به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از شبستان؛ برنامه «زاویه» کاری از گروه معارف و اندیشه دینی شبکه چهار سیما و به تهیهکنندگی «مهدی خداوردیان» چهارشنبه شب،۲۵دی ماه با موضوع «مواجهه ایرانیان با پست مدرنیسم» با حضور «بیژن عبدالکریمی»،دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی و «علیرضا قائمینیا» دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به روی آنتن شبکه چهار سیما رفت.
بر پایه این گزارش، حجتالاسلام و المسلمین قائمینیا در این برنامه طی سخنانی اظهار کرد: پستمدرنیسم گاهی به عنوان گرایش فلسفی و گرایش اجتماعی در علوم اجتماعی مواجهیم و همچنین گاها دیدهایم که در ایران بیشتر در دو حوزه ادبیات و هنر مطرح شده است.
وی ادامه داد: به ظر من اشاره به برخی آثار شهید مطهری، جلال آل احمد شریعتی ارتباطی با فضای بحث ما ندارد چراکه برای آنها اصلا مساله پستمدرنیسم مطرح نبوده است همانطورکه الان نیز مطرح نیست بنابراین باید این اشتراک لفظی را کنار بگذاریم.
قائمینیا افزود: تعریفی که جناب عبدالکریمی از پستمدرنیسم ارائه کردند تعریف پیش پا افتادهای است و به نظر من پستمدرنیسم گوهری دارد که آن گوهر فلسفی است،ضمن آنکه تمایز وجود دارد میان اینکه شما از زیستجهان پستمدرن شروع به بحث کنید یا آن را تحلیل کنید.
این محقق تصریح کرد: پستمدرنیسم در غرب اول از جتماع و بعد در ساحات دیگر شکل گرفت و فیلسوفانی چون نیچه،فوکو و حتی هایدگر به نوعی مدرنیسم را تحلیل کردند، با این وصف باید پستمدرنیسم را به عنوان جریان عمیق فلسفی دانست لذا پستمدرنیسم در واقع نشان از دگرگوی مفاهیم بشر غربی است.
وی ادامه داد: نگاه به مفهوم عقل،نگاه به مفهوم حقیقت و نگاه به مفهوم نفس از جمله مولفههایی است که در پست مدرنیسم وجود دارد و مباحثی در رابطه با این سه مولفه وجود دارد،اول اینکه در دوره پستمدرن عقل هویت تاریخی مییابد البته بر فرض اینکه وجود داشته باشد، دوم اینکه در دوره پستمدرن حقیقت معلول زبان و فرهنگ است و در مورد نفس نیز در دوره مدرنیته نفس هویتی فراتاریخی دارد که در دوره پستمدرن تبدیل به چیزی میشود که هویت اجتماعی دارد.
قائمینیا با اشاره به سخنان عبدالکریمی درباره اینکه تفکر در جامعه ما ارسطویی است،اظهار کرد: به نظرمن این اشاره و تحلیل مرتبط با بحث نیست و در صورتی میتوانیم مطابق حرف آقای عبدالکریمی بگوییم که پستمدرنیسم با زیستجهان ما مرتبط است که بپذیریم جامعه ما در عالم پستمدرن زندگی می کند.
این محقق تصریح کرد: ما نه تنها نگاه ارسطویی در جامعهمان نداریم که نگاه پوزیتیویسم بیشتر مشهود است البته نمیخواهیم وجود فارابیها،شیخ اشراقها و صدراها را در این میان نادیده بگیریم اما به هرحال واقعیت این است که پستمدرنیسم مساله جامعه ما نشده است الته تاثیراتی از این مولفه پذیرفتهایم که این به آن معنا نیست که زیستجهان ما پست مدرنیسم است.
وی ادامه داد: من نمیخواهم میان فلسفه و زیستجهان تفکیک کنم بلکه میگویم این دو به یکدیگر پیوستهاند و رابطه جدلی و دیالکتیکی دارند، در واقع اتفاقی در جامعه غربی افتاده و مبانی فلسفی نیز داشته است چراکه تغییر ایجاد شده است در عین حال دگرگونی عالم بر حسب اتفاق نبوده و مبتنی بر دگرگونی مفاهیم بوده است.
دانشیار پژوشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: جامعه ما مینیاتور تفکرهای مختلف است و نه چهل تکه است و نه سنتی ، ضمن آنکه هیچ عالَمی به صورت کامل وارد عالَم دیگر نمیشود بنابراین درباره پست مدرنیسم تنها عناصر متنساب با جامعه وارد فضای ما شده است چون مبانی پتمدرنیسم به نظر من یک کل است که قابلیت ورود به جامعه ما را ندارد.
وی گفت: بعضا نظرات یک فیلسوف در جامعه ما بیان می شود اما معرفی آن فیلسوف در جامعه به این معنا نیست که ما آن فیلسوف را همانگونه که در غرب هست شناخته باشیم، ضمن آنکهشاید مبانی فلسفی دو روی سکه باشند اما ما سوژه و اوبجه را جدا نمیکنیم.
قائمینیا ادامه داد: هرچند که قبل از انقلاب با پیارهای از اندیشههای فلسفی غرب مواجه بودیم اما مساله کسانی چون مطهری،شریعتی و جلال آل احمد پستمدرنیسم نبود چون اصلا با پستمدرنیسم مواجه نشدند هرچند که به نظرم در این بین اقبال با پست مدرنیسم مواجهه داشت.