خانه روشنان

کل اخبار:2

  • ۱۳۹۹-۰۲-۰۷ ۱۳:۰۰

    روایت کاتبی جان به لب رسیده/ گذری بر داستان کوتاه خانه‌روشنان از مجموعه نیمه‌تاریک ماه هوشنگ گلشیری

    در این داستان‌، اجسام حرف می‌زنند؛ جسم‌هایی که به‌ هر شکلی‌، کم‌ یا ‌بیش وصلتی با خاک دارند؛ تداعی‌گر برخی اشعار خیام: در کارگه‌ِ کوزه‌گری بودم‌ دوش/ دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش/... یا مصرعی درخشان از غزل‌ِ خواجه شیراز: «آخرالامر گِل‌ِ کوزه گران‌خواهی شد» که یادآورِ اصطلاح فراموش شده کرمانشاهی‌های قدیم است: «خاکش هم شده فیکنه» فیکنه‌، به معنی سوت بوده است‌؛ سوت‌هایی از جنس‌ِ گِل که در گذشته می‌ساخته‌اند. این اصطلاح‌، اشاره‌ای دارد به گذشت‌ِ سال‌های بسیار از مرگ‌ِ کسی، به‌قدری که حتی از خاکش سوت ساخته‌ باشند.

  • ۱۳۹۶-۱۰-۱۳ ۱۳:۲۰

    گرده افشانی روایی/ خوانشی از «خانه‌روشنان» هوشنگ گلشیری

    دست‌آورد بدیع روایت‌شناختی گلشیری در «خانه‌روشنان»، بی‌گمان، ترکیب و سرهم‌بندی بدیع  زاویه‌دید «اول‌شخص جمع» با منظر اشیاء است. اشیاء  می‌گویند: «ندیده‌ایم ما». « پچپچه نمی‌کردیم». «صدا را می‌شنویم ما. لمسش می‌کنیم ما». «حافظه نداریم ما». «لرزیدیم ما». «خسته نمی‌شویم ما».