به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ مصطفی جمشیدی، نویسنده رمانهای مذهبی، با انتقاد از رویه کنونی نسبت به چاپ آثار گفت: فغان از وضعیت نشر امروز. شرایط کنونی نشر آنقدر خراب است که هر لحظه بیم آن میرود که سنت نوشتن و کتابخوانی به فراموشی گذاشته شود. در این میان مسئولان فرهنگی ما تنها به دنبال دادن آمارها و کمیت کار هستند؛ اموری که معمولاً دردی از مشکلات موجود نویسندگان کم نمیکند.
وی ادامه داد: گاهی فکر میکنم اگر کارگردان تلهفیلم بودم، وضعیت کنونیام بهتر از حالا میبود. با وجود اینکه از دهه ۵۰ تاکنون در حال نوشتن هستم، اما هنوز نمیتوانم به امنیت شغلیام امیدوار باشم و حالا هم که وضعیت نشر به شکل کنونی است هر لحظه نگرانیام نسبت به مخاطبانم و آثارم زیادتر میشود. عموم ناشران وضعیت کنونی را نامطلوب میدانند و کتاب چاپ نمیکنند و همین وضعیت کار فرهنگ مکتوب کشور را سخت کرده است.
نویسنده کتاب «وقایعنگاری یک زندیق» یادآور شد: بروز و وجود این مشکلات به علل مختلفی بازمیگردد که یکی از آن را باید در نداشتن سازوکاری برای توسعه فرهنگ کتابخوانی دانست. اگر جوانان ما بخواهند از خود تحرک فرهنگی نشان بدهند، تنها به سراغ دیدن یک فیلم میروند و کمتر جوانی را مییابیم که این روزها کتاب ورق بزندف مطالعه بکند و به دنبال آثار جدید باشد. همین منجر به این میشود که مخاطبی که باید منتظر چاپ اثر جدیدی باشد، حذف میشود و ناشران نیز در این شرایط ترجیح میدهند تا سرمایه خود را برای دیگر امور صرف کنند.
جمشیدی بخش دیگر از وجود چنین مشکلاتی را کمتوجهی رسانهها به موضوعات مرتبط با کتاب دانست و ادامه داد: در دهه ۶۰ و از آن به بعد سنتی به عنوان قصهنویسی و نقد کتاب در رسانهها جریان داشت. کمتر روزی را میتوانستیم بیابیم که در آن رسانهها به کتاب نپرداخته باشند. همیشه ستونی برای این امور در رسانهها در نظر گرفته میشد، اما مدتی است که در رسانهها به موضوع کتاب چنان که باید توجه نمیشود. نقدهای بیغرض و مرض در رسانهها کمتر جاری است؛ نقدی که شرایط کتابخوانی را بهتر کند و دوست داشته باشد تا وضعیت اصلاح شود نه اینکه از فلان و بهمان نویسنده ایراد بگیرد.
این نویسنده ادامه داد: اما آنچه که بیش از هر امر دیگری بر روند کتابخوانی ما تأثیر گذاشته است، نداشتن تدبیر در دولت تدبیر و امید برای موضوع کتاب است. متأسفانه ما تلقی درستی از هنر ناب نداریم و برنامهای هم برای رسیدن به این مرحله میان مسئولان دیده نمیشود. هنر را دولتی میخواهیم و طبق آن برنامهریزی میکنیم. عموم آثاری که در سالهای اخیر منتشر شدهاند، بارقهای بودهاند که زود خاموش شدند و یا در نهایت چند سال درخشیدند. مسئولان فرهنگی و تأثیرگذاران در این عرصه یا دچار افراطهای مخرب میشوند و یا دچار تفریطهای خطرناک. متأسفانه خیلی از نویسندگان و اهالی قلم مانند من امیدی به بهبود امور ندارند.