به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ روز گذشته ۱۴ اردیبهشت ماه نشستی با حضور فرهاد مهندسپور و علیرضا نادری توسط کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر در سالن «امیرخانی» خانه هنرمندان ایران برگزار شد و حاضران مطالبی را درباره وضعیت امروز تئاتر ایران و نیز نمایشنامهنویسی و توسعه آن مطرح کردند.
فرهاد مهندسپور در ابتدای صحبتهایش با اشاره به برخی از گزارهها مثل «تئاتر به توسعه روابط انسانی میانجامد» یا «تئاتر به ارتقای فرهنگ عمومی کمک میکند» گفت: با بیان کردن این گزارهها یک «چیزی» ناممکن میشود، چون ظاهرا اینها فقط میخواهند «چیزی» را بیان و روشن کنند اما آنقدر کلی و مبهم هستند که فقط درباره یک مساله کلی ایدهپردازی میکنند.
وی ادامه داد:آن چیزی که ناممکن است، واقعیتی است که ما در آن زندگی میکنیم.
او همچنین با اشاره به مفاهیمی همچون آزادی، امنیت، هنجارهای اجتماعی عدالت و غیره که توسط گروهی بزرگ «سیاست مداران» که رسانهها در اختیار آنهاست مطرح میشود، اظهار کرد: اگر تمام شعارها و فرمایشاتی که در اینباره گفته میشود را جمع کنیم به اندازه یک میلیمتری هم تغییری در زندگی ما ایجاد نمیکند، یعنی برای اینکه در واقعیت بدانیم چطور به آنها برسیم هیچ دلالتی وجود ندارد و مشابه این وضعیت در حوزه نمایشنامهنویسی هم وجود دارد.
مهندسپور با بیان اینکه قصد ندارد سیاستمداران را با نمایشنامهنویسان مقایسه کند، افزود: باید با چنین مفاهیمی مثل یک مساله انسانی برخورد شود، به طور مثال در چندسال اخیر این بحث مطرح است که آیا در ایران دموکراسی وجود دارد یا خیر و جالب است که در مورد دموکراسی به مثابه یک مفهوم سیاسی حرف میزنند نه یک مفهوم انسانی، در حالی که باید آن را در چارچوب روابط انسانی بررسی کرد.
وی با ادامه صحبتهایش در حوزه تئاتر و نمایشنامهنویسی گفت: کاری که گاهی زیاد در نمایشنامههای ایرانی رخ میدهد، این است که با کاراکتر و انسان و مسائل ایرانی به مثابه موضوع برخورد میکنند یعنی یک موضوعی وجود دارد که ما در نمایشنامه خود درباره آن حرف میزنیم.
او در اینباره به تعزیه و کارکرد آن اشاره و اظهار کرد: در دوره قاجار استفادهای از این هنر میشد و آن هم این بود که بخشی از آلام اجتماعی را تسکین میداد و این کارکرد اجتماعی تعزیه بود. در حال حاضر این کار را موسیقی پاپ انجام میدهد و مردم آن را به عنوان مسکن در نظر میگیرند چون فکر میکنند این نوع ترانه و آنچه خواننده میگوید، بخشی از مسائل آنها را مطرح میکند.
مهندسپور با اشاره به اینکه هرچه این ضریب تسکینبخشی بیشتر شود، این مساله به سمت حل نشدن و لاینحل ماندن پیش میرود بیان کرد: به نظر میرسد در بخش بزرگی از نمایشنامهنویسی ایران هم وضعیت خاصی وجود دارد که آن هم تقریبا از دوره حسن مقدم تا به امروز را دربر میگیرد.
این هنرمند در اینباره به نمایشنامهای از حسن مقدم اشاره و اظهار کرد: در «جعفرخان از فرنگ برگشته» نمایشنامه نویس ایرانی چیزی را نوشته که نظر یا دیدگاه خودش نیست یعنی بیانیه ننوشته که بگوییم که نظر حسن مقدم است تا با دیدگاه او آشنا شویم، در حالی که ۸۰ درصد نمایشنامههایی که بعد از او نوشته شده است با چنین مسالهای آشنا نیستند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: واقعیت این است که آنچه در تئاتر گفته میشود و به زبان میآید یعنی به محض آنکه چیزی به متن تبدیل میشود، غیرقابل مفهوم خواهد بود و مشکل ما این است که در دورهای با تئاتر آشنا شدیم که این نقص در آن وجود داشت و به همان شکل به ما منتقل شده است.
او تاکید کرد: تئاتر غیرقابل بیان است یعنی اگر قابل بیان باشد، به نحوی که بتوان آن را در زبان گفت دیگر تئاتر نیست، چرا که امکان بیان کردن تئاتر وجود ندارد.
به گفته وی آن «چیز» و وجهی که نویسنده را به نوشتن تحریک میکند، چیزی نیست که آن را بتوان در زبان کاراکترها آورد.
مهندسپور در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه به نظر میرسد ما براساس آموزههای آقای آخوندزاده چیزی را اشتباه فرض کردهایم، گفت: تئاتر ایران در فقدان تئاتر به تئاتر میاندیشد و این مسالهای است که بخش بزرگی از نمایشنامه نویسان ما هم به آن دچار هستند.
او ادامه داد: یکی از ویژگیهای ما این است که دوست نداریم کسی ما را نشان دهد، حال چطور نمایشنامه نویسی که در این مملکت مثل مردم عادی زندگی میکند این موضوع را متوجه نمیشود؟
وی گفت: نمایشنامه نویسی که دربین ما زندگی میکند و میبیند ما با کتمان کردن خودمان در این جامعه زندگی میکنیم، چطور میخواهد ما را در صحنه نشان دهد و چیزی را از زبان ما بگوید. بنابراین به همین دلیل است که بخش زیادی از نمایشنامهنویسان ایران درجا میزنند و در این شرایط چیزی به اسم رشد، ترقی و توسعه در نمایشنامه نویسی ما به سختی قابل درک و فهم است.
مهندس پور با اشاره به تلاش نمایشنامهنویسان برای نوشتن در این شرایط و اینکه این تلاش زجرآور به شکنجه تبدیل شده است، افزود: در این وضعیت نمایشنامههای زیادی نوشته شدهاند که به درد نمیخورند. ضمن اینکه به این هم باید اشاره کرد که فشارهایی هم وجود دارد و به طور مشخص گفته میشود که درباره موضوعاتی که انسان ایرانی با آن درگیر است نباید حرفی زده شود.
این هنرمند عرصه تئاتر با اشاره به سریال «درحاشیه» که چندی قبل پخش آن با اعتراض برخی از پزشکان روبرو شده بود، گفت: خیلی کنجکاو بودم، ببینم بعد از چند سال مهران مدیری میخواهد چه تصویری ارائه بدهد اما درخواست پزشکان برای نشان ندادنشان همان چیزی است که ما باید روی آن بایستیم چون پرستارها، اساتید دانشگاهها و...هم میگویند نباید آنها را نشان دهیم و این یک نوع کتمان و امتناع اجتماعی است. البته علاوه بر اینها یک دستگاه مشخص سانسور هم میگوید که تماشاگر فلان موضوع را نمیپسندد و به این ترتیب دایرهای که نمایشنامهنویس میتواند در آن مانور دهد، مرتب بستهتر میشود.
فرهاد مهندس پور در ادامه این نشست در پاسخ به اینکه آیا پرداختن به توسعه ضروری است یا اثری بوده که در آن به این موضوع پرداخته شده باشد، گفت: گاهی اوقات به نظرم میآید که ما مریض هستیم چون فکر نمیکنم هیچ آدم عاقلی در دنیا بتواند برای توسعه نسخه بپیچد و اگر عاقلی باشد، میگوید که چه کارهایی را نباید انجام داد در حالی که ما عجله داریم تا فقط به نقطهای که میخواهیم زود برسیم.
او با تاکید بر اینکه باید ابتدا مشکلات را بفهمیم و بدانیم در چه وضعیتی هستیم، افزود: دغدغه من اصلا توسعه نیست بلکه این است که بفهمم چرا در این وضعیت قرار گرفتهایم، در میان نمایشنامههای ایرانی تعداد معدودی را میشود پیدا کرد و فهمید که آنها چه کار نکردهاند تا متمایز شدهاند.
مهندس پور در ادامه به فیلم «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی اشاره و اظهار کرد: بعد از دیدن این فیلم به اصغر فرهادی گفتم که ما را گوشهی دیوار گذاشتی و هرچه دلت خواسته گفتی بدون اینکه ما بتوانیم چیزی بگوییم و او به زیباترین راه ممکن ما را به خودمان نشان داد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: گاهی در مصاحبه کارگردانها میخوانم که با بیپروایی تمام میگویند اثرشان درباره فلان موضوع است. در حالی که جامعه و انسان موضوع ما نیست و واقعیت این است که نمایشنامهها پشت اسم بعضی از آدمها گم شدهاند چون اسم برخی آنقدر بزرگ است که نمیشود درباره نمایشنامهاش حرف زد.
فرهاد مهندسپور در پایان صحبتهایش مطرح کرد: پیشنهاد من این است که نمایشنامههای ایرانی را از همان نمایشنامه «جعفرخان از فرنگ برگشته» تا به امروز درآوریم و چند نفر که میتوانند از طریق دانشگاهها یا خانه تئاتر باشد، آنها را بخوانند و بررسی کنند تا ببینیم این آثار چطور نوشته شدهاند. در نهایت از طریق آن میتوانیم برای یک جور نگاه کردن به انسان،تئاتر و نمایشنامه جواب پیدا کنیم.
به گزارش ایسنا، در این نشست علیرضا نادری هم مطالبی را از دیدگاه خود مطرح کرد و راه حلی را که درباره مشکلات موجود در تئاتر به ذهنش رسیده تا حدودی برای حاضران تشریح کرد.
این نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر با بیان اینکه « همه در یک بن بست هستیم» و معمولا برای بن بست دو کار خودکشی یا خودکوشی انجام میشود گفت: مشکل ما از زبان شروع میشود و در نمایشنامه نویسی زبان مشکل بزرگ ماست.
او ادامه داد: باید از نو چیز دیگری را بنا کنیم چرا که هرآنچه داریم همه تقلید است و تقلید از تقلید. این زبان در طول هزاره، به صفر و هیچ تبدیل شده و باید برای آن کاری کرد.
نادری اظهار کرد: اگر هر کس در سفر نطفه به عقل کوشش کند، باید با زبان دوران خود تئاتر یا فیلم بسازد.
او همچنین این سوال را مطرح کرد که نویسنده باید خود توسعه یابد و وقتی توسعه نیافته اصلا به چه حقی مینویسد.
نادری اضافه کرد: ما در تنهایی خود ابتدا باید نویسنده شویم و توانایی رویا پردازی پیدا کنیم که البته تاکید میکنم رویا با خیال فرق دارد.
او با اشاره به اینکه ما در ایران یک فیلسوف نویسنده یا یک جامعه شناس نمایشنامه نویس نداریم، گفت: فرصتها را داریم از دست میدهیم و باید خاطرهای از خود بگذاریم که اگر روزی به اتاق کارمان آمدند بگویند او به «روزش» فکر میکرد.
در این نشست همچنین بهزاد صدیقی مدیر کانون نمایشنامه نویسان هم مطالبی را مطرح کرد و ایرج راد مدیرعامل خانه تئاتر هم با استقبال برپایی چنین جلساتی گفت: طرح این مباحث باعث میشود به معانی تازه دسترسی پیدا کنیم. پس دچار دگرگونی میشویم و واقعیت همین است که باید یاد بگیریم که چه کار نباید بکنیم چون تماشاگر دنبال ارتباط تازه است در حالی که ما دچار تکرار شدهایم و این تکرار خود ما را هم خسته کرده است.
این نشست که بیش از دو ساعت به طول انجامید، شاهد حضور جمعی از نمایشنامه نویسان جوان و با تجربه تئاتر بود که در میان آنها حمید پورآذری و علی اصغر دشتی هم حضور داشتند.
نظر شما