به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ سیام مهرماه ۹۳ روز فراموشناشدنی برای دارالفنون بود. روزی که دارالفنون درهای خود را به روی فرزندانش گشود و به سکوت چند ساله خود پایان داد. این بار دارالفنون میزبان دانشآموختگان خود بود. محصلان دیروز دارالفنون و استادان برجسته امروز ایران با چنان شور و شوقی در محوطه و دالانهای دبیرستان قدیمی خود میگشتند که گویی هنوز همان پسرهای نوجوان سالهای دورند. به هر گوشهای که نگاهت میافتاد جمعهای دو سه نفری همکلاسیهایی را میدیدی که با هیجان خاصی خاطراتشان را از روزگار درس و مدرسه برای یکدیگر تعریف میکردند و لبخندی بر گوشه لبشان مینشست و گاه اشک در چشمانشان حلقه میزد. در سویی دیگر گروهی را میدیدی که در کنار بقایای کلاس درس خود عکس یادگاری میگرفتند.
این شور و هیجان تنها مختص شاگردان قدیم این مدرسه نبود. حتی کسانی که تنها برای بازدید یا پوشش خبری مراسم آمده بودند نیز از قدم زدن در این مدرسه حال و هوای خوبی پیدا کرده بودند. قدم زدن در مکانی که بزرگمردان علم و دانش ایران در آن گام نهادهاند، وصف ناشدنی است. جایی که اعتمادالسلطنه، عباس اقبال، ذکاءالملک فروغی، محمد معین، محمد قریب، پروفسور حسابی، مصطفی چمران و صدها نامآور دیگر در آن روزگار گذراندهاند. طاقدیسهایی که علامه دهخدا و صادق هدایت ساعتها زیر آن مینشستند و کتاب میخواندند و با همکلاسیهای خود بحث و مباحثه میکردند. وقتی در دارالفنون قدم میزنی، چهره تک تک این بزرگمردان از جلوی چشمانت میگذرد و آنگاه برخود میبالی که ایران سرزمین و موطن توست.
مراسم گرامیداشت دارالفنون در یکی از سالنهای مدرسه برگزار شد. سالنی که اولین نمایشنامههای مولیر در آنجا اجرا شد و بعد از اجرای موفقیتآمیز خود به لالهزار راه یافت. محمد بقاییماکان که از دانشآموختگان دارالفنون است در این مراسم از بیمهری ایرانیان به سرزمینشان شکوه کرد و حال این روزهای دارالفنون را نتیجه همین بیمهریها دانست.
دارالفنون در مطبوعات عصر قاجار/ایجاد اداره سانسور در دارالفنون
بقایی گفت: ما به جامعه و سرزمین و خاک خودمان برخلاف کشورهای پیشرفته عشق نداریم. یک نمونه این بیمهری وضعیت دارالفنون در سالهای اخیر است. این مدرسه ۳۵ سال است مهجور و در کنار خیابانی خوشنام که نام حکیمی بزرگ را برخود دارد، به حال خود رها شده است. ما سالها در این مدرسه خاک خوردیم تا شاید اوضاع آن سرو و سامانی به خود بگیرد. اما در طول این سالها هرچه فریاد کشیدیم به جایی نرسید. اما وقتی دو ماه پیش به اینجا آمدم از همتی که برای احیای دارالفنون به راه افتاده بود شگفتزده شدم.
وی در این مراسم به آثاری که درباره دارالفنون نوشته اشاره کرد و افزود: کتاب اول با عنوان «دارالفنون در مطبوعات عصر قاجار» تحقیقی است که تمامی گزارشها، خبرها و اعلامیههایی آن به طور مستقیم یا غیر مستقیم با دارالفنون در ارتباطند. برای تهیه چنین کتابی از ۲۵ دانشجو کمک گرفتم که اینها تمام مطبوعات دوره قاجار را از وقایعاتفاقیه گرفته تا اوایل دوره پهلوی مورد بررسی قرار دادهاند. تمام مشخصات نشریه در کتاب ذکر شده است، قسمتهایی که درباره دارالفنون است به صورت کامل در کتاب آمده و بعد تجزیه و تحلیل نیز بر روی این مطالب صورت گرفته است که حالت تفسیری دارد. به این صورت که گاه مشاهده میشود در این گزارشها و اعلامیهها نام مدیر دارالفنون در دوره قاجار پیشتر از وزرا ذکر میشود و این مبین اهمیت دارالفنون است. با بررسیهای دیگری که در این زمینه به عمل آمد، پی بردیم در دارالفنون بسیاری از زمینههایی که بعدها در ایران پرورش و توسعه پیدا میکند، ریشهاش در دارالفنون کاشته میشود. مانند پزشکی و حتی در حد جراحی کلیه. البته جنبههای منفی نیز در این میان وجود دارد. به عنوان مثال اول بار اداره سانسور در دارالفنون ایجاد میشود.
تاثیر دارالفنون در فرهنگ معاصر ایران/دارالفنون، هویت معاصر ایران است
وی ادامه داد: کتاب دیگر «تاثیر داالفنون در فرهنگ معاصر ایران» نام دارد که تالیفی است از مجموعه مطالبی که افرادی چون فریدون آدمیت درباره دارالفنون نوشتند و این کتاب چکیده و تلخیصی است از آنچه مورخان و محققان در کتابهایشان درباره دارالفنون آوردهاند. به علاوه آنچه خود من درباره دارالفنون تالیف کردم.
این پژوهشگر فرهنگ و تمدن ایران گفت: دارالفنون متعلق به همه ایران است، دارالفنون تنها یک نام نیست بلکه هویت ایران معاصر است. این مدرسه هویتساز بوده است. دانشگاهی بود که بیشتر چهرههای برتر کشور از پروفسور حسابی تا بهرام بیضایی در آن تحصیل کردند. امیرکبیر با احداث دارالفنون سنگی را در برکه فرهنگ ایرانی انداخت که امواجی که این سنگ تولید کرد تا اقصی نقاط کشور رفت.
بقایی سپس از وقایعاتفاقیه، روزنامهای که به همت امیر کبیر منتشر شد سخن گفت: وقایعاتفاقیه در سالهای نخست انتشارش حرفهای زیادی برای گفتن داشت و نشریه خواندنی بود اما به مرور با نفوذ اندیشههای طبقه حاکم به متنی سراسر مدح و ستایش بدل شد. درست دو ماه بعد از انتشار وقایعاتفاقیه، نیویورک تایمز منتشر شد که امروزه یکی از پرتیراژترین روزنامههای جهان است.
سوالی که پیش میآید این است که چرا وقایعاتفاقیه در دل تاریخ مدفون میشود و نیویورک تایمز یکی از روزنامههای برتر جهان؟ پاسخ این است که اکثر ما به سرزمینمان فکر نمیکنیم و به آن بها نمیدهیم. امیرکبیر و رهروانش ایراناندیش بودند و معتقدم تا ایراناندیش نباشیم دارالفنون و امثال آن درست نخواهد شد.
نوید روزهای نو برای دارالفنون/دارالفنون موزه تعلیم و تربیت ایران میشود
ابوطالب حافظی، ریاست مدرسه دارالفنون نیز در این مراسم از تاریخچه این مدرسه و چهار دوره آموزشی که دارالفنون بر خود دیده و فراز و نشیبهایی که در هر دوره داشته، سخن گفت. وی در بخشی از سخنانش به کارگروه مشترکی اشاره کرد که بین وزارت آموزش و پرورش، سازمان میراث فرهنگی و سازمان نوسازی برای احیای دارالفنون تشکیل شده و از عزمی گفت که برای مرمت این بنا جزم شده است و روزهای خوشی را برای این مدرسه کهنسال نوید میدهد.
وی درباره برنامههایی که برای دارالفنون در نظر گرفته شده گفت: با توجه به قدمت ۱۶۳ ساله دارالفنون، این بنا دیگر ظرفیت رفت و آمد دانشآموزان را ندارد و باید تلاش کنیم آن را بهعنوان میراثی گرانبها برای آیندگان حفظ و حراست کنیم. بر همین اساس دارالفنون به موزه تعلیم و تربیت ایران تبدیل میشود. تمام سبک تعلیم و تربیتی که از زمان مادها تا کنون در ایران رواج داشته در این مدرسه گردآوری میشود.
ریشه تمام علوم ایران را باید در دارالفنون جست
سعید وزیری، محقق و نویسنده معاصر نیز در این مراسم با اشاره به تالیفاتی که در رابطه با دارالفنون نوشته است، اظهار کرد: «تاریخ مدارس دختران تا ۱۲۱۷» یکی از این تالیفاتی است که کار تحقیق و پژوهش آن در این مدرسه انجام شده اما در این مدرسه به چاپ نرسید.
وی ادامه داد: درباره هر رشتهای که بخواهیم تحقیق و پژوهش کنیم باید در آغاز به سراغ دارالفنون بیاییم. چرا که ریشه تمام رشتهها در ایران در این مدرسه است. بر همین اساس کتاب «مشاهیر دارالفنون» را نوشتیم و در آن نشان دادیم دارالفنون حتی در علوم انسانی و هنر نیز سرآمد بود.
گرامیداشت مدرسه دارالفنون چهارشنبه ۳۰ مهر در محل مدرسه دارالفنون، واقع در خیابان ناصر خسرو برگزار شد.