فرهنگ امروز/فاطمه امیراحمدی: «مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران» به منظور پاسخگویی به نیازهای پژوهشی کشور در زمینههای فلسفه، حکمت و دانشهای مرتبط و بر اساس مصوبهی «شورای گسترش آموزش عالی»، ۱۲ خرداد ۱۳۸۰ فعالیت خود را آغاز کرد.این موسسه که پیشتر به اسم انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه ایران شناخته میشد، از زمان تأسیس، به ترتیب سیدحسین نصر، مهدی چهلتنی، دکتر مقدس، مهندس «حجت»، محمود بروجردی و غلامرضا اعوانی را به عنوان رئیس به خود دیده بود. در حال حاضر ریاست این مؤسسه بر عهدهی غلامحسین خسروپناه است. «فرهنگ امروز» پس از طرح ابهاماتی در هفته نامه صدا در خصوص عملکرد مدیریت موسسه حکمت و فلسفه به سراغ وی رفت تا پاسخهای ریاست موسسه حکمت و فلسفه را بشنود:
در ابتدا بفرمایید جذب و پذیرش دانشجوی دکتری در مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران در این چند سال اخیر چگونه انجام میشود؟
وضعیت گزینش دانشجویان دکتری قبل از مدیریت بنده و در این 3 سال اخیر مدیریت بنده به 2 گونهی متفاوت صورت میگرفته است. در گذشته اگر اجازه داده میشد که مؤسسه آزمون متمرکزی داشته باشد، امتحانی گرفته میشد و در مصاحبهها طبیعتاً بر اساس معیارهایی که در نظر میگرفتند افرادی انتخاب میشدند. از زمانی که بنده مدیریت مؤسسه را بر عهده گرفتهام آزمون سراسری بهطور متمرکز توسط سازمان سنجش انجام میشود؛ یعنی در واقع در آزمون کتبی، مؤسسه هیچ مشارکتی نداشته است. افراد پذیرفتهشده در آزمون از طریق سازمان سنجش به مؤسسه معرفی میشد و مؤسسه نیز در انتخاب افراد مناسبتر به اینگونه عمل میکرد که در هر رشتهای که قرار بود دانشجو دکتری جذب شود از اعضای هیئت علمیِ گروه مربوطه دعوت میشد از افرادی که از آزمون کتبی نمرهی لازم را کسب کرده بودند و به مؤسسه معرفی شده بودند، آزمون شفاهی بگیرند.
این را نیز عرض کنم که اینطور نیست که مؤسسه هر سال دانشجوی دکتری پذیرش داشته باشد، در گذشته نیز همینطور بوده است؛ بهطور مثال یک دوره دانشجوی دکتری فلسفهی غرب میگرفت، زمانی که این تعداد فارغالتحصیل میشدند، پذیرش دانشجوی جدید انجام میشد. اینطور نیست که هر سال دانشجوی دکتری توسط مؤسسه پذیرش شود، شورای گسترش هم این اجازه را نمیداد؛ زیرا مؤسسه، مؤسسهای پژوهشی است.
مؤسسه برای سال گذشته در رشتهی «حکمت متعالیه»، «کلام اسلامی» و «مطالعات علم»، یعنی همان فلسفهی علم، مجوز پذیرش دانشجو گرفت. برای رشتهی فلسفهی علم 5 دانشجو، کلام اسلامی 1 دانشجو و برای فلسفهی اسلامی نیز 2 دانشجو پذیرش شد. 2 رشتهی «حکمت متعالیه» و «کلام اسلامی»، پژوهشی و رشتهی «فلسفهی علم» آموزشی بود. این مجوزی بود که در سال گذشته شورای گسترش به ما داد.
بعد از معرفی افراد توسط سازمان سنجش برای این رشتههای مورد نیاز، اعضای علمی کارگروههای مربوطه در آزمون شفاهی هریک از 100 نمره، 20 نمره داشتند و هیچ فردی در نمرهی فرد دیگری هم دخالت نداشت؛ بهطور مثال در این آزمون شفاهی یکی از اساتید متن انگلیسی به دانشجو میداد که بخواند و توضیح دهد، استاد دیگر متن عربی در اختیار دانشجو میگذاشت، یا یک نفر سؤال در مورد فلسفهی علم از داوطلب این رشته میپرسید و دیگری سوالات عمومی فلسفه از داوطلب این رشته؛ بههرحال سؤالات مرتبط با رشته پرسیده میشد و افراد نیز فرصت کافی برای پاسخ به این سؤالات داشتند. در نهایت معدل این نمرات ثبت میشد و برای وزارت علوم فرستاده میشد و وزارت علوم نیز افراد مورد تأیید را برای ما میفرستاد. هیچ فرد یا گروهی در پذیرش این دانشجویان دخالت نداشتند، بلکه آزمون کتبی توسط سازمان سنجش و نیز آزمون شفاهی توسط اعضای هیئت علمی و در نهایت هم تأیید وزارت علوم و نهاد مربوطه مبنای پذیرش دانشجویان دورهی دکتری بوده است.
بههرحال هستند افرادی که در رسانهها به دروغ مدیریت مؤسسه را زیر سؤال میبرند، نسبتهایی که کذب محض است.
رویکرد مؤسسه برای انتشار کتابها چگونه است؟ بعضاً شنیده شده که در این حوزه سلیقهای عمل میشود و کتابهایی در حوزهی فلسفهی اسلامی و کلام اسلامی بیشتر به چاپ میرسد.
اصولاً مؤسسه آثار متعددی در حوزهی فلسفهی اسلامی و کلام اسلامی، آثاری از مرحوم دکتر حائری یزدی، دکتر ابراهیمی دینانی یا فلاسفهی گذشته را منتشر میکرده است، ما همان روال را ادامه دادیم؛ بهطور مثال «تعلیقات فارابی» و «تعلیقات ابنسینا» را چاپ کردیم که کتاب سال جمهوری اسلامی شد. البته تمام کارهای اعضای هیئت علمی را که بهعنوان پژوهش ارائه دهند، مؤسسه منتشر میکند و در واقع هیچ مانعی در این باره وجود نداشته است و ما مانع نبودهایم، بلکه مشکل، رکود علمی بود که مؤسسه به وجود آمده بود و برخی از اعضای هیئت علمی چند سالی است کار پژوهشی قابل ارائهای نداشتهاند. مؤسسه هر کاری که در راستای اهداف این مرکز پژوهشی باشد را منتشر میکند، چه در حوزهی فلسفهی غرب، چه فلسفهی اسلامی و چه کلام و عرفان اسلامی.
البته توجه داشته باشید مؤسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه مثل سایر مراکز علمی-پژوهشی وزارت علوم، هیئت امنایی اداره میشود و این هیئت امنا قبل از اینکه مدیریت مؤسسه را بر عهده بگیرم، مشخص شده بود و بنده در این باره پیشنهادی نداده بودم که هیئت امنا باشد. کمیسیون دائمی که قبل از هیئت امنا جلسه میگذارد و گزارش عملکرد مؤسسه را میبیند -در واقع 2 جلسه کمیسیون دائمی برگزار میشود و سپس 1 جلسه توسط هیئت امنا برگزار میشود- در آن کمیسیون دکتر اعوانی، دکتر محقق داماد و دکتر موحد هستند و دقیقاً گزارش عملکرد و فعالیتهای مؤسسه داده میشود (رئیس کمیسیون دائمی نیز همیشه معاون فرهنگی وزارت علوم است)، سپس نتایج آن جلسات در هیئت امنا گزارش داده میشود. در واقع یک نظارت بیرونی که نظارت هیئت امنا است، دیگری نظارت دیوان محاسبات است و سوم نیز نظارت نظام بازرسی کل کشور است و اگر ما کوچکترین تخطی از اهداف مؤسسه داشته باشیم این نهادهای نظارتی میتوانند ما را مؤاخذه کنند. من در مدیریت سهسالهی خود کاملاً در راستای اهداف مؤسسه کار کردهام.
آخرین بار نیز هفتهی پیش جلسهی هیئت امنا بود و از طرف وزیر سابق وزارت علوم (دکتر فرجیدانا)، معاون فرهنگی وزیر حضور داشت. گزارش داده شد و کاملاً کارها و فعالیتهای مؤسسه مورد تأیید قرار گرفت و اتفاقاً تأکید داشتند بهعنوان یک مؤسسهی نمونه در مسیر اهداف حرکت کرده است.
اصلاً اینطور نبوده است که یک کتاب علمی و پژوهشی تأیید شده باشد و مدیریت بخواهد مانع چاپ آن شود، چنین اتفاقی در مدیریت بنده نیفتاده است. اگر کسی چنین ادعایی دارد یک مورد بهعنوان شاهد بیاورد که مثلاً در فلسفهی غرب این را چاپ نکردهایم یا در سایر موضوعات مرتبط. در بالا اشاره کردم تنها یک رکود علمی متأسفانه در بین برخی اعضا شاهد هستیم که کار علمی ندارند و بلکه ناراحت هستند از اینکه کارهای علمی انجام میشود. به قول مرحوم شریعتی بعضی رکود دارند و از رشد دیگران هم در رنج هستند و سعی میکنند مانع رشد زمینههای دیگر شوند. مشکل، بیشتر روانشناختی است که بیان کردم، متأسفانه افرادی هستند که به دروغ از طریق رسانهها میخواهند به اهداف خود برسند. بنده بهطور دائم به اعضای هیئت علمی نامه مینویسم و حضوراً به آنها گوشزد میکنم که کار پژوهشی ارائه بدهند و مؤسسه هزینههای آن را پرداخت میکند؛ مثلاً مؤسسه با انجمن فلسفه همکاری میکند و به آنها کمک میکند که جلسات برقرار باشد و فعالیت خود را داشته باشند. انجمن هر جلسهای داشته باشد، مؤسسه حمایت مادی و معنوی خود را دارد. اخیراً قرار است اعضای هیئت علمی مطالعات علم نشستی در بحث «تکامل» داشته باشند که مؤسسه تلاش میکند از آنها حمایت مادی و معنوی را داشته باشد.
نشستهای مؤسسه در بحث فیلسوفان غربی، فیلسوفان اسلامی و نیز مکاتب دیگر کاملاً متنوع است و بههیچوجه معتقد به ادارهی مؤسسه از یک منظر نیستیم.
روند جذب اعضای هیئت علمی در مؤسسه به چه صورت انجام میگیرد؟ آیا ممکن است فرد خاصی به خاطر موقعیتی که دارد دارای حق بیشتری در رأی دادن باشد؟
خیر، کسی در مؤسسه دارای حق بیشتری در رأی دادن برای جذب یا پذیرش نیست. قبل از مدیریت بنده گروه کلام ضعیف بود و تنها یک عضو هیئت علمی داشت، وزارت علوم از این بابت ایراد گرفتند و ما نیز با توجه به فرایند وزارت علوم برای جذب هیئت علمی این کارگروه فراخوان دادیم. گروه فلسفهی اسلامی نیز ضعیف بود که مؤسسه برای تقویت آن تمام تلاش خود را انجام داد، بهاینترتیب تعادلی بین گروهها ایجاد شد.
روند جذب اعضای هیئت علمی نیز به این صورت بود که ما از طریق سایت وزارت علوم برای 3 گروه، «عرفان ادیان» که مدیریت آن با دکتر شهرام پازوکی است، «فلسفهی اسلامی» که مدیریت آن نیز بر عهدهی دکتر دینانی است و «کلام اسلامی» که مدیریت آن هم با دکتر افضلی است، درخواست دادیم و وزارت علوم به ما اجازه داد که از بین دانشجویان دکتری، افراد میتوانند ثبتنام کنند. بیشتر از 70 نفر ثبتنام کردند و روال پذیرش دانشجو همانطور که توضیح دادم: گروههای علمی ما بهطور مثال، گروه کلام که 1 نفر عضو هیئت علمی بود و 3 نفر دیگر از بیرون و داخل دعوت شدند و از متقاضیان آزمون گرفتند و هر استادی نمرهی خودش را میداد و کسی در نمرهی دیگری دخالت نداشت. هریک از بخشها را یک استاد بر عهده داشت و نمره میداد، ترتیب نمرات هم به همان شکل جذب دانشجوی دکتری بود و هرکس 20 نمره از 100 نمره میتوانست بدهد؛ یعنی هر فردی حق 20 نمره را داشت، سپس معدل گرفته میشد و افرادی که نمرهی 70 به بالا را کسب کرده بودند، جذب میشدند.
البته برای جذب اعضای هیئت علمی سختگیری بیشتر بود؛ به این معنا که متنخوانی انگلیسی و متنخوانی عربی را حتماً لازم میدانستیم؛ یعنی متقاضی حتماً باید میتوانست یک متن فلسفهی کلامی عربی و متن فلسفهی کلامی انگلیسی را بخواند، ترجمه کند، توضیح و شرح دهد و با سؤالاتی که خارج از متن از آنها پرسیده میشد در واقع توان علمی آنها مورد سنجش قرار میگرفت. کار پژوهشی نیز در پذیرش مهم بود و تأثیر داشت، اگر کسی کار پژوهشی نداشت، طبیعتاً جذب نمیشد؛ چون مؤسسه پژوهشی بود، قاعدتاً توان پژوهشی افراد برای ما مهم بود. بنده به جرات عرض میکنم که غنیترین و توانمندترین اعضای هیئت علمی را جذب کردم و بر آن اصرار دارم که ما نیروهای عالم، فاضل و توانمند را جذب کردیم و سفارش کسی را ترتیب اثر ندادیم. جریانهایی به ما فشار میآوردند که افرادی را تحمیل کنند، اما بنده زیر بار نرفتم. افرادی از وزارتخانههای مختلف تماس میگرفتند و فشار میآوردند که باید افراد سفارششده جذب شوند، اما نپذیرفتم و تأکید داشتم نیروها باید در امتحان و نیز مصاحبه گزینش شوند و نمره بیاورند.
بنابراین ما کاملاً علمی و با حضور خود اعضای هیئت علمی قبلی، اعضای هیئت علمی جدید را انتخاب کردیم و از 70 و چند نفر تنها 8 نفر جذب شدند. از این تعداد، 2 نفر خانم هستند که فارغالتحصیل دانشگاه شهید بهشتی هستند، 1 نفر از دانشگاه آزاد فارغالتحصیل شده بود و در این آزمون نیز نمرهی لازم را کسب کرد، 1 نفر نیز دکترای خود را از آلمان گرفته بود که او نیز قبول شد، 1 نفر فارغالتحصیل دانشگاه بینالمللی امام خمینی بود و 3 نفر هم فارغالتحصیل دانشگاه باقرالعلوم بودند. از این 8 نفر در زمانی که ثبتنام کرده بودند 4 نفر هنوز رسالهی دکتری خود را دفاع نکرده بودند، ولی وزارت علوم به ما اجازه داده بود که از دانشجویان دکتری نیز نیرو بگیریم. این 4 نفر هم در واقع رسالهی خود را نوشته بودند ولی هنوز دفاع نکرده بودند، اما تا مرحلهی اجرایی کار، دفاع کردند و اتفاقاً با نمرههای بالایی نیز فارغالتحصیل شدند، در واقع وقتی حکم به نام آنها زده شد همهی آنها فارغالتحصیل شده بودند و بهعنواناستادیار جذب شدند.
لازم است توضیح بدهم که اگر قرار باشد کارشناسی ارشدی جذب هیئت علمی شود، قانون این است که باید شخص وزیر علوم این اجازه را بدهد.
در بین صحبتهایتان اشاره داشتید که باید گزارش عملکرد مؤسسه را به معاون فرهنگی وزارت علوم منتقل میکردید، درست است؟
بله، معاون فرهنگی وزارت علوم رئیس کمیسیون دائمی و وزیر علوم، رئیس هیئت امنای مؤسسه هستند و عملکرد مؤسسه سالی 2 بار به کمیسیون گزارش میشود که در بالا اشاره کردم، اعضای آن دکتر اعوانی، دکتر محقق داماد و دکتر موحد هستند، البته شخصیتهای حقوقی دیگر هم باید از دیگر نهادها در جلسه حضور پیدا کنند؛ بهطور مثال معاونت برنامهریزی نهاد ریاستجمهوری یکی از این شخصیتهای حقوقی است. در هیئت امنا نیز دکتر دینانی، دکتر داوری، دکتر اکبریان و دیگران هستند که قبل از اینکه مسئولیت مؤسسه به بنده سپرده شود، آنها بودند و حکمشان صادر شده بود (در واقع من اعضای کمیسیون دائمی و اعضای هیئت امنا را انتخاب و منصوب نکردهام)، این افراد بر عملکرد مؤسسه نظارت دارند و گزارشها را میبینند، اگر کوچکترین تخطی صورت بگیرد حتماً گوشزد میکنند و تا الآن همیشه مؤسسه با امتیاز عالی ارزیابی شده است. تمام درخواستهایی که کمیسیون دائمی داشت هیئت امنا مصوب کرد و بهعنوان مدیر موفق، هم در بخش مالی و هم اداری و رسیدن به اهداف مؤسسه، عالی ارزیابی شدهایم.
پس در واقع علت بازرسی نمایندهی وزارت علوم در این اواخر از مؤسسه برطبق روند عادی بوده است که همیشه صورت میگرفته است؟
وزیر علوم (دکتر فرجیدانا) وقتی حکم خود را از مجلس گرفتند، سیاستشان این بود -البته توجیهاتی هم داشتند- که برای تمام دانشگاهها و پژوهشگاهها یک هیئت نظارتی بفرستند و عملکردها را بررسی کنند و در اینکه مدیر و رئیس مربوطه بماند یا برود، نظر کارشناسی خود را بدهند. تقریباً بعد از 7 ماه که از وزارت دکتر فرجیدانا گذشته بود، از معاونت پژوهشی وزارت علوم با من تماس گرفتند که قرار است هیئتی فرستاده شود که مثل سایر مراکز از مؤسسه بازدیدی داشته باشند. ما از این امر استقبال کردیم و 3 نفر آمدند، دکتر صادقی مشاور حقوقی وزیر، نمایندهای هم از مؤسسهی سمت و نیز دکتر منصوری از طرف معاونت پژوهشی وزیر علوم. این گروه با اعضای هیئت علمی، کارکنان و بنده جداگانه جلسه داشتند، سخنان مختلف و مفصلی در این جلسات مطرح شد و از مجموعه بحثهایی که شده بود 2 اشکال به بنده مطرح کردند که هر زمان صلاح بدانم آنها را رسانهای میکنم. یک اشکال را خانم دکتری که از طرف مؤسسهی سمت همراه گروه بود پاسخ دادند. در پاسخ به اشکال دیگر که متوجه من و مصوبهی هیئت امنا است، به آنها گفتم شما بر من اشکال میگیرید چرا به آن عمل میکنم، اگر عمل نکنم هیئت امنا مرا مؤاخذه خواهد کرد. البته بعد از این جلسات دکتر منصوری تشکر کردند و بیان داشتند بر مدیریت قبل از شما اشکالات جدی داشتم، ولی شما عملکرد خوبی در این 3 سال داشتید، اما بههرحال، این 2 اشکال را دارم که عرض کردم که در واقع پاسخ داده شد.
در حدود 1 ماه بعد، معاون پژوهشی وزارت علوم، آقای دکتر احمدی، بنده را خواستند، ایشان گفتند ما بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که تغییر شما به مصلحت نیست و از زحمات بنده تشکر کردند. بههرحال، جمعبندی وزارت علوم این بود که بنا نیست تغییری صورت بگیرد. اینکه برخی افراد مخالف در رسانهها مطرح کردند که وزیر علوم با ماندن بنده مخالف است بههیچوجه درست نیست، اینچنین نبوده است. بنده هر 2 هفته یک بار در جلسهی شورای اسلامی شدن دانشگاهها حضور داشتم که ریاست آن بر عهدهی دکتر فرجیدانا بود، ایشان نه کتبی و نه شفاهی سخنی مبنی بر تغییر ریاست مؤسسه نداشتند، این سخنان کذب محض است که به دکتر فرجیدانا نسبت داده میشود. در نهایت نظر وزیر علوم بر ماندن بنده بود و تأکید هم داشتند حتماً بر اساس مصوبات وزارت علوم عمل کنید. بنده همان جا عنوان داشتم که برخی از ما توقع دارند که خارج از روال قانونی برخی کارها را انجام دهیم، یا برخی از اعضا حضور موظفی میخواهند نداشته باشند و یا به کارهای پژوهشی و علمی نمیپردازند و توقع دارند ما ساکت باشیم و چیزی نگوییم. جناب وزیر تأکید کردند خیر، حتماً باید مطابق قانون عمل شود، عمل به ضوابط و قوانین الزامی است و شما نمایندهی وزارت علوم برای اجرای قوانین هستید.
بههرحال، سیاست بنده در مدیریت مؤسسه این است که مطابق قانون عمل کنم و به کسی باج نمیدهم. برخی توقع دارند بهعنوان عضو هیئت علمی وظیفهی خود را انجام ندهند، اما حقوق خود را دریافت کنند و بنده هم حرفی نزنم. توقع دارند مثلاً پایهی آنها را بدهم یا از استادیاری به دانشیاری و از دانشیاری به استادتمامی آنها را ارتقا بدهم. انتظار دارند تغییر وضعیتی داشته باشند بدون اینکه موظفی خود را انجام بدهند. من این کار را نخواهم کرد، بلکه طبق ضوابط وزارت علوم عمل میکنم چه این افراد خوششان بیاید و چه بدشان بیاید و مطبوعات را علیه بنده بشورانند.
هیچگاه آخرت خودم را برای دنیای دیگران خراب نمیکنم و مملکت خود را به خاطر زیادهخواهی فرد یا افرادی به باد نمیدهم.
وزارت علوم در دولت آقای روحانی تأکید دارند باید طبق ضوابط عمل شود و قوانین بر تمام این صحبتها ارجحیت دارد. مسئول هیئت امنا صریحاً در جلسهی آخر به بنده گفتند هر عضوی از اعضای هیئت علمی که رکود علمی دارد را سریعاً به ما معرفی کنید. بههرحال فردی که 5 یا 10 سال عضو هیئت علمی است ولی کار علمی انجام نداده است، به خصوص کار پژوهشی، حتماً باید معرفی شود. بنده روی این مسائل جدی هستم و جدیتر هم خواهم بود و بههیچوجه نمیتوانم نسبت به این ضوابط کوتاهی کنم. ملت مالیات میدهد، نفت مملکت فروخته میشود که مؤسسهی پژوهشی از این درآمدها کار پژوهشی انجام دهد.
همچنین برخی انتظار داشتند خارج از وظایف، مبالغی را برای آنها هزینه کنم. به آنها گوشزد میکنم اگر سفر به خارج برای کار علمی و در واقع یک فرصت مطالعاتی است، بله، مؤسسه پرداخت میکند، درخواست بدهید و طبق ضوابط بروید؛ ولی بعضی توقع دارند هزینهی سفر برای بازدید بستگانشان را نیز مؤسسه پرداخت کند که ما زیر این بار نمیرویم. البته این افراد انگشتشمار هستند و این را هم تأکید کنم که اکثراً اعضای هیئت علمی مؤسسه مشغول مطالعه و پژوهشهای علمی هستند و موظفی خود را انجام میدهند. بههرحال عدهای فرصتطلب ممکن است در هرجا پیدا شوند و در مؤسسه نیز هستند. وقتی این افراد به خواستههای نابجای خود نمیرسند، متأسفانه یکطرفه به قضاوت مینشینند و از فضای رسانهای استفاده میکنند و به این شکل گزارشهای غلط در بین مردم جا میافتد.
اگر رسانهای بخواهد بیطرفانه برخورد کند باید با من که یک طرف بحث هستم نیز صحبتی میداشت و دربارهی این مسائل و چالشهای مطرحشده نیز پاسخ مرا نیز میشنید. متأسفانه بدون اینکه از من پاسخ بخواهند، نسبتهای کذبی به بنده دادهاند. این مسائل خلاف اخلاق است و مؤسسه میتواند از آنها شکایت کند.
دربارهی اعضای هیئت علمی نیز شنیده میشود که در دورهی ریاست شما عذر آنها خواسته شده است، در این باره پاسخ شما چیست؟
بنده در دورهی مسئولیتم حتی عذر یک عضو از اعضای هیئت علمی را نخواستهام و کسی را اخراج نکردهام. فردی که ادعا میشود بنده عذر وی را خواستهام، حدود یک سال و اندی قبل از اینکه بنده مسئولیت مؤسسه را بر عهده بگیرم، رفته بود و دیگری هم بعد از مدیریت بنده به خارج از کشور رفته بودند و بدون اینکه اطلاع بدهند، غیبت کرده بودند و وظیفهی من بود که گزارش آن را به وزارت علوم بدهم. وزارت علوم حکم اخراج را صادر میکند، ما در مؤسسه چون اعضای هیئت علمیمان زیاد نیست، نهادی نداریم که بخواهد کسی را اخراج کند، شورای رسیدگی به مسائل اینچنینی را در مؤسسه نداریم، وزارت علوم این کار را برای مؤسسه انجام میدهد. از برخی افراد اسم برده شده که کارمند مؤسسه بوده و جزو هیئت علمی مؤسسه نبوده است و در جای دیگر مشغول شده است، یا حتی کارمند هم نبوده، فرضاً قرار بوده است ماهی 60 ساعت بیایند مؤسسه و کار اجرایی را انجام بدهند، از این افراد بسیار هستند که میآیند و میروند. مثلاً در دورهی دکتر اعوانی با کسی قراردادی بسته شده و مدت آن به پایان رسیده است -قراردادها که ابدی نیستند-، افرادی آنها را در رسانهها بهعنوان اعضای هیئت علمی معرفی میکنند و میگویند در مدیریت جدید از مؤسسه رفتهاند. این سخنان بیانصافی و دروغ محض است.
اگر بخواهیم از عملکرد مؤسسه در طی این 3 سال مدیریت خسروپناه سخن بگوییم، باید به چه کارهایی اشاره کنیم؟
اگر بخواهم به این کارها اشارهای کوتاه داشته باشم اولاً، بنده در زمان مدیریتم یک نظم و انضباط اداری و علمی در مؤسسه ایجاد کردم؛ یعنی اعضای هیئت علمی مؤسسه موظف هستند در طول یک ماه 140 ساعت در مؤسسه حضور داشته باشند -که قانونی باید 167 ساعت حضور داشته باشند-، ولی بههرحال تخفیف داده شده است که مقداری از مطالعات در بیرون مؤسسه انجام شود. در زمان مدیریت بنده تمام اعضای هیئت علمی موظف به ارائهی طرح پژوهشی هستند و این طرحها در شورای پژوهشی بررسی و مصوب میشود، البته برخی طرح پژوهشی خود را انجام ندادهاند که باید حتماً به آن رسیدگی شود. نظم علمی و اداری مهمترین کاری بود که انجام شد.
کار دومی که انجام شد، قراردادهای پژوهشی با افرادی بسته شده بود که معلق مانده بود. یا بعضاً مبالغی را دریافت کرده بودند که ما توانستیم بخش عمدهای از آنها را اصلاح کنیم و تبدیل وضعیت کنیم؛ یعنی یا طرحهای پژوهشی به ثمر رسیدند یا اینکه بهصورت چند طرح دیگر مطرح شدند که مبالغی را که دریافت کرده بودند یک مابهازای خارجی داشته باشد، برای اینکه هزینهای از بیتالمال هدر نرود. در واقع ساماندهی به طرحهای پژوهشی کار دومی بود که ما انجام دادیم.
کار سومی که در این 3 سال مدیریت انجام شد این بود که کلاسها را 3 برابر کردیم. در قبل کلاسها محدودتر بود، همان کلاسها ادامه پیدا کرد و هیچکدام تعطیل نشد. کلاسهای دکتر دینانی، کلاسهای محقق داماد و دیگر شخصیتها مانند گذشته ادامه پیدا کرد، ولی ما کلاسهای جدیدتری به آنها افزودیم؛ مثل شرح مثنوی، زبان یونانی، زبان آلمانی، عرفان اسلامی و ... در مؤسسه برگزار شد. بنده معتقد هستم زبانهایی که مربوط به فلسفه هستند مثل آلمانی باید آموزش داده شود تا علاقهمندان بتوانند از آن استفاده کنند. همینطور فلسفهی غرب و فلسفهی اسلامی در مؤسسه آموزش داده میشود و علاقهمندان خود را دارد. به ازای این کلاسها مؤسسه هزینهای دریافت نمیکند و فقط حق ثبتنام پرداخت میشود؛ زیرا مؤسسه از طریق برپایی این کلاسها به هیچ عنوان دنبال درآمدزایی نیست.
کار چهارمی که انجام شد، ما جوانهای دانشجو بهویژه در مقطع ارشد که علاقهمند به کارهای پژوهشی بودند را میدان دادیم و در واقع با آنها قراردادهای پژوهشی بستیم و کارهای تحقیقی و پژوهشی انجام دادند. این کار هم کمک مالی به آنها میکرد و هم در کارهای پژوهشی، تجربیات پرباری کسب میکردند و زمانی که آثارشان منتشر میشد انگیزهی کاری بیشتری پیدا میکردند.
از دیگر کارهایی که در طول این 3 سال انجام شد، چاپ مجلهی «جاودانهی خرد» که بیش از 2 سال چیزی در حدود 10 شماره عقب افتاده بود و در حال تعطیل شدن بود. مجله در حوزهی سنتگرایی مطلب چاپ میکند و هر مقالهای را نمیشود در آن منتشر کرد. برای اینکه مجله تعطیل نشود درخواست دادیم که این فصلنامه، دوفصلنامه شود تا بتوانیم این عقبماندگی را جبران کنیم. در این موضوع خاص که نویسندگان کمی در کشور دارد، نمیشد خیلی زود مجله را به روز برسانیم، فکر میکنم تا امروز یک شماره عقب باشد. ما تقریباً 2 سال مجله را به همان روال فصلنامه پیش بردیم و در این اواخر دوفصلنامه کردیم. اگر این عقبافتادگی جبران نمیشد، مجله تعطیل میشد. ما با این طرح جلوی تعطیلی مجله را گرفتیم، گویا این امر برای بعضی سخت تمام شده بود، چون انتظار داشتند بعد از 2 سال عقبافتادگی مجله تعطیل شود و مرگ آن در مدیریت ما اتفاق بیفتد.
کار بعدی که ما در مؤسسه انجام دادیم این بود که طرحی را به نام «فلسفهی مضاف اسلامی» رونق دادیم. 3 طرح را بنده با کمک متخصصان طراحی کردم، با عناوین «فلسفهی سیاسی اسلام»، «فلسفهی اخلاق اسلامی» و «فلسفهی حقوق اسلامی». طرح اولیه را با محققان صحبت کردیم؛ مثلاً طرح فلسفهی حقوق اسلامی را با دکتر محقق داماد صحبت کردیم، ایشان زحماتی کشیدند و بخشی از کار را انجام دادند، این طرح هنوز به ثمر نرسیده است و منتظر هستیم تا کار به مرحلهی نهایی برسد. فلسفهی اخلاق اسلامی را با دکتر قراملکی صحبت کردیم که ایشان زحمت کشیدند و یک کتاب دربارهی «نظریهی اخلاقی زکریای رازی» نوشتند و مؤسسه آن را چاپ کرد. موضوعات دیگر هر زمان آماده شد، منتشر خواهیم کرد. طرح بعدی طرح فلسفهی سیاسی اسلامی بود که در واقع اولین طرح فلسفهی مضاف ما بود که پیگیری کردیم و قرارداد بسته شد و یک شورای عالی سیاستگذاری دارد که آقایان آیتالله سید محمد خامنهای، دکتر داوری، دکتر دینانی، دکتر محقق داماد، دکتر صدرا، دکتر علیخانی و بنده عضو این شورا هستیم. همچنین یک شورای علمی هم دارد که فیلسوفان سیاسی در آن حضور دارند و تصمیمات در این شورا گرفته میشود، از مدخلهای مشخصشده، پروندههای علمی تشکیلشده و تا به امروز 20 جلد اولیهی آن نوشته شده است و در حال ویرایش علمی و صوری و محتوایی است که انشاءالله بهزودی 7 جلد آن تمام میشود و به مرحلهی انتشار میرسد. البته قراردادی که با محققین بسته شده برای 15 جلد بوده است، ولی این طرح تا 10 یا 15 جلد دیگر ادامه پیدا میکند. این طرح به شورای عتف (علوم تحقیقات فنآوری) برده شد و برای اولین بار یک طرح علوم انسانی در شورای عطف به تصویب رسید که کار بسیار مهم و سنگینی بود، شاید نزدیک به 150 محقق درگیر این پروژه بودند و هنوز هم مشغول هستند. اگر انشاا.. بتوانیم این طرح را به سامان برسانیم، یک کارستان است؛ یعنی خودش یک مؤسسه نیاز دارد که ما در واقع یکی از فعالیتهایمان را دنبال کردیم.
از دیگر کارهای مؤسسه این بود که به مناسبتهای مختلف ما بر روی شخصیتهای فلسفی کار میکردیم؛ مثلاً خواجه نصیرالدین طوسی که نشستهای مختلفی در مورد ایشان برگزار شد. دربارهی ابنسینا، امام خمینی، دربارهی اندیشههای فلسفی و عرفانی آنها نشستها و همایشهای مختلفی برگزار شد که مخاطبان زیادی از حوزه و دانشگاه حضور داشتند و استفاده میکردند.
کار بعدی ما در طول این 3 سال، راهاندازی کرسیهای آزاداندیشی در مؤسسه بود که 2 نفر در موضوعی که تضاد آرایی داشتند با رعایت اخلاق و منطق با هم مناظره میکردند و مسائل علمی خود را ارائه میدادند و با استقبال نیز مواجه میشدند. در این جلسات عمده اعضای هیئت علمی حضور پیدا میکردند و به مباحث گوش میدادند.
کار دیگر ما، پیوند فلسفه با علوم مختلف بود؛ با علوم طبیعی مثل فیزیک، زیستشناسی و برخی رشتههای علوم انسانی مثل اقتصاد. استادان برجستهی فیزیک از دانشگاه تهران و شهید بهشتی را دعوت کردیم و بحثهای فلسفی و فیزیکی در این جلسات مطرح میشد؛ مثلاً اندازهگیری در فیزیک و ادراک حسی در فلسفه به شکل تطبیقی و مقایسهای با هم صورت میگرفت. در فلسفهی اسلامی افرادی مثل دکتر غفاری حضور داشتند و بنده در تمام جلسات حضور پیدا میکردم. در فلسفهی علم نیز دکتر اعتماد، دکتر شیخ رضایی و دکتر کرباسیزاده حضور پیدا میکردند و بحثهای خوبی نیز درمیگرفت و همچنین نشستهایی در فلسفه و زیستشناسی که هر هفته جلسات آن برگزار میشد. در این جلسات نیز استادان زیستشناسی، ژنتیک و اپیژنتیک با استادان فلسفه بحث و گفتوگو میکردند، در واقع مباحث خود را به شکل تطبیقی ارائه میدادند. در فلسفه و اقتصاد هم جلساتی اینچنینی داشتیم که محتوای این جلسات تحت عنوان «ترنم حکمت» 1 و 2 و 3 به چاپ رسیده است. خلاصهای از عملکرد خارج از موظفی اعضای هیئت علمی را در سالنامههایی تحت عنوان ترنم حکمت چاپ شد. در واقع با این جلسات ما میخواستیم بین فلسفه و علوم دیگر ارتباط برقرار کنیم.
فعالیت دیگر ما تأسیس شعبهی قم بود. مؤسسه قبلاً تنها در بخشی از تهران فعالیت داشت، درحالیکه حوزهی علمیه قم در زمینهی فلسفهی اسلامی و حکمت متعالیه بسیار قوی است و ما برای اینکه بتوانیم رشدی در حوزهی علوم عقلی اسلامی داشته باشیم اعم از منطق و فلسفهی اسلامی لازم بود که شعبهای در قم داشته باشیم که این بار توسط شورای گسترش مصوب و راهاندازی شد. در حال حاضر علاوه بر اینکه 5 نفر از اعضای هیئت علمی حضور دارند، جلسات علمی و کلاسهای آزاد برگزار میشود و علاقهمندان شرکت میکنند. بحث اقتصاد و فلسفه که عرض کردم در شعبهی قم برگزار میشود و کتابخانهای راهاندازی شده است که علاقهمندان علوم عقلی میتوانند از آن استفاده کنند.
کار دیگر ما در این 3 سال، رشد فعالیتهای بینالمللی مؤسسه بوده است. تقریباً نشستهای متعددی با حضور دانشمندان غیرایرانی در مؤسسه داریم؛ جلساتی که اعضای هیئت علمی در خارج از کشور دارند؛ همایشهای بینالمللی که این اعضا در خارج از کشور شرکت میکنند و ما نیز از آنها حمایت میکنیم؛ مشارکتی که مؤسسه در نشستهای مختلف فلسفی دارد، مثل 2 نشستی که در مسکو با همکاری بنیاد فلسفهی مسکو و همکاری مؤسسه برگزار شد؛ همچنین در همایش گفتوگوی ادیان در قزاقستان، استانبول، ایتالیا و دیگر کشورها مؤسسه مکرراً مشارکت داشته است؛ دعوت از استادان علوم عقلی که به مؤسسه میآمدند و مباحث خود را ارائه میکردند و مجلهای به نام «اشراق» با همکاری مؤسسه و بنیاد فلسفی روسیه که به زبان انگلیسی و روسی است، سالیانه در حال منتشر شدن است. خلاصه در این 3 سال فعالیتهای بینالمللی را چند برابر کردیم و در واقع بهطور متنوع، مؤسسه در حال فعالیت در کشورهای مختلف از جمله ایران است.