فرهنگ امروز/زهرا رستگار: مجله زاویه در ادامه برگزاری مناظرههای خود در حوزه علوم انسانی؛ این هفته با موضوع «بازنگری سرفصلهای رشتهی علوم سیاسی» با حضور منوچهر محمدی، رئیس کارگروه تحول علوم سیاسی شورای عالی انقلاب فرهنگی و حسین سلیمی رئیس دانشکده علامه طباطبایی و عضو شورای تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی، برگزار شد.
در حوزه تحول علوم انسانی و اجتماعی اقداماتی صورت گرفته است که در این بین به بررسی ۵ رشته به الویت پرداخته شده است که یکی از آنها نیز علوم سیاسی است. از مهرماه سال ۹۳ قرار است که این بازنگری اعمال شود. البته این اقدامات تنها در مقطع کارشناسی است و برای ورودیهای جدید انجام میشود. اما در مقطع ارشد و دکتری منتظر تأمین اعتبار هستند. مهمترین پرسشی که در حال حاضر مطرح میشود آن است که در بازنگری علوم سیاسی اهالی علوم انسانی، به طور عام و علوم سیاسی به طور خاص؛ چه مقداری اساتید صاحب نظر فعالیت و حضور داشتند و و این بازنگری چه نسبتی با بازنگریها، در گذشته دارد؟ در ادامه به نظرات محمدی و سلیمی به عنوان موافقان این رویکرد میپردازیم.
اندیشه علامه طباطبایی راهگشا خواهد بود
دکتر سلیمی در ابتدای صحبت خود با توجه به آنکه علوم انسانی به طور کل در نظر گرفته میشود و علوم سیاسی به طور زیر مجموعه خاطر نشان کرد: تمام صحبتهای شما بحث علوم سیاسی است. اما ما باید به طور کلی صحبت کنیم و علوم انسانی و اجتماعی را در نظر بگیریم. در این رابطه دو نکته را عرض میکنم و آن اینکه به نظر بنده باید روی عناوین در بحث تخصصی دقت شود. هنگامی که صحبت از علوم انسانی میشود، ممکن است در جریان بازنگری در بسیاری از موارد علوم انسانی نباشد؛ بلکه علوم اجتماعی باشد. این دو تقسیم بندی متفاوت هستند. اما شرایط به لحاظ تاریخی شبیه شرایط تاریخی قبل از تمدن اسلامی است. جهان اسلامی در دوران قبل از جهش تمدنی در مقابل تمدن یونان قرار گرفت. همچنین با منطق، سیاست، فلسفه و غیره در یونان مواجهه شد. در جهان اسلام سه مواجهه با علوم یونانی جدید وجود داشت. مواجهه اول تمدن یونانی را کاملا ترد کردند و گفتند غیر دینی است و هر چه از یونان باستان آمده است، باید به دور بیاندازیم و سپس چوب تکفیر به آن زدند. مواجهه دوم تقلید محض از یونان و دانش متعارف با علوم یونانی بود. در تمام زمینهها من جمله طب، فیزیک، نجوم و سایر زمینهها وجود داشت. مواجهه سوم کسانی بودند که از افراط و تفریط دوری کردند و با حفظ منافع دینی و تمدنی خود بخش سودمندی از علوم یونانی را گرفتند، مبانی خود را به آن افزودند و صورت جدیدی را خلق کردند که ما این موارد را در آثار فارابی، ابن سینا و رشد یافتهتر آن را در اندیشه ملاصدرا میبینیم. البته بیشتر متفکرینی که این حرکت را انجام دادند، اندیشه شیعی داشتند. در حال حاضر نیز چنین عملکردهایی در جامعه ما وجود دارد. علامه طباطبایی نیز همین مسیر را ادامه دادند و ایشان مبنای اصلی خود را بر رئالیزم قرار دادند و سپس برای آن استدلال قرآنی ارائه کردند. بنابراین اگر بخواهیم در این شرایط تاریخی راه به جایی ببریم اندیشه علامه طباطبایی برای ما راهگشا خواهد بود. چراکه مبانی الهی به ما ارائه میکند که ما را در مقابل خطاهای دانش، مصون میکند. البته در راستای تحول در علوم انسانی و اجتماعی بین دانشگاه علامه، شورای تحول و پژوهشگاه علوم انسانی اشتراک در مبنا وجود دارد و اختلافها صرفا از لحاظ کارشناسی است.
بومیسازی، روزآمد کردن، کارآمد کردن
دکتر منوچهر محمدی در راستای صحبت دکتر سلیمی با دیدگاهی همسو اظهار کرد: در تأیید صحبت دکتر سلیمی باید بگویم که ما نیز در مواجهه با این وضعیت متوجه شدیم که عدهای میگویند باید غرب را بیرون ریخت و نوعی سیاست اسلامی تعیین کرد. عدهای میگویند هر چه وجود دارد باید از غرب گرفت و در نهایت عدهای میگویند از دستآوردهای غرب استفاده کنیم و رویکرد گزینشی و پالایشی را بهره ببریم. سپس ما از اندیشه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب در راه خود بهره گرفتیم. امام خمینی(ره) جملهای را فرمودند: ولله اسلام، تمامش سیاست است. این جمله ما را تکان عجیبی داد. همچنین باعث شد که ما نگاه جدیدی داشته باشیم. بنابراین در این راستا ۵ هدف را در نظر گرفتیم.
ابتدا آنکه بتوانیم آنچه را که مطرح است با مبانی معرفتی اسلامی تعریف کنیم. یعنی مبانی معرفتی را برای دانشجو زیر بنا قرار دادهایم. به طور مثال دانشجو مبانی معرفتی غرب را بخواند و سپس دروسی مانند قرآن و سیاست، سیره نبوی، اندیشه سیاسی امام و ... را هم در کنار آن داشته باشد. دوم بومی سازی کنیم. بدانیم که چه مسائلی در ایران وجو دارد. فرضا در بخش تاریخ تحولات صرفا از دوره مشروطه تا دوره انقلاب مطرح میشد که ما اندیشه سیاسی ایران باستان و ایران پس از اسلام را نیز وارد کردیم. سومین مورد روزآمد کردن رشته بود؛ متاسفانه سرفصلهای ما برای چندین سال قبل یود و تغییری صورت نگرفته بود. چهارم کارآمد کردن رشته است. مهم آن است که تعریف کنیم؛ رشته علوم سیاسی را برای چه هدفی میخواهیم. دانشجو بتواند برای خود شغلی بیابد. به همین دلیل دروسی را در رابطه با کار و کارآمدی تعریف کردیم. پنجم، دورهها را جداگانه تعریف کردیم. دروس غربی را نیز بیرون نریختیم و بلکه آنها را روزآمد و نقد کردیم. سپس دوره کارشناسی را به صورت توصیفی و انتقادی مطرح کردیم. چرا که قصد نداشتیم دانشجو وارد تبیین و تحلیل شود بلکه قصد داشتیم مبانی معرفتی را فرابگیرد و با مبانی غرب نیز آشنا شود. در دوره کارشناسی ارشد بنا را بر تحلیل و تبیین و پژوهش گذاشتیم و نیمی از کار بر عهده دانشجو باشد. دوره دکتری را نیز مختص نوآوری و نظریهپردازی گذاشتهایم. خصوصا با طرح مبانی اسلامی این بستر برای دکتری ایجاد شد تا بتواند با استعداد و معلومات خود وارد این دوره شود. البته در این راستا با محدودیتهایی در مورد میزان واحد درسی از طرف وزارت علوم مواجهه بودیم. کاری که ما انجام دادیم دروس اختیاری را گستردهتر کردیم. سپس آن را در چهار حوزه بین الملل، مطالعات ایران و جهان، مطالعات سیاسی و اسلامی و مطالعات بین رشتهای تعریف کردیم.
حجم زیاد دانشجو؛ نگرانی اساتید در کارآمدی
دکتر سلیمی در ادامه به نگرانیهایی در این زمینه اشاره کرد و افزود: در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی نگرانی وجود دارد. تعداد زیادی دانشجو گرفتهایم. در مورد آینده آنها نگرانیم. البته من آماری داریم و آن این است که ۳۰ هزار نفر دانشجوی علوم سیاسی در کشور وجود داردکه نیمی از آنها حدود ۱۵ هزار نفر دانشگاه پیام نور هستند. ۱۱ هزار نفر دانشگاه آزاد و باقی برای دانشگاه دولتی هستند. مسئله اصلی آنها عنوان درس نیست؛ بلکه آنها برای آینده خود کار میخواهند. اگر نتوانیم به کارآمدی رشته پاسخ دهیم؛ یک سری از نگرانیها به وجود میآیند. البته نگرانیهایی که عرض میکنیم، نگرانی بسیاری از اساتید دانشگاه و حوزه و همکاران ما است. ابتدا با توجه به این که حجم دانشجو زیاد است، باعث میشود وجه تبلیغی به رشتهها ایجاد کنیم. شاید به اساتید بازگردد و بخواهند اندیشه سیاسی خاص خود را تبلیغ کنند. دوم آنکه قصد داریم از دانش قرآن در علوم سیاسی استفاده کنیم. آیا وجه مطلوب سیاست را میخواهیم نشان دهیم؟ این امر خوبی است اما وجهی که باید توجه کنیم آن است که از تعالیم قرآنی چگونه میتوانیم برای فهم واقعیت سیاست استفاده کنیم. این درس چگونه و براساس کدام متن ارائه شود؟ ما قصد داریم از مفاهیم قرآن چه چیزی را در نظر بگیریم که بتوانیم توسط آن مشکلات خود را حل کنیم.
آموزش و بازسازی اساتید
دکتر محمدی نیز در مورد نگرانیها صحبت کرد و بیان داشت: نگرانی ما نیز در کارگروه همپوشانی در تهیه سرفصلها بود. سعی بر این بود که بتوانیم همپوشانی را به حداقل برسانیم و حداقل ۱۰ درصد هم پوشانی در سر فصلها باشد و سپس اساتید تدوین متون کنند. البته ۹۰ عنوان مطرح کردیم که اساتید مشغول تدوین متون هستند و این متونی که مطرح میشود، قصد داریم، همپوشانی نیز نداشته باشد. فرض کنید برای فردی که تازه دیپلم خود را گرفته و به دانشگاه آمده است، چگونه باید قرآن و سیاست را آموزش دهیم. باید سعی کنیم از به کاربردن واژههای ثقیل خودداری کنیم و مراقب تدوین متون خود نیز باشیم. ما حتی یک کتاب در مورد سیاست در قرآن یا قرآن و سیاست نیز پیدا نکردیم. با دکتر حداد عادل نیز در این زمینه صحبت کردیم که اگر کتابی پیدا شود به عنوان منبعی برای نویسنده بگذاریم که وجود نداشت. سپس متن و تدوین متون است و در انتها آموزش و بازسازی اساتید است که چه مقداری این اساتید با این فضا آشنا هستند. البته برای اساتیدی که در گذشته دروسی را تدریس داشتند راحت میتوان آموزشهای ضمن خدمت ارائه کرد. در مورد کارآمدی و موردی که شما مطرح کردید چگونه وارد بازار کار شوند ۴ بخش؛ وزارت خارجه، وزارت کشور، جراید و رسانه و مطبوعات و تدریس در دبیرستانها را در نظر گرفتهایم. دروسی نیز به عنوان کارآموزی و آشنایی با کار برای آنها در نظر گرفتهایم تا دانشجو از سال دوم مسیر خود را انتخاب کند. دروسی نیز برای شناخت با محیط کار و امور اداری و مدیریت و نوشتن مقاله و تحلیل سیاسی قرار دادیم.
ذهن اساتید نسل جدید منتقدانه است
دکتر سلیمی گفت: این برنامه ما است. اما با این وضعیت تعداد بالای دانشجو بحران اساتید داریم. ما سر فصلهای خود را برای آن اساتید و دانشجویان گذاشتهایم. در دانشگاههای پیامنور و بعضا دانشگاه دولتی بسیاری از مقامات دولتی سر کلاس میروند و شروع به تدریس میکنند. در شرایط فعلی تکنیکهایی در دانش سیاست وجود دارد که کاربرد زیادی نیز دارند. در جامعه ما تکنیک افکار سنجی مغفول مانده است. در غرب و خارج از ایران کلمه به کلمه صحبتهای سیاستمداران را می سنجند و افکار سنجی میکنند و تا نوع ارتباط او با جامعه مشخص شود. ولی در جامعه ما چنین تکنیکی وجود ندارد. این تکنیک مشخص میکند اندیشه جامعه و فهم مردم از سخن سیاستمدار چیست. این باعث آسیبشناسی حوزه علوم سیاسی میشود.
مسئله دیگری که وجود دارد این است که نمیتوان نسل جدید و جوان اساتید ما را هماهنگ کرد. نمیتوانیم اساتید را کنار هم جمع کنیم و بگوییم این درس را اینگونه تدریس کنید. چرا که اساتید نسل جدید کسانی هستند که خود ذهنی منتقد و دیدگاه انتقادی دارند.
باروری اندیشه؛ دوری از تقلید کورکورانه محض
محمدی در پاسخ به این سوال زاویه که بهتر نبود ابتدا برای اساتید کاری انجام میشد و سپس به سراغ دروس و دانشجویان میرفتید؛ گفت: با کمک دانشگاه علامه برنامه ما برای امسال تحصیلی است و این پرسش شما دغدغه من نیز است. با همکاری سازمان سمت و برنامههایی برای آشنا کردن اساتید و سپس بحث گذاشتن و نقد گذاشتن انشالله حل خواهد شد. اما ما برای دروس جدید مشکل داریم و از ۹۰ عنوان درسی ۴۰ عنوان جدید است. البته من نیز نگران تعداد ورودیها هستم. این مسئله را در کارگروه نیز مطرح کردم که آیا دانشگاه آزاد یا پیامنور امکانات لازم را دارد. آنها چه اصراری دارند که رشته تأسیس کنند؟ بسیاری از دانشگاههای ما در نقل نظریههای غربی نیز دچار مشکل هستند. بسیاری از آنها نه تنها با زبان انگلیسی آلمانی آشنایی ندارند؛ بلکه نمیتوانند متون فارسی را نیز کامل بدانند. ما باید در این راستا با اساتید به یک هم اندیشی برسیم و اندیشه اساتید را بگیریم به آنها انگیزه دهیم و اسپانسر آنها باشیم. در این راستا اساتید خلاقیت داشته باشند و به ما ایده دهند و اساتید هم میتوانند نکاتی را به ما بگویند. ما زمینه این هماندیشی و کانون محفل آن را تعیین میکنیم تا بتوانیم باعث باروری اندیشه شویم و از تقلید کورکورانه محض دوری کنیم.
محمدی در انتها و در پاسخ به سوال چگونگی روزآمدکردن اشاره کرد: از وزیر خارجه وقت و سابق دکتر صالحی درخواست کردیم که آخرین ورژن دروس و منابع خارجی را در اختیار ما بگذارند و اینترنت نیز در این راستا بسیار کمک کرد. این روزآمدی در راستای تحولات کشور و حوادث و وقایع ۳۵ سال گذشته است که برای آن درسی را نیز مطرح کردیم و همگام با تاریخ تحولات پس از انقلاب اسلامی و در مورد جهان اسلام و جنبشهای روز نیز دروسی مطرح شدهاند. ما این بخش را در جئوکالچرال یعنی جغرافیای فرهنگی مطرح کردیم.
سلیمی نیز در انتها گفت: در حوزه علوم سیاسی نگاه بیشتر ارتقاء دانش و بینش است و مواجهه با مسائل نیست. درسهای مهارتی ما بسیار کم است و اساتید ما کمتر می توانند کار مهارتی انجام دهند. ما نیازمند مهارتهای پژوهشی هستیم. رشته علوم سیاسی مهارتهای پژوهشی کمتری نسبت به سایر رشتهها دارد. ممکن است اطلاعات اندیشهای بیشتر باشد اما در مورد مهارت بسیار کم کار شده است.