شناسهٔ خبر: 63504 - سرویس دیگر رسانه ها

فیرحی واجد همه صفات پسندیده یک انسان کامل بود/ متفکری روشمند

حجت الاسلام فیرحی واجد همه صفات پسندیده یک انسان کامل بود و علم را برای خودسازی، گفت‌وگو، تعامل و در نهایت بهبود وضعیت جامعه می‌دانست نه ابزار تفاخر و تحقیر دیگران.

فیرحی واجد همه صفات پسندیده یک انسان کامل بود/ متفکری روشمند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛  شجاع احمدوند معاون آموزشی و استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و از دوستان و نزدیکان حجت الاسلام داود فیرحی به مناسبت درگذشت وی یادداشتی نوشته است که در ادامه می‌آید؛

خبر کوتاه، تلخ و غیرمنتظره بود “دکتر داود فیرحی به دیدار معبود شتافت.” باور رفتن فیرحی به این زودی خیلی دشوار است. اندیشمندی اخلاق مدار، متفکری روشمند، دین پژوهشی ایران دوست، ایران شناسی دیندار، متفکری فروتن و انسانی کامل. فیرحی را سی سال است از نزدیک می‌شناسم به ویژه این رابطه در دوره تحصیل در مقطع دکتری عمیق‌تر شد. ما هر هفته یکی دو بار برای شرکت در کلاس‌های دکتری در دانشگاه تهران در طول مسیر رفت و برگشت از قم به تهران با هم بودیم. در کنار مباحث علمی که در مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم (ع) که من عضو هیأت علمی پاره وقت آن بودم و او معاون آموزشی و پژوهشی، مسیر رفت و برگشت به دانشگاه فرصت مغتنمی بود برای گفت‌وگو، تبادل فکر و البته یادگیری بیشتر من از ایشان و آشنایی با عمق دیدگاه‌های علمی و اخلاقی او. فهم و شناخت ابعاد شخصیت او نیازمند فرصت‌های مطول است اما در اینجا فقط به دو بعد اخلاقی و علمی او اشاره‌ای خواهم کرد.

فیرحی به لحاظ اخلاقی انسانی کم نظیر بود. او به‌رغم توانایی‌های علمی فوق‌العاده، اساساً خود را به خود برتربینی، بدگویی رقبای فکری، غیبت و تحقیر کسانی که سخت بر او می‌تاختند و از دایره اخلاق نسبت به او خارج می‌شدند، عادت نداده بود. بی‌گمان منتقدان نیز این سلوک والای اخلاقی و رفتاری او را گواهی خواهند کرد. اخیراً که برخی اندیشمندان نقدهایی را بر او وارد کرده بودند حتی در مقام پاسخ‌گویی مستقیم نیز برنیامد. در واقع او باور داشت، حرمت مخالف و منتقد را باید نگه داشت. اگر گاهی به حسب الزامات علمی در مقام پاسخ برمی‌آمد، بدون اشاره مستقیم به ناقد، صرفاً به توضیح و تبیین مسئله می‌پرداخت و می‌کوشید منتقد را با ابعاد نظریه خود آشنا سازد و در مقام پاسخ رو در رو برنمی‌آمد که آن را دون شأن علمی دانسته و از آن پرهیز داشت. اخیراً از ایشان پرسیدم چرا در مقام پاسخ به برخی حملات تند برنمی‌آید، نجیبانه و با لبخند دلنشینش پاسخ داد ممکن است آن‌ها اطلاعاتی بیش از من داشته باشند یا از زاویه دید دیگری به موضوع نگریسته باشند که من به آن ورود نکرده‌ام؛ رویکردی که در نوع خود ستودنی و کمیاب است. بدین سان فیرحی واجد همه صفات پسندیده یک انسان کامل بود و علم را برای خودسازی، گفت‌وگو، تعامل و در نهایت بهبود وضعیت جامعه می‌دانست نه ابزار تفاخر و تحقیر دیگران.

به لحاظ علمی فیرحی متفکری روشمند بود. با اتخاذ چهارچوب قدرت – دانش فوکوئی و بسط تدریجی آن، نگاهی زمینه محور به اندیشه سیاسی اسلام داشت و در هر موضوعی به اقتفای (پیروی و متابعت) اثر نخستینش ابتدا بستر و ساخت قدرت را مورد مطالعه قرار می‌داد و چون برآن بود که هر ساخت قدرتی دانش خاص خود را تولید می‌کند به جریان‌های اندیشه برآمده از ساختهای قدرت در وجوه مختلف تمدن اسلامی اهتمام می‌کرد. فیرحی در پروژه فکریش تلاش کرد ابعاد و مختصات دانش در تمدن اسلامی را در حوزه‌های علم سیاست مانند قانون، تحزب، انتخابات و … مورد اندیشه‌ورزی قرار دهد. آثار او هم به لحاظ روابط عاطفی و احترام آمیز با دانشجویان و همکاران علمی و هم به سبب منحصر به فرد بودن مباحث مانند قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام که رساله دکتری او نیز بود به‌شدت مورد توجه و علاقه دانشجویان و استادان بود، به‌ویژه که خود این کتاب را که سنگ بنای سایر آثار اوست بیش از بقیه آثارش دوست داشت. فیرحی همین روشمندی را در تمام پروژه فکری خود که در آثار متعددی بازتاب یافته حفظ کرد. انسجام فکری و اندیشه‌ای فیرحی عمدتاً ناشی از همین پایبندی به روش علمی بود. تأمل در سنت و مدرنیته و بازخوانی آثار سنتی با ابزار و دستاوردهای دانش مدرن، از او اندیشمندی نوگرا و نظریه‌پردازی خلاق و پرکار ساخت که سطر به سطر آثارش را خواندنی و شایسته تأمل کرده است.

شوربختانه فیرحی اکنون از میان ما رفته است، اما میراث فکری او زنده و متداوم خواهد بود. او توانست کلاس‌های درس اندیشه سیاسی در اسلام را به کلاس‌هایی زنده و پر مخاطب تبدیل کند و هر دانشجوی علاقمند به علم سیاست را مشتاق حضور در این کلاس‌ها کند. اندیشه و عمل او فرصتی را برای نسل جوان دانشگاهی فراهم آورد تا اندیشه اسلامی را از منظری نو بکاود. او با طرح هویت سه وجهی ایرانی، اسلامی و مدرن، دانشجویان علاقمند را به تأمل عمیق در سنت و میراث فکری ایرانی- اسلامی واداشت. ایران دوستی، اسلام‌گرائی، نوگرائی و برخورد منصفانه و محققانه با دستاوردهای دانش جدید، در کنار تواضع علمی و اخلاق فردی، فیرحی را به اندیشمندی یگانه بدل کرد. این مدعا گزاف نیست که در نیم قرن اخیر حوزه اندیشه سیاسی در اسلام شاهد بروز و ظهور اسلام‌شناسی این گونه روشمند و نوآور نبوده است. می‌توان میراث فکری فیرحی را در تأمل بر سنت و مدرنیته از سوئی، پرهیز از ارزش‌داوری و تعصبات غیرعلمی از سوی دیگر و تعامل و احترام به گفتگو با مخالفان فکری برشمارد. روحش شاد و یادش گرامی.