شناسهٔ خبر: 18561 - سرویس دیگر رسانه ها

پیشنهاد برگزاری کلاس‌های فرهنگی برای ممیزان مالیاتی

یک مدیر نشر گفت: با توجه به ناآشنایی ممیزان مالیاتی با مقوله‌ کتاب و نشر، پیشنهاد می‌کنم کلاس‌های چندساعته فرهنگی برای ممیزان مالیاتی و افرادی که این‌گونه مالیات‌ها را برای نشر تعیین می‌کنند، برگزار شود تا با مقوله فرهنگ و مرارت‌هایش آشنا شوند.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ داود موسایی مدیر انتشارات فرهنگ معاصر درباره مساله اخذ مالیات از ناشران و کتابفروشان گفت: در این موضوع، زور وزارت دارایی چندین برابر وزارت ارشاد است و متاسفانه دوستان وزارت ارشاد از وزیر تا معاونین ایشان از روی حسن ظنی که دارند، برخورد می‌کنند ولی دارایی کار خود را می‌کند و مالیات‌هایی هم که منظور می‌کند، اصلا از حوزه نشر خارج است. حکایتی که ما و دارایی داریم، همان حکایتی است که سعدی روایت می‌کند و درباره بازرگانی بود که با مال‌التجاره‌اش به نزدیکی دروازه شهری رسید. نگهبان دروازه با نیزه خود به خورجین بازرگان زد و گفت: هان، در خورجین خود چه داری؟ بازرگان هم گفت اگر ضربه دیگری بزنی، هیچ‌! چون بارم شیشه است.

وی افزود: از دوره دولت آقای احمدی‌نژاد که ناشران را به بند ج قانون بردند، داشتن دفتر حسابرسی مالیاتی را برای ناشران الزامی کردند. یک ناشر که گردش مالی‌اش در کل سال، ۵۰ میلیون تومان است،‌ باید در چنین وضعی چه کند؟ فرض می‌کنیم از میان تمام ۹ هزار ناشر فعال و غیرفعال کشور، ۵۰۰ ناشر فعال باشند و کتاب چاپ کنند؛ بسیاری از این ناشران که حسابدار و توان مالی برای استخدام حسابدار ندارند که بتوانند از پس خرج و مخارج حسابدار و تهیه دفتر مالی بر بیایند. اما دارایی به این کارها، کاری ندارد. نمی‌دانم از چه لغتی به جای «منت» استفاده کنم. ولی باید بگویم که منت می‌گذارند و مالیات را هم بی‌رحمانه می‌گیرند.

این مدیر نشر در ادامه گفت: تبصره‌ای که به قانون معافیت مالیاتی اضافه شد، به این ترتیب بود که در صورت تهیه دفاتر مالیاتی است که ناشران معاف می‌شوند. دفاتر را هم اصولا رد می‌کنند و به آن‌ها عیب و ایراد می‌گیرند. نیازی به توضیح ندارد که نشر، یک صنعت ورشکسته است. در همه کشورهای دنیا، فعالیت‌های فرهنگی به گونه‌ای حمایت می‌شوند. از لفظ «کمک» استفاده نمی‌کنم و منظورم این است که به‌گونه‌ای گوشه کار را می‌گیرند اما در کشور ما، در صنعت نشر هم مانند دیگر حوزه‌ها عکس این قضیه است. متاسفانه وزارت اقتصاد و داریی هم بدترین نوع حمایت را از این صنعت می‌کند.

موسایی گفت: مثل این است که ممیزین دارایی با کتاب غریبه‌اند و فکر می‌کنند کتابفروشی هم مانند خواربارفروشی است. قصد من توهین به شغل خواربارفروشی نیست و این شغل یکی از مشاغل محترم جامعه است بلکه صحبت بر سر این است که بین مشاغل تفاوت وجود دارد و نمی‌توان کار خواربارفروشی و کتاب را با هم یکی دانست. اما متاسفانه چنین فرقی را قائل نمی‌شوند و این روزها هر فردی که سرمایه‌اش را وارد کار فرهنگی کند، با امکان بالای ۱۰۰ درصد، سرمایه‌اش را به سمت نابودی می‌برد.

مدیر انتشارات فرهنگ معاصر گفت: کتاب تنها کالایی است که به صورت تورمی با آن برخورد نمی‌شود. یعنی قیمتش در ابتدا و انتهای سال با فراز و فرودهای اقتصادی، همانند است. اما ممیزان مالیاتی گویی از کُرات دیگر آمده‌اند. پیشنهاد می‌کنم کلاس‌های چندساعته فرهنگی برای ممیزان مالیاتی و افرادی که این‌گونه مالیات‌ها را برای نشر تعیین می‌کنند، برگزار شود تا با مقوله فرهنگ و مرارت‌هایش آشنا شوند. یکی از اتفاقات ناراحت‌کننده‌ای که اخیرا در این زمینه افتاد، مساله کتابفروشی رشد در اهواز بود. اصلا فرض کنیم، این کتابفروشی قصد تجارت و سود مالی داشته، خب تجارتش یک تجارت فرهنگی بوده است. سعی‌ و تلاشش که غیرقانونی نبوده است.

وی در پایان گفت: متاسفانه سال‌هاست که عادت کرد‌ه‌ایم از این سخنان بگوییم و فقط حرف بزنیم. عملی هم ندیده‌ایم و سخنان فقط در سطح حرف باقی می‌مانند.