شناسهٔ خبر: 22115 - سرویس دیگر رسانه ها

«سعادت آباد» نقد شد

منصوره اولیایی از پژوهشگران سبک زندگی گفت: گاهی در سینمای ایران به سمتی می‌رویم که دیگر حتی تصویر سنتی مادر در فیلم علی حاتمی را نیز از ذهن مخاطب حذف می‌کنیم، و مخاطب انس ذهنی لازم با فرهنگ ایرانی اسلامی را به دست نمی‌آورد.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ در نشست کارگروه «سبک زندگی ایرانی- اسلامی در سینمای شهری» از سلسله جلسات باشگاه فیلم شهر، با موضوع نمایش، نقد و تحلیل تخصصی فیلم «سعادت آباد» شامگاه چهارشنبه (۲۶ شهریورماه) در پردیس سینمایی رازی برگزار شد.

سعید کریمی کارشناس مردم شناس، در ابتدای این نشست ضمن معرفی موضوع جلسه بیان داشت: دانش زندگی، اساس همهٔ دانش هاست و بحث از سبک زندگی در این شاخه، چند سالی است که به صورت جدی دنبال می‌شود.

این مردم‌شناس ادامه داد: در حوزه تمدن سازی و توجه به فرهنگ و رفتار و زندگی مردم، پرداختن به شیوهٔ زندگی ایرانی ـ اسلامی یکی از مهم‌ترین موضوعات در مقابله با موج سوم تهاجم فرهنگی دنیای غرب است که خانواده، جایگاه و هویت زن ایرانی به عنوان مادر و ستون خانواده را هدف قرار داده است.

این کار‌شناس ضمن بیان تاکیدات مقام معظم رهبری برای مقابله با موج سوم تهاجم فرهنگی در جامعه، اظهار داشت: سینما به عنوان یک هنرچندوجهی عنصر تاثیرگذاری در میان اقشار مختلف مردم به حساب می‌آیدو باید دید این آیا این ابزار قادر بوده است در تطابق با سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی، نقشی موثر برای پیشبرد اهداف فرهنگی داشته باشد یا خیر.

کریمی با اشاره به مستند سیر تحول سینما در ایران، گفت: بر اساس این مستند، در جریان سینمای پیش از انقلاب، سعی در تغییر هویت زن ایرانی صورت گرفته بود که این حرکت در سال‌های اخیر نیز با هدف دگردیسی در جایگاه و هویت زن دوباره خودنمایی می‌کند این تحول در سینما را باید دقیق رصد کرد.

منصوره اولیایی از پژوهشگران حوزه مسائل سبک زندگی و سینما نیز، به عنوان یکی از اساتید دعوت شده در این نشست، مطالب خود را به دو بخش تقسیم نمود. ابتدا مباحث مقدماتی در مورد سبک زندگی و سپس پرداخت به روند زیبایی‌شناختی کردن سبک زندگی توسط کارگردان فیلم سعادت آباد اختصاص داده بود.

وی سخنان خود را با تعریفی کلی از سبک زندگی و مولفه‌های آن آغاز کرد و بیان داشت: سبک زندگی یک مفهوم بین رشته‌ای و چند بعدی در حوزهٔ رفتار است و اگرچه وابسته به ارزش هاست اما خود ارزش‌ها نیست، به عنوان مثال ممکن است ارزش‌های یک فرد، با سبک زندگی او یکی نباشد و به همین سبب دچار تعارض شود.

این پژوهشگر ضمن ارائه مثالی از فیلم سعادت آباد، بیان داشت: مثلا شخصیت «علی» در فیلم سعادت آباد دارای ارزش‌های دینی است اما سبک زندگی او مطابق ارزش‌های درونی‌اش شکل نمی‌گیرد و به همین دلیل دچار تعارض است.

وی با اشاره بهمسئله جهانی شدن و یکسان سازی مصرف فرهنگی و پیچیدگی نابرابری‌ها اذعان داشت که مفاهیم گذشته کارایی خود را از دست دادندو اکنون در مطالعات فرهنگی اجتماعی استفاده از مفهوم سبک زندگی به جای طبقهٔ اجتماعی، رهگشا‌تر است.

اولیایی یکی از موضوعات مهم مربوط به سبک زندگی را خلق هویت دانست و افزود: در کلانشهری مانند تهران، دو مولفهٔ مصرف و مُد اثرگذار هستند و افراد برای تامین امنیت هستی‌شناختی خود درشهر با روی آوردن به مد از فشار ساختاری کلان شهر کاسته و به تمایز گروهی و همچنین وحدت با گروه دیگر روی می‌آورند.

وی با اشاره به کتاب «نظریه‌های طبقهٔ مرفه» نوشتهٔ تورستن وبلن گفت: در این اثر نیز بیان شده است که تمام نمادهای منزلت و مُد از طبقهٔ مرفه به سایر طبقات اجتماعی منتقل می‌شوند، و طبقات اجتماعی که به دنبال منزلت طبقهٔ مرفه هستند، سعی در تقلید این نماد‌ها دارند.

اولیایی تمرکز فیلم‌های سینمایی بر زندگی طبقهٔ مرفه جامعه را زنگ خطری برای مسئولین دانست و بیان کرد: از آنجا که طبقهٔ مرفه در ایران، سبک زندگی خود را در تبعیت از غرب سامان داده است، آداب رفتاری وعواملی نظیر اختلاط روابط زن و مرد، و آداب معاشرت غیراسلامی به سرعت و به واسطهٔ بازتولید دائم این فرهنگ در فیلم‌های سینمایی با تمرکز بر زندگی این طبقه به طبقات پایین‌تر جامعه انتقال داده می‌شود. هرچقدر این فرایند انتقال سریع‌تر باشند مدگرایی و مصرف برای رسیدن به نمادهای منزلت طبقه مرفه افزایش می‌یابد.

وی با اشاره به پژوهشی که توسط رستگارامیرخالد و مهدی کاوه دربارهٔ ارتباط سینما و سبک زندگی انجام شده است، اظهار داشت: مطابق این پژوهش از سال ۱۳۸۰ به بعد، سبک زندگی دینی کمترین بازنمایی را داشته است و موضوعاتی مانند؛ بی‌اشکال بودن روابط دختر و پسر و کار خارج از خانهٔ بانوان، زندگی مجردی تکرار و تبلیغ شده‌اند.

این پژوهشگر حوزهٔ سبک زندگی اسلامی گفت: رفتار و عادات مهم‌ترین نماد سبک زندگی هستند و برای تغییر رفتار جامعه، بهترین کار تغییر تفکر مردم است، مثلا در فیلم سعادت آباد و برخی فیلم‌هایی دیگر، مفهوم غیرت بامفاهیم منفی از جمله حسادت، توهم، پارانویا همنشین شده و با حساسیتهای بیجای زن به مرد یکی گرفته می‌شود.

اولیایی ضمن تحلیل فیلم «سعادت آباد» به کارگردانی «مازیار میری» بیان کرد: این فیلم با بازنمایی ارزش‌های خانواده مدرن تهرانی، دو قطب را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد، قطب اول شخصیت «علی» است که ارزش‌هایی مانند حلال و حرام، صداقت، تعهد به خانواده، اعتدال معاش، فرزند آوری، و عدم اختلاط زن و مرد برای او اهمیت دارند و قطب دوم یعنی الباقی شخصیت‌ها با عدم تقید به دین، به اموری مانند شراب خواری، اختلاط روابط، فردگرایی، تقدم کار زن به فرزند آوری و عدم تبعیت از مرد، می‌پردازند.

وی ضمن روشن کردن تعارض موجود میان سبک زندگی اسلامی در مقابل زندگی مدرن غربی اظهار داشت: تابعیت زن از مرد، اصالت فرزند آوری، حضور اقتضایی زن در جامعه، اعتدال در مصرف و حریم قائل شدن در خانواده از ارزش‌های سبک زندگی اسلامی هستند در حالی که تساوی زن و مرد، اصالت فرد، حضور گسترده زن در جامعه، مصرف گرایی و رفاه و اختلاط روابط زن و مرد ارزش‌های سبک زندگی مدرن را تشکیل می‌دهند.

این جامعه‌شناس با اشاره به آیهٔ ۳۲ سورهٔ نساء، به تبعیت زن از مرد در ساختار قدرت خانواده بدلیل تفاوت‌های جسمی و روحی و توان بیشتر مرد جهت سرپرستی خانوار اشاره نمود و سلسله مراتب و تعدیل نیرو را از خصوصیات نظام آفرینش برشمرد. وی افزود: در سبک زندگی اسلامی، فرزند آوری اصالت دارد، افراد ازدواج می‌کنند تا فرزندی به دنیا بیاورند که به عبادت پروردگار بپردازد، در حالی که در سبک زندگی مدرن، بهره‌مندی از لذت‌ها اولویت پیدا می‌کند.

اولیایی در توضیح مسالهٔ حضور زنان به صورت اقتضایی در جامعه، بیان کرد: در روند عادی یک جامعه، همیشه بخشی از زنان به واسطه استعدادهای ویژه یا نیازهای مالی و یا بر حسب شرایط وارد جامعه می‌شوند. اما در سبک زندگی مدرن، زن تشویق و ترغیب به حضور در جامعه و کار خارج از خانه می‌شود. حضور بیرونی او در جامعه اصالت دارد.

وی با اشاره به اصطلاح «استانداردهای اجباری» که توسط جامعه‌شناس معروف «آنتونی گیدنز» مطرح شده است، گفت: به نظر می‌رسد کار زنان در جامعه غربی نوعی «استاندارد اجباری» است و خانم هادر یک فشار اجتماعی ناشی از گروههای مرجع و تبلیغات روانه بازار کار می‌شوند، در حالی که این شرایط باعث کاهش آرامش و فراغت بال خانم‌ها و تضعیف روحی و جسمی می‌شود و گاهی منجر به سوءاستفاده‌های مالی و جنسی از آن‌ها در محل کار نیز می‌شود.

این پژوهشگر مصرف گرایی را از دیگر آسیب‌های کار خارج از خانهٔ بانوان دانست و افزود: در دنیای غرب در آمد زن و شوهر یکسان به کارگرفته می‌شود اما در جامعهٔ ایرانی به واسطهٔ وجود برخی سنت‌ها، خانم‌ها تامین نیازهای اصلی را وظیفهٔ آقایان می‌دانند و به همین دلیل درآمد خود را صرف تجمل گرایی و مصرف گرایی می‌کنند.

اولیایی با تعریف از نظام نشانه‌شناختی فیلم سعادت آباد، اظهار داشت: برخی فیلم‌ها ممکن است دو قطب متعارض و آسیب‌های آن‌ها را در فیلم مطرح کنند و در ‌‌نهایت قضاوت را به مخاطب بسپارند، اما پیشرفت‌های زبان‌شناختی و نشانه‌شناختی منجر می‌شود کهنحوه نفوذ و دخالت کارگردان در پذیرش یا رد یک نوع سبک زندگی را دریابیم. این فرایند با رجوع به نظام نشانه‌ای فیلم و نوع روایت قابل شناخت است.

وی با اشاره به نمونه‌هایی از فیلم، بیان کرد: مخاطب با شخصیت «لاله» در مقابل «علی» همذات پنداری می‌کند، علی دارای ارزش‌های سنتی و دینی است و کارگردان وی را فردیبا ظاهری متفاوت وروحیه و رفتاری خشونت آمیز به تصویر می‌کشد که شعر بلد نیست، در حالی که لاله به عنوان فردی که ارزش‌های مدرن و غیر دینی دارد، اهل موسیقی، خوش مشرب، شاد است. در واقع کارگردان به بارگزاری مثبت بر روی شخصیت لاله و بارگذاری منفی بر شخصیت علی با دوری او از شعر و موسیقی دانست.

اولیایی تاکید کرد: کارگردان با استفاده از شعر و موسیقی که جزء مهمی از ساختار فیلم است، مخاطب را از نظر حسی کاملا به لاله نزدیک می‌کند ولی اصلا ورودی به دنیای درونی علی صورت نمی‌گیرد.

این کار‌شناس و پژوهشگر با ارائه تعریفی از روایت، بیان کرد: ما در روایت‌شناسی، یک بخش با عنوان پارهٔ آغازین داریم و سپس نیروی تخریب کننده به عنوان پاره‌ای دیگر و در ‌‌نهایت نیروی سامان دهنده و پارهٔ نهایی. در فیلم سعادت آباد، مهمانی بخش آغازین است، دعواهایی که به خاطر پنهان کاری لاله از همسرش و سقط جنین صورت می‌گیرد بخش تخریب کنندهٔ فیلم هستند، اما در ادامه هیچ نیروی سامان دهنده‌ای وجود ندارد و روایت‌‌ رها می‌شود.

اولیایی رواج این الگو روایی در سینمای ایران را زنگ خطر دیگری برای سیاستگذاران فرهنگی و سینمایی دانست و افزود: در چنین الگوهایی مانند فیلم‌های «جدایی نادر از سیمین»، «درباره الی» و زندگی خصوصی آقا و خانم «م»، زندگی مشترک آقا و خانم محمودی که معمولا در حوزه خانواده می‌باشد، مخاطب به یاس و سرخوردگی کشیده می‌شود و تحول مثبت ایجاد نمی‌شود و این برای فرهنگ جامعه سازنده و مطلوب نیست.

وی به رابطه میان روایت و احساس، نشاط و سامان در مخاطب تاکید نمود و به بکارگیری الگوی روایت کامل در بهترین فیلم‌های سینمای جهان (بویژه سینمای آمریکا) در حوزه پرداخت به ارزشهای انسانی را اشاره نمود. و الگوی روایت کامل وسه پرده‌ای را بهترین شیوه برای بازتولید فرهنگ متعالی و مقبول در سینما دانست.

این محقق با اشاره به اینکه تحقیقات سبک زندگی در ایران تحت نظریهٔ «پیر بوردیو» صورت می‌گیرد، رفتن به سینما وتئا‌تر مطابق دیدگاه وی از آیتم‌های فرهنگ متعالی است.

پروفسور رفیع‌پور معتقد است این شاخص‌ها در تناسب کامل با فرهنگ ما نیست. باید دید آیا خوراکی که از سینمای ایران به دست می‌آید منعکس کنندهٔ فرهنگ ایرانی اسلامی است است یا در تعارض با آن است.

اولیایی فرهنگ ایرانی و اسلامی را با یکدیگر ممزوج دانست و افزود: گاهی در سینمای ایران به سمتی می‌رویم که دیگر حتی تصویر سنتی مادر در فیلم علی حاتمی را نیز از ذهن مخاطب حذف می‌کنیم، فرهنگ اصیل دیگر بازتولید نمی‌شود و مخاطب انس ذهنی لازم با فرهنگ ایرانی اسلامی را به دست نمی‌آورد و به جایی می‌رسیم که دیگر در تخیل یک ایرانی اثری از یک فرهنگ اصیل باقی نمی‌ماند.

وی مسالهٔ زنان را نقطهٔ تعارض میان فرهنگ دینی و فرهنگ مدرن دانست و گفت: جهانی شدن، در زنان و فرهنگ آنان، تحول منفی ایجاد کرد و با تغییر ماهیت، سبک زندگی زن و سبک زندگی کلی جامعه عوض می‌شود.

در بخش پرسش وپاسخ انتهایی این نشست، حسین سلطان محمدی از منتقدین سینما ضمن بیان اینکه برخی فیلمسازان می‌گویند با بازنمایی و آسیب‌شناسی برخی امور به دنبال رد کردن آن‌ها و اشاره به غلط بودن آن‌ها دارند، از کار‌شناسان نشست پرسید: تمامی زوج‌های فیلم سعادت آباد حلقهٔ دوستان قدیمی هستند، آیا فروپاشی تمام خانواده‌ها، نبودن نقطهٔ سامان دهنده، و ورودی فیلم عنوان شهرک قدس را در مقابل شهرک غرب قرار می‌دهد، نشان گر این نسیتند که کارگردان در واقع به شکل طعنه آمیز زندگی مدرن را به نقد کشیده است؟

اولیایی نیز در پاسخ به این سوال اظهار داشت: فیلم سعادت آباد از نظر نشانه‌شناسی روایی چفت وبست‌های محکمی دارد و شاید در ظاهر به نظر برسد که آیینه وار سبک زندگی مرفه را همراه با آسیب‌های آن، به نمایش گذاشته است، اما مساله اصلی اینجاست که وقتی ما براساس نظام نشانه‌شناسی فیلم را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که در بخشی از فیلم کارگردان سررشتهٔ احساسات مخاطب را می‌گیرد و می‌کشد، و اوج این مساله در موسیقی فیلم، به خصوص آواز خوانی گروه دوستان برای شخصیت لاله و گریهٔ این شخصیت است که مخاطب را به همذات پنداری با او سوق می‌دهد، در حالی که، همسرش به عنوان یک فرد مذهبی است و اصلا شعر بلد نیست و بر این موضوع تاکید می‌شود. آدمهای سعادت آباد اگرچه زندگی پر آسیبی دارند اما همه آن‌ها در یک نقطه مشترک و همدلند و آن فضای شعر و موسیقی است، لیکن علی انسان زمختی است که تمایل مخاطب به او به حداقل می‌رسد.

سعید کریمی، مجری کار‌شناس این نشست در این بخش، با اشاره به سخن بتهوون دربارهٔ موسیقی بیان کرد: از نظر بتهوون، موسیقی دیکتاتور‌ترین هنر است و شنونده هیج قدرتی در مقابل موسیقی ندارد، البته در فیلم سعادت آباد نشانه‌هایی نیز دربارهٔ ویژگی‌های شخصیت «علی» نیز به کار رفته است، از جمله در صحنه‌های پایانی فیلم، آنجایی که «علی» در حال گریه است، روبروی او یک قرآن کوچک جیبی دیده می‌شود که نمی‌توان آن را نادیده گرفت، که نشان می‌دهد ریشه رفتارهای علی از قرآن سر منشاء می‌گیرد.

اولیایی نیز با بیان اینکه شخصیت «علی» مخاطب پسند نیست، افزود: برای همذات پنداری مخاطب با یک شخصیت، می‌بایست قدرتی به آن شخصیت ببخشیم تا احساسات مخاطب را درگیر کند، اما در سعادت آباد، کارگردان با ظرافت این قدرت را از «علی» گرفته است.

وی ضمن اذعان به هماهنگی نشانه گان فیلم، مهم‌ترین نقطه ضعف فیلم را در خصوص نظام نشانه‌شناختی در رفتار و کلام دوگانهٔ شخصیت «یاسی» می‌توان دید که در یک صحنه خطاب به پرستار فرزندش و دربارهٔ بارداری دوبارهٔ خودش، می‌گوید تو مرد‌ها را نمی‌‌شناسی بدین معنا که برای یک مرد بچه دار شدن بسیار با اهمیت است، اما در مهمانی وقتی «علی» به او می‌گوید که «لاله» نباید به تنهایی دربارهٔ بچه‌ای که متعلق به او نیز بوده است، تصمیم گیری می‌کرده، «علی» را دیوانه خطاب می‌کند و در واقع بیشترین کمک را در قضیه سقط جنین به «لاله» انجام می‌دهد.

اولیایی با اشاره به فیلم «من مادر هستم» به کارگردانی «فریدون جیرانی» بیان کرد: به عنوان مثال آقای جیرانی در این فیلم آسیب‌های موضوعی نظیر اختلاط زن و مرد را به خوبی بیان کرده است اما در چون ‌‌نهایت سرنخ احساس مخاطب را به سمتی چون قصاص می‌برد، دیگر بخش اول، اثر گذاری خود را که‌‌ همان آسیب اختلاط زن و مرد می‌باشد را از دست می‌دهد.

وی با انتقاد از ممیزی بدون آگاهی بیان کرد: با حذف بخش کوتاهی از فیلم، لایه‌های پنهان آن تغییر نمی‌کند و سیاست گذارهای فرهنگی هنری ما باید به نظام‌های نشانه‌شناسی حتما توجه داشته باشند.

اولیایی در ‌‌نهایت شکل گیری چنین جلساتی را، منجر به افزایش سطح آگاهی مخاطب و تعامل بهتر و موثر‌تر با هنرمند و فهم پیچیدگی‌های هنری اثر او دانست که مطالبه درست از هنرمند را موجب می‌شود.

در پایان نشست سید احد میکائیل‌زاده، با بیان اختلاف ماهوی در تعریف از زندگی در فرهنگ غرب و نظام دینی افزود: جهان بینی مادی غربی بر این اساس شکل می‌گیرد که تمام هستی در جهان مادی خلاصه می‌شود. ولی در جهان بینی الهی اعتقاد به خداوند یگانه، اعتقاد به معاد و زندگی ابدی و اعتقاد به بعثت پیامبران از شاخص‌های معرفتی فرهنگی دینی است.

دبیر باشگاه فیلم شهر با اشاره به این نکته که هر زیستی زندگی نیست این نکته را بیان کرد که در جهان بینی الهی هر زیستی زندگی نیست بلکه باید برخی اقتضائات مانند اخلاق، خدا باوری و توحید در آن موجود باشد و برخی موانع مانند معصیت در آن مفقود باشد. تا اسم زندگی بر آن صدق کند. وی در ادامه به این سخن حضرت علی (ع) اشاره کرد که التوحید حیات النفس (توحید حیات جان است).

وی در پایان جلسه به این نکته اشاره کرد که آنچه ما را بر آن داشت که پیگیر بحث سبک زندگی و سینمای شهر ی باشیم ضعف آشکار بسیاری از پژوهش‌ها و تحلیل‌های پیرامون سبک زندگی، غفلت از جایگاه اسلام و مکتب تشیع در تاریخ و هویت جامعه ایرانی است.