به گزارش «فرهنگ امروز»؛ به نقل از فارس؛ سعید ناجی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه طرح پژوهشیاش در سال گذشته درباره بررسی مؤلفههای داستان فلسفه برای کودکان بوده است، گفت: امسال یک طرح جدید درباره نقد داستانهای موجود براساس همین مؤلفهها در دست دارم، بنابراین قرار است حدود صد داستان تألیف و ترجمه را نقد و پیشنهاد دهم.
وی با اشاره به اینکه امروز مشاهده میکنیم که داستانهایی خوب یا بد در عرصه ادبیات کودک منتشر میشود که برخی از آنها بن مایههای فلسفی را دارا هستند، افزود: یک عده هم در داخل ادعا میکنند که در این حوزه خوب ورود کردند اما بیشتر آنها کیفیت لازم را دارا نیستند.
ناجی بیان داشت: اکثر داستانها بن مایه خوبی دارند که اگر بتوانند ارتباط مناسبی هم با مخاطب برقرار کنند، موفق خواهند بود، مثلاً داستانهای ملانصرالدین در خارج از ایران به خوبی جواب داده است اما اینها یک مقدار کار میخواهد با یک تغییراتی باید به شکل داستان مخاطب پسند و قابل درک برای گروههای سنی مختلف در آید.
وی با اشاره به اینکه به طور مثال داستان برای هفت سالهها باید به اقتضای سن هفت سالهها در نظر گرفته شود و نمیتوان داستانهای پیچیده مثنوی را برای این گروه سنی بدون تغییر ارائه داد، اظهار داشت: در نهایت باید از بن مایهها برای تألیف داستانهای جدید استفاده کرد تا داستان قابل فهم شود، اما باید نتیجه را بر عهده کودکان گذاشت تا آنها خود دنبال پاسخ باشند.
این عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چه کشورهایی در راستای نگارش داستان فلسفی برای کودکان موفق بودهاند، ابراز داشت: برخی فلاسفه داستانهایی پیدا کردند که میشود برای نگارش رمان و داستان مورد استفاده قرار دارد، به طور مثال «رابرت فیشر» افسانههای مختلف را یافته و یک مجموعه مضمونهایی از کشورهای مختلف استخراج کرده تا برای کودکان قابل استفاده شود.
وی ادامه داد: اما مثلاً در استرالیا تلاش میشود تا داستانهای جدید تألیف شود، چرا که افسانهها جنبه القایی دارند و شاید موضوعاتش با موضوعات کودکان امروزی متفاوت باشد، بنابراین استرالیاییها یا برخی دیگر فلاسفه معتقدند که داستانها حتماً باید از نو نگاشته شود.
ناجی با بیان اینکه فلسفه باید با ادبیات عجین باشد، اگر داستانی نکات فلسفی در بر نداشته باشد کم مخاطب میشود و صرف پرکردن اوقات فراغت خواهد شد، اظهار داشت: میلان کُندرا معتقد است که اگر ادبیات و رمان نتواند جنبههای فلسفی وجود انسان را آشکار کند، در واقع این داستان به کار نمیآید و اخلاقی نیست، تنها وقت خواننده را پر میکند و از جنبههای مبنایی وجود او و جهان غافل است.