به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ سرنوشت نامحتوم دو خانه در میان خانههای اهالی فرهنگ و ادب در سال ۹۲ بیش از سایرین جلب توجه کرد و به چشم آمد. خانه پروین اعتصامی و خانه جلالآلاحمد و سمین دانشور.
خانه سیمین و جلال دو سال پس از درگذشت سیمین دانشور کماکان از منظر کاربردی در گیر و دار دعواها و نزاعها خانوادگی ماند تا هرآنکه به بهانهای به دیدار این خانه و اهلش میرود با دیدن آن قفل بزرگ زده شده بر ورودی دالان کتابخانه مشترک جلال و سیمین بغض فروخفتهای را در گلویش در حال شکفتن ببیند.
آلاحمد آنطور که سیمین دانشور در خاطراتش بیان میکند این خانه را در زمینی اهدا شده توسط وزارت فرهنگ و در سال ۱۳۳۲ میسازد و پس از مراجعت دانشور از آمریکا به وی اهدا میکند و این زوج تا پایان عمر در آن سکونت میکنند.
این خانه با وجود اینکه در سال ۱۳۸۳ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۱۱۴۶۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. اما همزمان با فوت سیمین دانشور در زمستان سال ۱۳۹۰ و برپایی نزاعی خانوادگی میان بازماندگانش تاکنون بلاتکلیف باقی مانده و سرنوشت میراث فرهنگی بر جای مانده از دو شخصیت بیبدیل ادبی ایران در آن کماکان نامشخص است.
اما آنچه در سال ۹۲ پیرامون این خانه بیش از پیش خود را نمایان ساخت ماجرای ارائه وصیت نامه دانشور از سوی فرزندخواندهاش به دادگاه بود که بر اساس آن یک سوم از تمامی اموال دانشور و به تبع این منزل به وی تعلق میگرفت. این موضوع اما با اعتراض خواهر دانشور که پس از فوت وی در این منزل سکونت دارد روبرو شد و وی اعلام داشت که این وصیتنامه را قبول ندارد.
این اعتراض در سال گذشته منجر به اعتراض وی برحکم دادگاه بدوی بر تایید صحت وصیتنامه شد و تاکنون نیز جواب دادگاه تجدید نظر در این زمینه اعلام نشده است.
اما در سال ۹۲ بافت تاریخی این خانه شاهد رویداد تاسفبار دیگری نیز بود که اجاره دادن این منزل به منظور ساخت یک سریال تلویزیونی بود؛ سریالی که مشخص نیست علت انتخاب چنین لوکیشنی برای آن با وجود بیارتباط بودن ماجرای آن با وقایع تاریخی و یا ادبی بر چه مبنایی صورت گرفت و با اعتراض فراوانی نیز همراه شد.
از سوی دیگر آثار و کتابخانه مشترک سیمین و جلال و نیز میز کار مرحوم دانشور به هماه باقیمانده دستنوشتههای وی در این منزل کماکان از سرنوشت مشخصی برخوردار نیست و با وجود ثبت نسخههای کتاب موجود در کتابخانه این منزل، پایان سال ۹۲ پایان دومین سال بلاتکلیفی این آثار بود.
با وجود اینکه هر دو طرف صاحب حق در این نزاع خانوادگی بر تبدیل این منزل به یک مکان فرهنگی اشتراک نظر دارند اما در دوسال گذشته هیچ حرکتی و نشانهای مبنی بر عزم عملی آنها برای این موضوع دیده نشده است.
سرنوشت خانه پروین اعتصامی نیز در سال ۱۳۹۲ بار دیگر در رسانهها محل ابراز تاسف شد.
منزلی واقع در خیایان شهید مصطفی خمینی و در حوالی چهارراه سرچشمه که به گفته برخی فعالان فرهنگی در تهران با تغییر کاربری مواجه شده است.
جرقه ابتدایی در این مورد را نصرالله حدادی پژوهشگر و تهران شناس در جریان مراسم گرامیداشت پروین اعتصامی به زبان آرود که اذعان داشت منزل وی در تهران تبدیل به کارگاه مبلسازی شده است.
این اظهارات در نهایت منجر به کندکاو خبری رسانهها برای سرنوشت این منزل شد. منزلی که این روزها سه پاره شده و هر تکه از آن در طی سالیان توسط برادر پروین به فروش رفته است و البته بخشی از آن نیز که محل زیست پروین بوده توسط شهرداری خریده شده تا به قول ساکنان امروزش جایی باشد برای دوستداران فرهنگ و ادب که معماری که به آنها بگویند سالهای پیش ما چنین بوده و خانه پروین اعتصامی چنان!
این بخش از این خانه با وجود از نو ساخته شدن دردسری برای اهالی محل شده است. چه آن زمانی که آن را بازسازی کردند و باعث نشست و خراب شدن خانههای مجاور شدند و چه الان که گاه گاهی شبها در آن برنامهای اجرا میکنند که باعث سلب آسایش آنهاست.
این خانه بازسازی شده که به قول یکی از همسایگان، بیش از ۳ میلیارد تومان هزینهاش شده است، در طول روز و در ساعات اداری و کاری تعطیل و پاسخگوی بازدیدکنندگان و مراجعه کنندگان نیست وهیچ تابلو و نشانی ندارد تا مردم بفهمد این خانه با بقیه ملکها فرق دارد.
جدای از این ساکنان این خانههای مجزا از فرسودگی آن در عذاب هستند، نه شهرداری خانه شان را به قیمت یک ملک معمولی در همان منطقه میخرد و نه میراث فرهنگی و نه به آنها اجازه میدهد مثل بقیه املاک منطقه خانه شان را بسازند.