به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ رابرت دال در تاریخ ۱۷ فوریه ۱۹۱۵ در اینوود آمریکا متولد شد. درسال ۱۹۳۶ از دانشگاه واشنگتن فارغالتحصیل شد و مدرک دکترای خود را از دانشگاه ییل در سال ۱۹۴۰ دریافت کرد. در جنگ جهانی دوم با درجه ستوانی در جنگ خدمت و مدال برنز دریافت کرد. وی درسال ۱۹۴۶ به دانشکده ییل پیوست.
پرفسوردال نقش مهمی در تولد رشته علوم سیاسی ایفاکرد. وی یکی از پیشگامان استفاده از «تکنیکهای تجربی در مطالعات علوم سیاسی» محسوب میشد. او که استاد برجسته و ممتاز علوم سیاسی دانشگاه ییل بود کتابهای متعددی را در زمینه دموکراسی، سیاست خارجی، کنگرهای ایالات متحده، رفاه، قانون اساسی ایالات متحده و موضوعات و عناوین بسیار دیگر قلم زد. براساس ردهبندی بخش ادبی مجله تایمز، کتاب «چه کسی حکومت میکند؟» وی که قهرمانانه از دموکراسی در نظریه دفاع میکند و در مقابل، آن را در عمل به چالش میکشد، دربین ۱۰۰ کتاب برتر و اثرگذار پس ازجنگ جهانی دوم قراردارد.
علاوه برآن، دکتردال برای نخستین بار یک واژه جدید به نام "پلی آرشی" را برای دموکراسی مدرن و غیرمتمرکز به کار برد. یکی از برجسته ترین کارهای دال «عمومی کردن» علم سیاست بود. درسال ۱۹۸۵، وزارت امورخارجه آمریکا وی را «پیشکسوت اندیشمندان علوم سیاسی آمریکا» نامید. وی در طول سالهای عمر خود مفتخر به کسب جوایز متعددی شد. دال ریاست پیشین انجمن علوم سیاسی آمریکا را برعهده داشت. علاوه برآن، عضوآکادمی ملی علوم، انجمن فلسفه آمریکا و آکادمی هنرها و علوم آمریکابود.دکتر دال دو بار ازدواج کرد و حاصل این ازدواجها ۶ فرزند بود.
پروفسور رابرت دالRobert Dahlضمن تدریس در ییل،از ۱۹۵۳ تا ۲۰۰۶ ، بیست و یک کتاب پیرامون فرضیهها و اصول دموکراسی، مسایل ایجاد دموکراسی و چگونگی مشارکت و تمرین آن تألیف کرده است. حاصل این تحقیقات و تألیفات این است که دموکراسی که آرزوی بشر بوده است هنوز از صورت ایدهآل خارج نشده و آرزویی مشابه ایجاد مدینه فاضله است.
وی بیشتر مسایل دموکراسی را در «نامزدشدن» اشخاص برای انتخابات و تبلیغات این نامزدها میداندو اینکه اکثر نامزدهای انتخابات با هدف جاهطلبی و کسب منافع فردی نامزد انتخابات میشوند و کمتر انگیزه خدمت، پیشبرد، ارتقا و رفاه ملت را در سر میپرورانند. «دال» ابزار تازه نفوذ را «میدیاکراسی» یا مداخله رسانهها در انتخابات و هدایت از «پیش سازمان یافته» مسیر آن برای رسیدن به برخی هدفها و تأمین منافع شماری خاص میداند. وی میدیاکراسی (تعیین مقامات انتخابی ازطریق جو ّسازی رسانهها و شستشوی مغزی رأیدهندگان معمولی با تمرکز بر اخبار و مطالب خاص و ...) را نوعی تخریب و انحراف دمکراسی از اصالت خوانده و اشاره کرده است که در اصل قرار بود رسانهها ستون نگهدارنده ساختمان دمکراسی،هادی و پاسدار اصالت آن باشند. وی «میدیاکراسی» را بدتر از تعیین مقام انتخابی به خواست پادشاه میداند که در سابق در پارهای از کشورها مرسوم بود.
دال میگوید از آنجا که شرایط انتخاب شونده، راهنمایی انتخاب کننده و چگونگی انتخابات توسط همان مقامات انتخابی باید تدوین و تصویب شود و آنان منافع خود را میجویند مسایل و مشکلات دموکراسی همچنان باقیمانده و پیچیدهتر میشوند و انتخابکنندگان، مأیوس و بیاعتنا و حضورشان پای صندوقها صرفا برای خالی نبودن عریضه و یا تحت تأثیر تبلیغات خواهدبود و بعد هم از کار خود (رأی دادن) پشیمان میشوند.
دال که انتخابات را در بیشتر کشورها مورد پژوهش قرار داده است، راههای مقدماتی حل مسئله را تأمین تبلیغ برابر برای همه نامزدها، منع قانونی جلب «آرا»از طریق دروغ گفتن و دادن وعده به صورت رشوه، ایجاد «کمیتههای خودجوش نامزدیاب» مرکب از دلسوزان و آگاهان جامعه و تشویق افراد خدمت گزار به نامزدشدن، روشن ساختن مردم از اهمیت مقام انتخابی و آموزش دموکراسی در تالارها (سیتی هالها) و شبکه های تلویزیونی ذکر کرده است. وی میگوید وضعیت باید به گونهای باشدکه اعضای جامعه از ته قلب،انتخابات را از ملزومات زندگی بدانند. باید وسایلی فراهم آید تاانتخابکنندگان بتوانند درباره نامزدها از قبل درست قضاوت کنند و بهترین و مناسبترین نامزد را برگزینند، ریش و قیچی را به دست او بدهند و با اطمینان کامل به کاروزندگی خودبازگردند و بعداً هم احساس پشیمانی از انتخاب خود نکنند و این کار وقتی امکانپذیرخواهد بود که پیرامون نامزد اطلاعات کافی و درست داشته باشند.
دکتر دال در تألیفات خود نوشته است که هر دولت باید «سیاستگذاری دمکراتیک » داشته باشد و دواصل مهم این سیاست گذاری باید «تأمین فرصت برابر برای تبلیغ» و نیز «برقراری و تأمین تساوی سیاسی » میان مردم باشد. باید تبلیغات انتخاباتی نامزدها ازکنترل اصحاب منافع، مبلغّان حرفهای (مزدبگیر) و بنگاههای روابط عمومی خارج و فعالیت سازمانهای جمعآوری پول برای تأمین هزینه تبلیغات یک نامزدخاص ممنوع (غیرقانونی) شود.
پرفسور دال باافشاگری نسبت به نامزدها (که اصطلاحاً تبلیغ منفی نامیده میشود) در صورتی که منطقی، عادلانه و به دوراز جنجال باشد موافق است وآن رانوعی روشنگری میداند نه تخریب. مردم باید بدانند که یک نامزد در سابقه خود چه لغزشهایی داشته و چه نقاط ضعفی دارد و روانشناسی او چیست و نامزدی که مورد افشاگری قرار میگیرد نیز باید فرصت دفاع از خود را داشته باشد و ابزار لازم (رسانهها و تالارهای سخنرانی) دراختیار او قرارگیرد.
پروفسور دال که تدریس و تحقیق درباره دموکراسی رااز سال ۱۹۴۶ آغازکرده بود میگفت که تا مسئله مشاركت در دموکراسی به طور كامل حل نشود، این مسئله همچنان به صورت فرضيه باقي خواهد ماند. وی در عین حال مخالف صدور الگوی دموکراسی از یک کشور به کشورهای دیگر بود. به اعتقاد وی، هر ملت بالغ طبق شرایط و فرهنگ ملی و روانشناسی تاریخی خود باید در چارچوب اصول دموکراسی، روش پیاده و اجرایی کردن آن را طرحریزی کند. به عقيده دال، دموكراسي نمیتواند ازتعديل توزيع درآمد جدا باشد و از مردمي كه همه حواسشان معطوف به تأمين حداقل معيشت است و يا از مردمي كه رسانههاي عمومي مستقل (حرفهاي) در اختیار ندارند نميتوان انتظار مشاركت واقعي در دموكراسي را داشت. نامزدانتخابات هرچند شايسته، مردمدوست و مناسب، وقتي كه وسيله تبليغ در اختيار نداشته باشد و «انتخابکنندگان» شخصیت او، انديشه و كارهايش را نشناسند، شكست ميخورد. دال میگفت «بوروکراسی و فساداداری» قاتل شماره یک دموکراسی است و همین فساد و پیچیدگی به حیات نظامهای سوسیالیستی كه واژه «دمكراتيك » را هم بر نام خود يدك ميكشيدند پایان داد. جامعهاي ميتواند خود را دمكراتيك بنامد كه «فرهنگ دمكراسي» در آن عموميت يافته و قسمتي از زندگي روزمره مردم شده باشد. به باور پروفسور دال،یأس مردم از دموکراسی موجب میشود که آماده قبول دیکتاتوری شوند زيرا كه اكثريت مردم ذاتاً خواهان ثبات و نظم هستند.
نظریه رابرت دال در باب قدرت نیز قابل تأمل است. وی قدرت را چهره اي مبتني بر نگرشي کثرتگرا، ناظر بر اعمال قدرت و متمرکز بر رفتار انضمامي و قابل مشاهده، تعريف مي کند. از ديد رابرت دال قدرت را تنها بعداز بررسي دقيق مجموعه اي از تصميمات محسوس و انضمامي مي توان تحليل کرد. وي با رويکردي رفتارگرايانه، قدرت را به معني کنترل بر رفتارها تعريف مي کند. به اين معنا که "آ" بر "ب" تا جايي قدرت دارد که بتواند "ب" را به کاري وادار کند که در غيرآن صورت انجام نمي داد.
درکل، درقرن بیستم رابرت دال ازجمله اندیشمندانی است که در گسترش مفهوم دموکراسی بسیار کوشیده است. او مدل لیبرال دموکراسی حاکم در غرب را به نام پولیآرشی نوع مطلوب حکومت دموکراتیک تلقی میکند. این نوع حکومت به نظر وی دو ویژگی عمده دارد: اول شهروندی گستردهای که تمامی افراد بالغ را شامل میشود و دوم اینکه شهروندی حق انتخاب و عزل بالاترین مقام سیاسی رادر برگیرد. او برای تحقق این نوع نظام سیاسی هشت نهاده و مولفه راضروری میشمارد: ۱- آزادی تشکیل و عضویت در انجمنها ۲- آزادی بیان ۳- حق رأی گسترده ۴- حق انتخاب شدن برای مقامات ۵- حق مقامات حکومتی برای رقابت بر سر رأی وحمایت ۶- در دسترس بودن اطلاعات بدیل ۷- انتخابات آزاد و منصفانه ۸- وجود نهادهایی که ابتنای سیاستگذاریهای دولت بر رأی و ترجیحات مردم را تضمین کند.
تألیفات مهم پروفسور دال عبارتند از : «تعاريف و اصول دموكراسي»، «مقدمهای بر فرضيه دموكراسي»، «چه كسي بايدحكومت كند؟»، «دموكراسي و انتقادهايي كه به آن واردآمده است»، «درباره دمكراسي»، «پلیارشی: مشارکت دردموكراسي»، «سیاستگذاری دموکراسی»، «دموکراسی اقتصادی»، «دموکراسی کثرتگرا»، «برابری سیاسی» و «به سوی دمکراسی».
رابرت دال، صاحب نظر برجسته علوم سیاسی و پشتیبان سرسخت نظریه دموکراسی، روزچهارشنبه ۱۶ بهمن ماه ۱۳۹۲ برابر با ۵ فوریه ۲۰۱۴ درآسایشگاهی در شهر همدن، ایالت کانکتی کات، در ۹۸ سالگی دارفانی را وداع گفت.