شناسهٔ خبر: 13835 - سرویس دیگر رسانه ها

دفاع جانانه رئیس حوزه هنری تهران از سینمای ده نمکی

محمد سرشار رییس حوزه هنری استان تهران معتقد است: مسعود ده‌نمکی با فیلم سینمایی «معراجی‌ها» دوباره به میدان آمده تا نشان دهد بهتر از همه، ذائقه مخاطب ایرانی را می‌شناسد و برای آن آثار هنری می‌آفریند.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ محمد سرشار در یادداشت خود آورده است:

اگر به کارنامه ده‌نمکی با ۲۴ میلیارد تومان فروش نگاه کنیم، این توانایی به خوبی خود را نشان می‌دهد:

۱ـ اخراجیها (۱۳۸۶) با فروش ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان

۲ـ اخراجیها ـ ۲ (۱۳۸۷) با فروش ۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان

۳ـ اخراجیها ـ ۳ (۱۳۸۹) با فروش ۵ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان

۴ـ رسوایی (۱۳۹۱) با فروش ۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان

ده‌نمکی، پیش از این در عرصه‌های روزنامه‌نگاری و مستندسازی هم نشان داده بود که بهتر از هر فعال رسانه‌ای دیگری، این ذائقه عمومی را می‌شناسد و می‌تواند برای آن محتوا بیافریند.

کسانی که به آثار سینمایی ده‌نمکی با عینک «هنر خاصه‌پسند» نگاه کرده‌اند، توفانی از واکنش‌های منفی را به راه انداخته‌اند: از اهانت گرفته تا تکثیر غیر مجاز عامدانه و تحقیر و …! اما از دید «هنر عامه‌پسند»، بالاترین نمره قبولی به ده‌نمکی تعلق می‌گیرد. کسی که دغدغه دین‌داری و انقلاب را به زبان قابل فهم برای همگان بیان می‌کند و بدون اعطای یارانه به مخاطب، هزینه‌های این آفرینش هنری را از محل درآمدهای آن، در گستره ملی، تأمین می‌سازد.

«معراجیها» چند برجستگی مهم دارد:

۱ـ مخاطب میلیونی خود را از ته دل، با طنزی حلال، می‌خنداند.

۲ـ مخاطب میلیونی خود را با نمادهای «فرهنگ پایداری» (گونه زبان، پوشش، رفتار، مکان و تا حدودی جهان‌بینی)، سرگرم می‌کند.

۳ـ در صورت حذف برخی صحنه‌های خشن، فرصت یک تفریح خانوادگی سالم را به خانواده‌های ایرانی هدیه می‌دهد.

۴ـ درباره «مسجد» به عنوان سنگر انقلاب و «روحانی» به عنوان گروه مرجع اجتماعی، حس خوبی را در پس زمینه ذهن مخاطب میلیونی خود ایجاد می‌کند.

در این نوشته، نمی‌خواهم با ملاکهای هنر خاصه‌پسند به سلاخی «معراجی‌ها» بپردازم اما از همان نگاه هنر عامه‌پسند، چند اشکال در این فیلم دیده می‌شود:

۱ـ آقای ده‌نمکی نشان داده در طراحی قطعه‌های جذاب و پرمخاطب، بسیار قوی است اما این قطعات باید در یک پیرنگ کلی به همان میزان قوی کنار هم بنشینند تا جاذبه‌ای دو چندان داشته باشند. به نظرم اگر آقای ده‌نمکی پس از شناسایی موضوع و ایده‌پردازی، کار طراحی اسکلت فیلمهای داستانی‌اش شامل طراحی پیرنگ و قصه‌پردازی را به فیلمنامه‌نویس دیگری بسپارد و پس از آن، قطعه‌های منحصربه‌فرد خودش را، مثل نگین، روی این پایه سوار کند، آثار قدرتمندتری خلق خواهد کرد.

۲ـ بازیهای دوربین و تدوین، قسمت شهری فیلم را از قسمت جبهه‌ای آن، جدا کرده و انگار با دو اثر متفاوت مواجهیم. ضمن اینکه مخصوصاً بازیهای تدوین، روح معنوی اثر را کم کرده.

۳ـ فکر می کنم در یک بازه زمانی دو ساعته، نمی‌توان مخاطب را هم از ته دل خنداند و هم نم اشک را بر چشمانش آورد. شاید به همین دلیل است که طنز پررنگ فیلم و حس خوش خندیدن با شوخیهایش، وقتی به صحنه‌های احساسی جبهه می‌رسد، کاهش پیدا می‌کند اما آنقدر کم نمی‌شود که به همذات‌پنداری با شخصیتهای فیلم بینجامد.

بر این باورم که هنر عامه‌پسند هر چند عمق تاثیرگذاری کمتری نسبت به هنر خاصه‌پسند دارد اما به دلیل گستره تاثیرگذاری، ایجاد موجهای اجتماعی (نظیر مد) و تامین هزینه‌های تولید خود از محل فروش، شکل‌دهنده اصلی فرهنگ عمومی است و تمرکز رسانه‌ها بر آثار هنری خاصه‌پسند، نباید ما را از اهمیت این گونه هنری غافل کند.