به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ مراسم بزرگداشت بیست و یکمین سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی عصر دیروز ۲۰ فروردین ۹۳ در تالار وزارت کشور برگزار شد.
حجتالاسلام شهاب مرادی، رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران با اشاره به ابعاد مختلف شخصیت شهید آوینی گفت: یکی از پررنگترین وجوه شخصیت شهید آوینی جهادی بودن اوست. ساختار شخصیتی او اینگونه بود که نمیتوانست رفاهطلب و بیتفاوت باشد. دو مقوله شوق و سوز امثال او را بیقرار میکند و اینگونه افراد بیقراری خود را در جهاد نشان میدهند. شهید آوینی هم اینگونه بود و شوق و شوری که داشت را در زندگی جهادی نشان داد.
وی افزود: مستی و زایلالعقلی انسان لجام گسیخته است و عقل در این حالت مغلوب است. در مستی انسان بیکنترل و بیهویت است، اما در شور عقل فرمانده است؛ یعنی عقل محاسبه میکند و فرد با عقل تمام مشکلاتش را در نظر میگیرد اما سرانجام جهاد را انتخاب میکند. اینها همه درس است و سرآغاز همه این درسها کربلا است. ظهیر هم محاسبه کرد اما عاقلانه. امثال عبیدالله و یزید اما اصلا عاقل نبودند و با یک وعده حکومت دشمنی کردند. مگر حکومت آنها چند سال طول کشید. وعدههای آنها همه وهن بود. ما اسیر وهن هستیم. این محاسبه عقلی سرانجامش همان شوری را میدهد که نتیجهاش بینهایت است. این نوع شور و دیوانگی و جنون کاملا عقلانی است.
رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران با اشاره به گفتاری از شهید آوینی در مورد اوقات فراغت گفت: من هیچگاه شهید آوینی را ندیدم. آشناییام با او از طریق مستندات و کتابهاست، اما جملات او نشاندهنده عقایدش است. او در جایی میگوید ما اوقات فراغت نداریم. این صحبت درست است، زیرا او کار را از سر اجبار نمیدانست. حالا کسانی با این واژهشناسی مشکل داشته باشند دچار اشتباه هستند. اینکه اوقات فراغت نداریم، نگاه خردمندانهای است و از سر غفلت نیست. شهید آوینی کار را بیگاری نمیداند و وقتی ساعتها پای میز مونتاژ نشسته و کار میکند تا روایت فتح را بسازند رضایتمند است. در جایی آقای شعبانی از او میپرسد که این نریشنهای خوب را چگونه مینویسید و او در پاسخ میگوید: من اینجا شبها فقط گریه میکنم و اثر آن را در کارم میبینم.
مرادی با اشاره به موضوع مدیریت جهادی و فرهنگ جهادی گفت: مصادیق مدیریت جهادی را حضرت آقا روشن کردهاند و فرمودند باید مبتنی با علم و احتساب باشد. یعنی با خدا حساب کنید و از دیگران مزد نخواهید یعنی برای فرد از جای دیگری دعوتنامه فرستاده میشود. مدیریت جهادی مثل مدیریت زمان است. رئیس، وزیر و وکیل نمیشناسد همه انسانها نیاز به مدیریت زمان دارند. در جهاد نیز همینگونه است و همه نیاز به مدیریت جهاد دارد. کلکم راء و کلکلم مسئول. اگر همه مسلمانان جامعه اسلام خود را مسئول ندانند اصلا جامعه اسلامی شکل نمیگیرد.
وی با اشاره به جهانبینی خاص شهید آوینی گفت: جهانبینی آوینی یک جهانبینی متفاوت بود این انسان هنر را میشناسد و فلسفه غرب خوانده اما همه چیز را خدا میداند برای او همه چیز در کنار خدا معنا پیدا میکند. خدا در ذهن مرتضی موحد و اکبر است. خدا در ذهن او موجود و پدیده نیست و خدا احد، واحد و صمد است. در جهانبینی او هر چیز با خدا معنی میشود و ما به این جهانبینی نیاز داریم. امروزه اگر افرادی در حوزه هنر فقط موضوع هنر را ببینند هیچوقت آوینی نمیشوند یا اگر فلسفه دوستان فقط فلسفه بخوانند به آوینی نمیرسند و یا چنانچه فکر کنند با ظاهر آوینی و رفتارش میتوانند یک هنرمند ارزشی شوند نادرست است. مهمترین چیز همین جهانبینی است. برخی میگویند آوینی در زمانی این جملات خاص را عنوان میکرد که گفتن چنین حرفهایی بسیار سخت بود. باید گفت امروز هم چنین است. یک جوان بیپناه را در دانشگاه غربزده در نظر بگیرید که جملات آوینی را تکرار میکند. گفتن این حرفها امروز هم جرأت میخواهد و همانقدر سخت است که در زمان آوینی مشکل بود. دفاع از دین هنوز هم سخت است.
رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران افزود: برخی ممکن است بگویند کار کردن فرصت شناخت خدا را میگیرد . باید گفت اتفاقا در کوران کار است که خداوند به انسان فیض میرساند. اگر نفسمان را بتازانیم و با آن به تاخت برویم آنجاست که تازه ملکوت توجه میکند و به نتایجی دست مییابیم. در این میان هر کسی باید از خودش تحلیلی داشته باشد. باید بتوانیم وضعیتمان را با دنیای بیرون مقایسه کنیم. اگر رفتارهایمان مانند ۱۰ سال قبل باشد نشان میدهد سیری نرفتیم و راهی پیموده نشده است. ما همواره مبدأیی داریم و مقصدی و باید در این راه قدم بگذاریم. باید بدانیم کدام قسمت مسیر هستیم و چگونه باید پیش برویم و باید متوجه باشیم که سقوط نمیکنیم.
مرادی در ادامه تصریح کرد: فرد با خدا و عارف آن کسی است که خود را پایین تر از دیگران نمیداند اینکه امام دوست داشت دست کارگر را ببوسد و یا میگفت عاشق بسیجیها هستم به دلیل این بود که همه را دوست داشت و خود را برتر از دیگران نمیدانست. این خود نمود بیرونی افرادی است که در سیر و سلوک هستند پس در نتیجه باید متوجه باشیم که اولا ذره ذره کار کنیم، قدر بدانیم و منتظر نباشیم تا کسی ما را به جایی برساند و ثانیا خودمان را بسنجیم و از بیرون بررسی کنیم هر چه کویر، گلستانتر شد بدانیم تأثیرگذار بودهایم. باید بدانیم ما وقتی بلند میشویم خدا به سمتمان میآید. وقتی یک قدم میرویم خدا ۱۰ قدم پیش میآید و طی حدیث قدسی وقتی بنده راه میرود خدا هروله میکند این یعنی وصل خیلی نزدیک است و عمده مشکل انسان روی عزم است. همینکه بخواهیم و حرکت کنیم مهم است. بلای جان جوان امروز این است که کار را برای فردا بیندازد.