شناسهٔ خبر: 63779 - سرویس دیگر رسانه ها

تولد یک روشنفکر دینی

  

فرهنگ امروز/ محسن آزموده

«روشنفکری دینی» اصطلاحی بحث‌برانگیز است که بعد از انقلاب، به ویژه در دهه 1370 خورشیدی  بر سر زبان‌ها افتاد، یعنی سال‌های عصر اصلاحات که شماری از روشنفکرانی که پیش‌تر به عنوان روشنفکران مسلمان شناخته می‌شدند، مسائلی جدید در زمینه دینداری و دنیای جدید و... مطرح کردند. معلوم نیست خودشان بودند یا منتقدان‌شان که برای توصیف آنها، از تعبیر «روشنفکری دینی» استفاده کردند، اما در هر صورت خیلی زود این اصطلاح مقبول واقع شد و بحث‌های تند و تیزی هم درباره آن در گرفت، عده‌ای از جمله برخی از کسانی که خودشان روشنفکر دینی خوانده می‌شدند، آن را ترکیبی «پارادوکسیکال» خواندند و شماری برعکس بر درستی کاربرد آن استدلال کردند. بی‌تردید مشهورترین این روشنفکران دینی عبدالکریم سروش است؛ کسی که از قضا این تعبیر را پسندید و برخلاف برخی دیگر از موصوفان به این صفت یعنی چهره‌هایی چون محمد مجتهدشبستری و مصطفی ملکیان، از آن دفاع کرد و حتی از امکان گسترش آن استقبال کرد.  البته دکتر سروش از سال‌های آغازین انقلاب در عرصه سیاسی و فکری ایران، چهره شناخته‌شده‌ای بود. او در سال‌های پایانی دهه 1350 به عنوان یک چهره مذهبی دانش‌آموخته علوم جدید، با تسلطی قابل‌توجه به فلسفه و عرفان اسلامی، در مقام مدافع انقلاب اسلامی وارد عرصه شده بود و با مارکسیست‌ها و چپ‌گرایان به بحث و مناظره می‌پرداخت. دوره‌ای هم عضو ستاد عالی انقلاب فرهنگی بود که عملکردش در این نهاد، تا به امروز همواره محل بحث بوده است. سروش در سال‌های میانی دهه شصت، در دفاع از علوم اجتماعی جدید گام‌های موثری برداشت، او همچنین از پیشگامان امکان مطرح شدن برخی چهره‌ها مثل دکتر شریعتی در عرصه عمومی بود. همچنین در این دهه و دهه هفتاد، او اصلی‌ترین چهره جریانی از روشنفکران مذهبی موسم به «پوپری‌ها» بود که در مقابل دیگر جریان روشنفکران مذهبی، یعنی «هایدگری‌ها» یا «فردیدی‌ها» قرار می‌گرفت.   در سال‌های پایانی دهه شصت، سروش با نگارش مقالات معروف قبض و بسط تئوریک شریعت، چهره جدیدی از خود به نمایش گذاشت و به عنوان یک روشنفکر دینی مطرح شد. طرح مباحثی در زمینه مطالعات ادیان، کلام جدید، فلسفه دین جدید، فلسفه علم، فلسفه سیاسی لیبرال و... سروش را به عنوان مهم‌ترین روشنفکر دینی زمانه مطرح کرد. او به عنوان مدافع تکثرگرایی دینی، با هر کتاب و مقاله موج جدیدی از موافقان و مخالفان را برمی‌انگیخت، کتاب‌هایی چون صراط‌های مستقیم، بسط تجربه نبوی، اخلاق خدایان و رازداری و روشنفکری و دینداری، مهم‌ترین و بحث‌برانگیزترین آثار او در این سال‌هاست.  از میانه دهه هشتاد، با پایان یافتن عصر اصلاحات و هجرت شمار قابل‌توجهی از روشنفکران دینی از کشور، گفتار روشنفکری دینی هم از رونق افتاد، چرا که زمینه‌های عینی این گفتار بلاموضوع شد؛ اگرچه دکتر سروش کماکان، هر از گاهی مقالات و نظریاتی تازه در حوزه دین‌شناسی و کلام جدید مطرح می‌کند،  این کاهش اقبال از سوی جامعه را به وضوح می‌توان در رویکرد تند انتقادی بسیاری از شاگردان دکتر سروش دید که اکنون به منتقدان دو آتشه او بدل شده‌اند، بدون درنظر گرفتن شرایط گفت‌وگو، به او می‌تازند. امروز عمده توجه به دکتر سروش به درسگفتارهای شفاهی او به ویژه در زمینه عرفان‌شناسی و مثنوی‌پژوهی و خوانش متون ادبی کهن فارسی است. البته هر از گاهی برخی واکنش‌های او به مسائل سیاسی نیز بحث‌برانگیز می‌شود. با این‌همه میراث دکتر عبدالکریم سروش از جمله در این زمینه‌ها ماندگار است: دفاع جانانه از کیان علوم اجتماعی جدید، نقش موثر در بنیانگذاری برخی رشته‌های مطالعاتی و معرفتی مثل فلسفه علم، فلسفه دین، کلام جدید و تحقیقاتش در زمینه متفکرانی چون مولانا و غزالی و فخر رازی و... در کنار خوانش‌های بدیع از متفکرانی چون ملاصدرا و ملامحسن فیض کاشانی. ضمن آنکه بسیاری از نظریات او در زمینه کلام جدید، همچنان بحث‌برانگیز و قابل توجه است. به امید روزی که شرایط برای بازگشت این متفکر موثر و ارزنده به ایران و ازسرگیری کار آزاد فکری برای او در سرزمین مادری فراهم شود.

روزنامه اعتماد