به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دهباشی در این یادداشت نوشت: اندیشههای مولانا از فراز سدهها عبور کرده و به انسان معاصر رسیده است. تفکر مولوی و دلیلِ ماندگاریِ آن و تواناییِ آن برای پاسخگویی به نیازهای بشری را باید در ساختار فکری مولانا جستجو کرد.
آثار مولانا، پاسخی برای مسائل زندگیِ امروز بشر دارد. از سویی، اندیشههای مولانا فراتر از ایدئولوژیهایی است که در طول ۸۰۰ سال ساخته شده است. پیامِ انسانی مولانا، فارغ از هر نژاد و رنگ پوست و... است.
انسان در شعر مولانا، انسانی است که گرفتار تعصبات قومی و نژادی و... نیست، به همین دلیل است که شعر مولانا، مورد عنایت همۀ انسانها در جهان، در همۀ فرقهها و مذاهب میباشد. درحقیقت اندیشههای مولانا به یک فرقه و یک آیینِ خاص تعلق ندارد.
مولانا چون اقیانوسی است که هرکس بهوُسع خود، سراغ آن میرود و برداشتی کوچک از جهان بزرگ او حاصل میکند. بنابراین تمامیِ اندیشههای مولانا شناخته نشده است، بلکه هرکس، با توجه به ظرفیّتی که دارد، از آن بهره میبرد. یعنی نمیشود همۀ اقیانوس را بهیکباره و یکجا شناخت. در غرب هم با بخشی از اندیشههای مولانا آشنا شدهاند.
ما نسبت به جوانب اقیانوسی که در اختیار داریم، متأسفانه قدر مولانا را نمیشناسیم. ما کوتاهی کردهایم، ما باید کارهای بیشتری در زمینۀ اندیشهها و آثار مولانا انجام دهیم. حتی بیشتر کسانی که مولانا را به خودشان منتسب کردند نیز در این زمینه کوتاهی کردهاند و جای تأسف دارد. بزرگان بسیاری دربارۀ مولوی کار کردهاند، مرحوم فروزانفر، محمدعلی موحد و... کارهای ارزشمندی هم شده، امّا همین کارهای ارزشمند، دربرابر دریای بیکران اندیشههای مولانا کم است.
ما باید برای شناخت مولانا، دانشگاه داشته باشیم، ما باید به نام مولانا، جایزه برپا کنیم و دانشجویان بتوانند با جوانبِ گستردۀ اندیشۀ مولانا آشنا شوند و بتوانند اندیشههای او را بازتاب دهند و عرضه کنند.