به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از فارس؛ حجتالاسلام حمیدرضا شاکرین، عضو گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره اهمیت فلسفه اسلامی و منشأ آن اظهار داشت: برای بررسی چنین امری نخست باید به این نکته توجه کنیم که حیات فکری را دین اسلام برای فلسفه ایجاد کرده است، اسلام با جهان بینی، طرز تفکر عقلی خاص خود و خداشناسی چنین تفکر فلسفی را روشن و باور ساخته است و در نهایت زمینه ایجاد فلسفه اسلامی را محقق کرده است.
وی با اشاره به اینکه مباحث فلسفی در حوزههای توحید، جبر و اختیار، هستی شناسی و ... در آثار پیشوایان و سنت و روایات و کتب بزرگان دیده میشود، اظهار داشت: اسلام دینی است که با تفکر عقلی و فلسفی مباحث سنگین فلسفی را در قالبهای بسیار ظریف چون دعا و نیایش ارائه کرده است.
حجتالاسلام شاکرین در ادامه افزود: از سوی دیگر جهان اسلام در دورهای با اندیشههای دیگر ملل چون یونان و ... تلاقی پیدا کرده است بنابراین در یک زمان سیل ترجمه به ایران روان شده و البته افرادی که در این کشور با این اندیشهها برخورد کردند یک نوع دیدگاه نداشتند عدهای عقل گرایان افراطی بودند نظیر معتزله ، عدهای چون اهل حدیث که موضع منفی گرفتند و در نهایت افرادی مطابق اندیشههای قرآنی با این تفکرات برخورد کردند.
وی با اشاره به اینکه موافقان با تفکرات فلسفی خارجی به بومی سازی آثار مبادرت گزیدند، یادآور شد: این کار به طور مثال در دوره ابوعلی سینا و فارابی به اوج رسید و نوعی روش فلسفی در عالم اسلام صورت داد. اینجاست که نهضت جدید تفکر اسلامی در ایران صورت گرفت و البته این کار فقط در زمینه فلسفه نبود.
حجتالاسلام شاکرین اظهار داشت: مثلاً آیتالله سبحانی مرجع عظام تقلید میگفتند که زمانی منطق وارد جهان اسلام شد دویست مسئله بود اما در جهان اسلام تبدیل به هفتصد مسئله شد این نشانه توسعه منطق در عالم اسلام است.
وی در پاسخ به این سؤال که به منظور شناخت بهتر رویکردهای فلسفه اسلامی آیا نیاز به شناخت فلسفه غرب هست؟ گفت: البته نخست باید بررسی کرد که منظور از فلسفه غرب چیست؟ آیا منظور فلسفه قرون وسطی در غرب یا فلسفه غرب باستان؟ اگر بخواهیم فلسفه معاصر غرب را مطالعه و بررسی کنیم باید بدانیم فلسفه جدید غرب متأثر از کانت و نوکانتیها است و در این راستا گسترده شده است.
وی با بیان اینکه کانت در جریان فلسفی غرب بن بستی ایجاد کرده است گفت: بسیاری از فیلسوفان غربی در این بنبست اسیر شدهاند اما خوشبختانه سیر فلسفه اسلامی از این مباحث جدا شده است و دارای تفکری راهگشا و بن بست شکن است.
وی یادآور شد: البته یکی از ضعفهای فلسفه اسلامی امروز کم توجهی به فلسفههای مضاف و مسائل این جهانی است.
حجتالاسلام شاکرین سه جریان چشم گیر فلسفه اسلامی را فلسفه مشاء، اشراق و صدرا به شمار آورد و گفت: فلسفه مشاء از افرادی چون کندی آغاز میشود و به فارابی و ابن سینا میرسد، فلسفه اشراق که توسط شیخ شهابالدین سهروردی پایهگذاری شد در نهایت به ملاصدرا و مکتب صدرا میانجامد و ملاصدرا پیوند عمیق بین فلسفه و عرفان دراین مکتب برقرار میکند، وی درگیریهای فلسفه و عرفان را از بین میبرد.
وی با بیان اینکه فلسفه صدرا مباحث پنهانی دارد که مشکلات علمی، تمدنی و دینی را از بین میبرد، توضیح داد: همین ویژگیهای خاص فلسفه صدرا است که باعث میشود ما از بن بستهایی که غرب در فلسفه بدان دچار شده عبور کنیم البته باید خاطرمان باشد که نقاط ضعفهایی هم دراین راستا وجود دارد که باید از بین برود.
وی در پایان یادآور شد: متأسفانه فلسفه اسلامی به خوبی به جهان معرفی نشده و تنها افرادی چون ابن سینا یا شاید ابن رشد در جهان معرفی شدهاند البته افرادی چون هانری کربن دراین راستا کوشیدند ولی این کافی نیست علامه طباطبایی نیز گامهای ارزندهای در این راستا برداشته که بر کسی پوشیده نیست. آهنگ حرکت و سرعت فلسفه اسلامی باید بیشتر شود تا گنجینه قدرتمند فلسفه اسلامی در جهان معاصر طنین انداز شود.