فرهنگ امروز: این نوشته بخشی است برگرفته از کتاب «درآمدی به بحران جامعهشناسی جهانی معاصر»، تالیف منوچهر آشتیانی که بواسطه اهمیت آن به نقل از کتاب مذکور در اینجا نقل میگردد.
در پایان بحثهای مقدماتیای که راجع به شروع بحران جامعهشناسی جهانی مطرح شد، نگارنده لازم میبیند پیش از پرداختن به رئوس مطالب و مسائل مربوط به این بحران، مختصری را دربارهی وضع بحرانآمیز جامعهشناسی در ایران به شرح زیر بیان کند:
الف- از بدو پیدایش تا شکلبندی وضع کنونی جامعهشناسی در ایران یا بهطورکلی، با ۴ دوره روبهرو هستیم که پس از طی این گذار تاریخی کوتاه، بیسرانجامی و بلاتکلیفی عمومی جامعهشناسی در ایران همچنان بر جای مانده است.
این دانش هماکنون در ایران، نه پیوندی راسخ با گذشتهی تاریخی فرهنگ ما ایرانیان دارد و نه دارای ارتباطی متین (محتوایی و شکلی) با میراث فرهنگی و جامعهشناسانهی جهانی است! نظامهای حکومتی موجود نیز در تمام ادوار تاریخی در ایران هیچگاه برای شناخت و راهگشایی مسائل و مشکلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ملت ایران به گونهی واقعی و جدی به عقاید اجتماعی فلاسفه یا جامعهشناسان ایران رجوع نکردهاند؛ بنابراین، دانش اجتماعی در ایران دچار ضعف نظریهای و فقر عملی است.
ب- تعداد زیادی از جامعهشناسان رسمی و غیررسمی هموطن ما نیز در مصاحبهها، همایشها، میزگردها، مقالهها و آثار خود، هرازچندگاهی به وجود بحران در جامعهشناسی ایران اشاراتی کردهاند که شرح مفردات آنها بسیار مطول است.۱
هرگاه از بعضی مقاصد غیرعلمی و حتی غیرسیاسی واقعی دربارهی پارهای از این اظهارنظرها صرفنظر کنیم، حاصل نهایی تمام این بحثها را میتوان به شرح زیر، در چند مطلب اصلی خلاصه کرد:
نخست آنکه دانش جامعهشناسی به شکل کنونی و رایج آن در ایران «دانشی وارداتی» است که از اکثر مزایا و معایب این جریان وارداتی برخوردار است.
دوم آنکه دانش جامعهشناسی پس از ورود به ایران، به دلایل عدیدهای نتوانسته است بومی (ملیِ ایرانی) شود و بنابراین، از تحلیل واقعی -بهویژه کلان یا ماکرویِ- اوضاع اجتماعی در ایران باز مانده است.
سوم آنکه چون دانش جامعهشناسی در ایران بهمثابه علم، به ناچار بخشی از جامعهشناسی جهانی است؛ لذا مسائل و مشکلات جهانی این دانش را نیز همراه خود به ارمغان میآورد.
چهارم آنکه به علت عمر کوتاه این دانش در ایران و تطابق نداشتن آن با گذشتهی فرهنگی، ملی مردمان میهن ما و فقدان آشنایی واقعی و عمیق با اساس این دانش در غرب و پراکندگی شدید تراجم و تألیفات دربارهی جامعهشناسی در ایران و جهان و وجود اشکالات عدیدهی زبانی و مفهومی در برگرداندن زبان علمی جامعهشناسی جهانی به بیان مترادف ایرانی آن و فقدان توجه واقعی ادارهکنندگان میهن ما به چنین دانشی و سرانجام، بلاتکلیفی و ناکارآمدی واقعی علمی این دانش برای تحلیل و رفع معضلات اجتماعی در ایران، در نتیجه دانش جامعهشناسی در میهن ما به بحران مضاعفی مبتلا شده است و آن «بحران شناختِ بحران علوم اجتماعی در ایران» است!
تضاعف این بحران بهویژه از این لحاظ نیز تشدید شده است که در این دانش هماکنون شکل نادرست و نامناسب آن، که اشکال پوزیتیویستی و پراگماتیستی و ابزارگرایانه و بازاری در جهان غرب است، در میهن ما (مخصوصاً در شکل دانشگاهی) ارائه داده میشود و این گرایشهای محافظهکارانه و ارتجاعی، جامعهشناسی را به پایینترین سطح آن در میهن ما میکشاند.
* بهزعم نگارنده، بهطورقطع راهحل این بحران در وهلهی نخست، شناخت دقیق آرای مربوط به «الهیات تاریخ و جامعه» در ایران و آنگاه ارجاع آنها به «سپهر فلسفههای تاریخ و جامعه» در میهن ما و سرانجام گذار دادن این میراث فرهنگی عظیم به «جامعهشناسی علمی جهانی» است که در این گذار و ایجاد تعاطی باید از حداکثر توان دیالکتیکی اندیشهی جامعهشناسانه (درک علمی روابط متقابل و متعاکس و متعامل و متحرک) بهره برد تا به نتایج باز و انتقادی و روشنفکرانه دست یافت. بهطورقطع، ایجاد هر حرکتی در جهت عکس این ارجاعات باعث تضعیف کامل جامعهشناسی علمی در ایران و کند شدن آن از جامعهشناسی علمی جهانی خواهد شد.
۱. تعداد کثیری از جامعهشناسان دانشگاهی در همایشها، رسالهها، مقالهها، میزگردها، مصاحبهها و در آثار خود، راجع به وضع جامعهشناسی در ایران و بحران آن اظهار نظرهایی کردهاند که مجمل زیر بخشی از این مفصل را معرفی میکند.
الف- جامعهشناسی و فرهنگ ما (دکترها: توکل، توسلی، ارمکی، وثوقی، محسنی)؛
ب- از علم الاجتماع تا جامعهشناسی (دکتر طیبی)؛
پ- جامعهشناسی در ایران (دکترها: توکل، توسلی، کتبی، طالب، کچوئیان، ارمکی، محسنی)؛
ت- میزگرد بررسی وضعیت جامعهشناسی در ایران (دانشگاه انقلاب، دکترها: توکل، خانم حکمی، رجایی، نیکگهر)؛
ث- موانع رشد جامعهشناسی در ایران (دکتر وثوقی)؛
ج- مرگ جامعهشناسی (دکتر کچوئیان)؛
چ- نقش علوم اجتماعی در آینده ایران (دکتر توکل)؛
ح- وضعیت پژوهش، آسیبها و راهکارها (حجتالاسلام دکتر عباسی)؛
خ- نظریهپردازی در علوم اجتماعی (دکتر مهدی طالب).
این ۲ مقالهی اخیر در «خبرنامهی نهضت آزاداندیشی و تولید علم» (در حوزهی علمیهی قم) انتشار یافته است. ضمناً رجوع شود به «یاری پژوهشگران به جنبش اجتماعی» پیر بوردو، «محافظهکاری در جامعهشناسی»؛ نیکلاس لومان، «نظریهی اجتماعی و عمل سیاسی»، برایان فی (مترجم محمد زارع).