به گزارش «فرهنگ امروز»؛ به نقل از فارس؛ بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی با صدور نامهای خطاب به صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی سؤالات جدی و اساسی خود در مورد توافقنامه را مطرح کردند.
در ادامه متن کامل این نامه آمده است:
از: بسیجیان دلواپس دانشگاه علامهطباطبایی(ره)
به: سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
آنچه که در این برهه از زمان ما را بر آن داشت که نامهای به شرح ذیل مرقوم کنیم، دلواپسی ما بابت پارهای از مسائلی است که در سازمان انرژی اتمی اتفاق افتاده است.
از جمله آنها بحث از بین رفتن زحمات بسیاری از افراد با اخلاص و متعهد است که بر اثر تدبیر عدهای مسئولین به انحطاط گرویده است.
زحماتی که به خاطر آن خون شهید بر زمین ریخته شده و سالهای متمادی فریادهای مردم با اخلاص و دیندار کشورمان در مناسبات مختلف بر زبانها جاری شده است و آن چیزی نیست مگر بیان حق حاقه ملت "داشتن انرژی هستهای واقعی" ( و نه سمبلیک)
سوالاتی که در ذیل نامه آورده شده، سوالات دانشجویان فنی و غیرفنی دانشگاههای مختلف کشور در همایش "توافق ژنو به کدام سو؟" بود که متاسفانه جوابهای ناقص و بعضا غیرمرتبط آقای کمالوندی معاون راهبردی سازمان انرژی اتمی در این همایش نه تنها پاسخ درستی برای آنها نبود، بلکه موجب افزایش نگرانیها شد.
لذا خواهشمندیم جناب آقای صالحی ریاست محترم سازمان انرژی اتمی نسبت به رفع ابهامات مذکور پاسخ در خور جایگاه و فهم دانشجویان را ارائه نمایند.
سوالات همایش
براساس توافقنامه ژنو اجازه تولید سانتریفیوژ، منحصرا از نوع سانتریفیوژهای نسل اولیه ما داده شده است و تنها به تعدادی میتوانیم تولید کنیم که با سانتریفیوژهای معیوب جایگزین کنیم. طبق این توافقنامه تولید نمونههای تحقیقاتی نسلهای بعدی متوقف شده است.
سازمان چطور میگوید تولیدسانتریفیوزهای نسلهای 2 و 3 متوقف نشده است؟ چون باید طبق توافقنامه، تولید نسلهای 2 و 3 به تعداد محدود جهت تحقیقات و آزمایش باشد.
آقای صالحی چطور در برنامه ثریا تاریخ 20 فروردین ادعا کردند، تولید سانتریفیوژ نسل سه دست نمیخورد؟ آیا شما بر خلاف توافقنامه عمل میکنید؟ برای تحقیق روی سانتریفیوژها باید یک زنجیره 174 تایی از آنها با هم تست شود. چطور تحقیقات متوقف نشده است؟ آیا این برخلاف نظر رهبری نیست؟!
دولت که از اول قصد معامله با غرب را داشت و میدانست آنها در مذاکرات تعداد سانتریفیوژها را در حالت کنونی متوقف خواهند کرد، چرا قبل از مذاکره نزدیک به 10 هزار سانتریفیوژ را گازدهی و فعال نکرد؟ چرا از این ظرفیت و برگه برنده استفاده نکرده است؟! سانتریفیوژها که نصب شده و آماده راهاندازی فوری بودند!
دولت که میدانست قرار است تعداد سانتریفیوژها در همین حالت فریز شود، چرا جلوتر گازدهی و راهاندازی آنها را انجام ندادیم که جزو بقیه سانتریفیوژهای فریز شدهقرار بگیرند؟ اگر آقای احمدینژاد این کار را نکرد، اجازه نداشت و قرار هم نبود به شکل دولت روحانی توافق انجام دهد. شما که قرار بود توافق کنید چرا این سانتریفیوژها را گازدهی و به کارگیری نکردید؟ آیا قرار است اینها را دور بریزیم و سانتریفیوژ نسل سه جایگزین آنها شود که راندمان غنیسازی بالا رود؟ این تجهیزات که هزینه گزافی برای آنها پرداخت شده به این راحتی کنار گذاشته میشوند؟
آقای صالحی در برنامه ثریا به تاریخ 20 فروردین گفتند بیش از 20 سال طول میکشد که به 20 هزار مگاوات برق هستهای برسیم! آقای صالحی با چه سیاستی در نظام، امور سازمان را برنامهریزی کردند که نیاز به 20 هزار مگاوات برق هستهای طی بیش از 20 سال تأمین خواهد شد؟ چرا نباید همزمان 4 نیروگاه هستهای را برای نیاز برق کشور شروع کنیم؟
با وجود میزان نیاز واقعی کشور ما بهتولید سوخت غنیسازی 5 درصد و یا حتی بیش از بیست درصد، چرا غنیسازی 5 درصد به بالا را تعلیق کردیم؟ آقای کمالوندی گفتند اگر به ما بدهند میخریم، اگر ندادند آن موقع تولید میکنیم! سوال این است که شما کشوری را در دنیا سراغ دارید که شرایطش مثل ما باشد؟ با وجود استقلالطلبی و دشمنی غرب با ما آیا این حرف قابل قبول است؟
روسیه و اوکراین بارها برای اروپا بر سر گاز طبیعی بازی در آوردند. حالا ما میخواهیم آنها به تعهد خودشان پایبند باشند؟! آیا هیچ عاقلی این حرف را قبول میکند که کشور را نیازمند دیگران کند؟ مگر یک شبه میتوان این زیرساختها رافراهم کرد و به تولید رساند؟ مگر برای رادیو دارو همین بلا را سرمان نیاوردند؟!
آقای صالحی در صحبتهای خود اعلام کردند برای تأمین نیاز رادیو داروی داخل کشور، همین سوخت 20 درصد نیز اضافی است! به قول ایشان سوخت چند سال را نگه داشتیم(اگر راکتور تهران مرتب و بدون وقفه رادیو دارو تولید کند، بیشتر از سه سال نداریم) در چنین شرایطی نمیتوانستیم به جای رقیق کردن سوخت بیست درصد، سوخت راکتور تهران را برای بعد از این سه سال درست کنیم؟
آیا این پاس گل به حریف و یا پاس گل به خودی نیست که معاون رئیسجمهور ایران بیاید بگوید "ما از اول هم به 20 درصد نیاز نداشتیم!" اگر ما به 20 درصد نیاز نداشتیم که در دوره ریاست آقای صالحی تولید شده، به قول مادر شهید احمدیروشن: اگر نیاز نداشتید، چرا بچههای ما را به کشتن دادید؟!
جناب آقای صالحی در اظهاراتشان به درستی گفتند که راهاندازی یک کارخانه جهت غنیسازی و تولید سوخت یک نیروگاه، سالها طول میکشد. شاهد مثال همین نطنز که پس از 10 سال تنها 10 هزار سانتریفیوژ در حال کار دارد و نیاز ما بیش 50 هزار سانتریفیوژ نسل یک یا 10 هزار نسل سهمیباشد. آقای صالحی در اظهاراتشان گفتند که پس از 6 ماه چیزی از دست نمیدهیم و راحت بر میگردیم سر جای اول!
خب، ما الان توافق کردیم تنها برای سانتریفیوژی که crash میکنند، تولید و جایگزین داشته باشیم، یعنی خط تولید نسل یک به ماهی چند عدد تقلیل پیدا کرده است، نسل 2 و 3 را تعهد دادیم که فعلا تولید نکنیم؛ اگر فرض کنیم هر سانتریفیوژ دارای صد قطعه باشد و ما قبلاً سالی 10 هزار سانتریفیوژ در خط تولید سرهم میکردیم و فرض کنیم هر 3 قطعه را یک پیمانکار و قطعهساز تولید کرده، قبلاً هر سال یک قطعهساز، 30 هزار قطعه میفروخته، اما الان باید سالی چند صد قطعه تولید کند؛
به نظر شما برای یک قطعهساز صرف میکند نیروی کار خود را نگه دارد؟ اصلاً صرف میکند تولید را ادامه دهد؟ چطوری میتوانیم سر جای قبل برگردیم؟ از کجا قطعهساز میآورید؟ آیا کسی حاضر است با این سابقه کسی دوباره با شما کار کند؟ آیا نیروی انسانی شما که در این صنعت بیکار شده، دیگر میماند؟ آیا این صنعت منهدم نشده است؟ آیا این کار عقیمسازی صنعت هستهای نیست؟ این نرمش قهرمانانه است یا شکست ذلیلانه؟
آقای کمالوندی گفتند که ما در برنامه غنیسازی بازنگری کردیم که راندمان کار بالا رود یعنی هزینه گزاف بیخودی به کشور تحمیل نشود. سوال این است که آیا قرار است سانتریفیوژ نسل سه که راندمان بالا دارد تولید انبوه شود؟ با کدام قطعهساز؟ چند سال طول میکشد تا دوباره به تیراژ قطعهسازی زمان شهید احمدی روشن برگردیم؟
بالاخره قرار است به اندازه یک نیروگاه توان تولید سوخت داشته باشیم یا خیر؟ الآن که فاصله زیادی با چنین ظرفیتی داریم! پس چطور میخواهیم توافق کنیم؟ توافق برای همین میزان غیرصنعتی یا توافق به اندازه نیاز واقعی کشور؟
شما در توافقنامه قبول کردید غنیسازی را به مقدار مورد نیاز انجام دهید، آنها هم در مذاکرات جامع کنونی، اجازۀ استفاده بیشتر از 10 هزار سانتریفیوژ را نمیدهند، از آن طرف نیاز ما در صنعت برق بیش از 50 هزار سانتریفیوژ است، با غنای بالاتر هم که نیاز ما زیاد است.
با این وجود این پارادوکس را چطوری میخواهید حل کنید؟ آنها میگویند بیشتر از 10 هزار سانتریفیوژ، رسیدن به آستانۀ تولید سلاح است، این تضاد به چه شکل حل میشود؟ آیا این بدین معنی نیست که شما نیاز را در داخل کشور تقلیل داده و کم جلوه میدهید؟ آیا این به بدین معنی نیست که سازمان از طرف دولت مامور شده که نیازها را کم جلوه دهد؟!
چند ماه قبل از امضاء موافقتنامه و پس از مذاکرات پنهانی با آمریکا در مسقط عمان، مدیران کلیدی غنیسازی را حذف کردید؟ آیا این در راستای پروژۀ عقیمسازی قبل از توافق نبوده است؟
آیا این خبر صحیح است، کسی که تمام ترورها در دوران معاونت ایشان در پست حفاظت-امنیت سازمان، اتفاق افتاده و بعداً از سوی وزیر اطلاعات وقت عزل شده، با شروع ریاست مجدد آقای صالحی دوباره برگشته و مجددا معاون امنیت سازمان شده است؟! پس از این انتصاب هم حفاظت سازمان خیلی از نیروهای کلیدی سازمان را حذف کرده است؟! یعنی تیمی که به گفته آقای صالحی غنیسازی را در سال 88 با شرایطی که میدانید راهاندازی نمود و علاوه بر این که با ویروس بسیار پیشرفته و پیچیده استاکسنت مقابله نمود، غنیسازی 5 درصد را به 19 هزار سانتریفیوژ رساند و غنیسازی 20 درصد را ایجاد کرد؛
جناب آقای دکتر کمالوندی اذعان نمودند که اینها تعداد کمی بودند و حق یک مدیر است که بتواند آنها را جابه جا کند و سقف سازمان نیز بعد از رفتن آنها فرو نریخته است. آیا هر کدام از این مدیران صدها نفر نیروی متخصص و متعهد را جذب سازمان ننموده بودند و با اخراج آنها، نیروهایشان نیز از پستهای خود کنار گذاشته شدند؟
آقای کمالوندی در جلسه اذعان نمودند که پروندههایی برای این مدیران در سازمان انرژی اتمیتشکیل شده است، آیا این درست است که قبل از شهادت احمدیروشن برای این شهید والامقام پروندهسازی شده بود و پروندههای محرمانۀ پیمانکاران ایشان را نیز به بهانههای واهی باز کردند و بعد از آن دستگیری تأمینکنندگان تجهیزات مرتبط با احمدیروشن در خارج از کشور اتفاق افتاد؟ پروندهسازی علیه شهید احمدیروشن و همکاران ایشان چه معنایی دارد؟
در نقشه جامع علمی کشور، فناوری هستهای جزو فناوریهای اولویتدار است؛ چرا علیرغم این که فنآوریهای دیگر همچون هوا و فضا، نانو و غیره سند راهبردی مصوب دارند، فناوری هستهای هنوز سندی ندارد؟! چرا در 4 سال گذشته که 2 سال آن هم دورۀ آقای صالحی بوده، این اتفاق نیفتاده است؟ آیا اقدام آن تیم 5 نفرۀ اخراجی برای تدوین این سند مسکوت نمانده است؟ علیرغم این که برای اثبات نیاز کشور در مذاکرات هستهای به یک سند راهبردی برای توجیه سهم انرژی اتمی در تولید انرژی نیاز مبرم داریم و متأسفانه سند مصوبی وجود ندارد! به نظر شما این کار طبیعی است؟
آقای روحانی میگفت، اعتبار را به پاسپورت ایرانی بر میگرداند، اما....
• برای اولین بار بعد از انقلاب از ورود سفیر ایران به سازمان ملل با پاسپورت ایرانی جلوگیری شد.
• برای اولین بار آمریکا از طریق سفیر ایران در سازمان ملل دستور دادند که ویزای تیم فنی، کره شمالی به ایران لغو شود.
• برای اولین بار آمریکا گفت که 60 میلیون دلار پول میدهد تا راکتور اراک باز طراحی شود. آیا آمریکا با این کار مسیر تحقیقات در ایران را جهتدهی نمی کند؟
آقای صالحی در برنامه «تا ثریا» گفتند که ما مشکلی نداریم، آب سنگین را تغییر کاربری میدهیم و موافق این پیشنهاد آمریکاییها در مذاکرات کنونی هستیم! آیا این کد دادن به آمریکاییها نیست؟