نیکوماخوس

کل اخبار:5

  • ۱۳۹۹-۰۷-۲۰ ۱۴:۳۰

    مروری بر کتاب راهنمای خواندن اخلاق نیکوماخوسی ارسطو؛ ارسطو راه کسب سعادت انسانی را عمل به فضائل تلقی می‌کند

    ارسطو راه کسب سعادت انسانی را نه فضیلت مندی که عمل به فضائل تلقی می‌کند و با تبدیل اخلاق به دانشی عملی، و وارد کردن روان‌شناسی به بحث از رفتار انسان، فلسفۀ اخلاق را عمیقاً متحول می‌سازد.

  • ۱۳۹۸-۱۰-۰۱ ۱۴:۰۰

    درباره نسبت میان «وجود و زمان» و «اخلاقِ نیکوماخوس»

    پرسش از نسبت میان اخلاقِ نیکوماخوس و وجود و زمان، نتایجِ مهمی در پی دارد، از جمله در فهم مواجهه هر یک از این دو فیلسوف با «خیر».

  • ارسطو ۱۳۹۶-۰۹-۱۴ ۱۰:۰۱

    ارسطو و فلسفه دوستی؛

    دوستان به مثابۀ «من‌های دیگر»

    ارسطو می گوید از آنجاکه انسان نیک به این طریق به خودش علاقه‌مند می شود همان رویکرد مشابهی را به دوستش دارد که به خودش دارد، زیرا دوست در عبارت معروف ارسطو «منِ دیگر» است. دوستی برگرفته از علاقه و توجه هر فرد به خودش است، زیرا، تاحدی، بازتاب آن، و گسترشِ آن است که علاقه و توجه به دیگران را به‌بار می‌آورد. اما چقدر این تصویر از دوست همچون خود دیگر، رضایت‌بخش است؟ این هم‌جواری «دیگری» و «خود» دست‌ِکم متناقض‌نماست، زیرا هویت و آگاهی هر فرد منحصربه‌فرد است.

  • ارسطو ۱۳۹۴-۱۲-۱۶ ۰۹:۱۱

    رویکردی ریشه‎‎‎شناختی به بحث عدالت در کتاب پنجم اخلاق نیکوماخوس ارسطو؛

    تأملی در نگاه ارسطو به عدالت

    ارسطو، از یک طرف عدالت را زیرمجموعه‌ی فضایل اخلاقی قرار می‌دهد و فضایل اخلاقی را اکتسابی می‌داند، به این معنا که اساساً فضایل اخلاقی و عدالتی که هم‌راستای فضایل اخلاقی قرار می‌گیرد، اکتسابی‌اند و ناشی از طبیعت ما نیستند؛ از طرف دیگر وی قانونی را که مطرح می‌کند، نوموس نه در معنای اولیه آن، بلکه نوموس به معنای قوانین موضوعه است.

  • آنتیگونه ۱۳۹۴-۰۹-۰۳ ۱۲:۰۹

    نگاهی به تفاوت مفهوم عدالت در آثار فلسفی و تراژیک؛

    عدالت در تراژدی آنتیگونه و اخلاق نیکوماخوس ارسطو

    عدالتی که ارسطو در اخلاق نیکوماخوس مطرح می­‌کند در ارتباطی تنگاتنگ با دو مقوله‌ی «فضیلت» و «قانون» قرار می­‌گیرد. در اخلاق نیکوماخوس ارسطو از «تبعیت از قانون موضوعه و احترام به برابری» و «فضیلت کامل» سخن می‌گوید؛ این در حالی است که در تراژدیِ آنتیگونه، عدالت در ارتباط با دو نوع قانون که در تقابل با یکدیگر قرار دارند مطرح می­‌شود، به این معنی که کرئن عدالت را تبعیت از «قانون موضوعه پادشاه» می‌­داند، ولی آنتیگونه عدالت را «تبعیت از قانون خدایان» می­‌داند.