشتی آورده است: دکتر توسلی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تولید علم و برنامه‌ریزی دانشگاه‌ها نقش مؤثری داشت. او در برنامه‌های تحصیلات تکمیلی چندین موضوع را به تصویب رسانید که پیروزی انقلاب اسلامی، اهمیت آنها را در مراحل تحصیلی ایجاب می‌کرد.

۱. طرح موضوع اندیشه‌های اجتماعی متفکران مسلمان

۲. جامعه‌شناسی کشورهای اسلامی

۳. انسان‌شناسی در قرآن

از این جهت به ما دستور فرمود در این موضوع‌های یاد شده کار کنیم و دست به تألیف بزنیم. حاصل تلاش‌های علمی ما دو کتاب ارزنده و قابل توجه بود که مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت:

۱. نظریه‌های جامعه‌شناختی عالمان مسلمان

۲. جامعه‌شناسی کشورهای مسلمان

و به همین دلیل بود که استاد بر هر دو کتاب تقریظ، مقدمه علمی نوشت. کتاب نخست اثر قلمی اینجانب بود و کتاب دوم، محصول یک کار جمعی. که استاد توسلی، همواره به پیروی از مهندس بازرگان، روی آن تاکید داشت. در تألیف جامعه‌شناسی کشورهای اسلامی ۶ نفر از اساتید و مؤلفان مشارکت داشتند: ۱. دکتر توسلی ۲. سید محمد ثقفی ۳. دکتر ایرج ساعی ۴. دکتر شکربیگی ۵. دکتر حسن محدثی ۶. دکتر سعید معدنی.

به‌همین جهت نویسنده هم، متدولوژی ابن خلدون را به استاد توسلی تقدیم کردم.

فقدان این استاد بزرگوار، مرد علم و ایمان، ضایعه‌ای بر جامعه علمی است. این مصیبت را به خانواده محترم - دخترش خانم دکتر افسانه توسلی - اساتید علمی و هم‌مسلکان سیاسی‌اش تسلیت می‌گویم.