شناسهٔ خبر: 23849 - سرویس دیگر رسانه ها

خطر دیندار کج‌اندیش از بی‌دین مطلق بیشتر است

مصطفی محقق داماد در کتاب «فاجعه جهل مقدس» نزاع‌های مذهبی را ناشی از جهالتی می‌داند که رنگ قدسی به خود گرفته است. وی در این کتاب، راز جذابیت دینداری را در معنویت و آرامش‌بخشی آن می‌داند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نزاع‌های مذهبی یکی از ویران‌کننده‌ترین حوادث در طول تاریخ است. کشتار می‌کنند و خون یکدیگر می‌ریزند به این امید که پاداش اخروی را نصیب برند. مصطفی محقق داماد در کتاب «فاجعه جهل مقدس» این‌گونه اعمال را ناشی از جهالت دانسته است؛ جهالتی که رنگ قدسی بر خود دارد.


اکثر گفتارهای این کتاب به مناسبت حادثه کربلا نگارش یافته است. نویسنده مدعی است که در واقعه عاشورا، می توان نمود کامل عفریت جهل را در چهره ی قدسی آن شاهد بود.

محقق داماد در گفتار نخست، با اعتقاد به قرائت‌های مختلف از دینداری، قرائت «قدرت‌اندیشانه‌ ابزاری از دین» را مود نقد قرار می‌دهد.

وی راز دینداری و جذابیت آن را در گوهر معنویت و آرامش‌بخشی آن جستجو می‌کند و می‌گوید: «جالب است بگویم که به نظر من، حتی آغاز جذب مردم مدینه هم نسبت به اسلام، زمانی که رسول الله (ص) هنوز در مکّه تشریف داشتند، همان نقشی بود که در اسلام برای آرامشِ زندگی می‌دیدند ... پیامبر (ص) برای آنها در درجه نخست ولیّ معنوی بود اما از آن جهت که برای زندگی دنیوی تا سر حد جان با او بیعت کرده بودند، رهبر و رئیس مادی محسوب می‌شد و از او اطاعت می‌کردند.»

محقق داماد سابق بر این نیز کتاب «روشنگری دینی» را نوشته بود و از جذابیت دین اسلام در عرصه معنویت و آرامش‌بخشی سخن گفته بود. وی در این کتاب نیز بر این دو مولفه انگشت تاکید می‌گذارد. وی قرائت قدرت‌اندیشانه از دینداری را سمّ مهلکی می‌داند و رویگردانی از آن را توصیه می‌کند.

در نظر نویسنده، سلمان فارسی نماد انسانی است که از قرائت قدرت‌اندیشانه از دینداری روی گردانده و به اسلام حقیقی دست یافته است: «سلمان مدتی از جانب عمر بن خطاب حاکم مداین بود، و در موقع فرمانداری خود، بسیار ساده و بدون آلایش می‌زیست و خانه اش کوچک بود و تنها انبانی برای نان و ظرفی برای آب داشت. و چنان ساده‌زیست بود که وقتی سیل مداین را فرا گرفت، اولین کسی بود که با وسایل کم خود به بالای تپه رفت در حالی که دیگران مشغول جمع آوری وسایل خود بودند. اینجا بود که وقتی سلمان دید مردم در اضطراب هستند، گفت: اینچنین سبکباران در روز قیامت نجات پیدا می‌کنند.»

محقق داماد سپس عنوان می‌کند که این دسته از دینداران اگر به قدرت برسند ارزش‌های دینی را به پای قدرت سر نمی‌بُرند. دین را ابزار قرار نمی‌دهند و نمی‌گویند: اصل، حفظ قدرت است و به هر وسیله‌ای که شد باید قدرت حفظ شود. و به دیگر سخن، به نظر این دسته، هدف وسیله را توجیه نمی‌کند.
نویسنده، فصل دیگری را به بحث از کج‌اندیشی دینی اختصاص داده است و آن را عاملی در ایجاد حوادثی چون فاجعه کربلا می‌داند. وی بر این باور است که «حادثه کربلا نشان دهنده‌ یک حقیقت بسیار بزرگ است و آن این است که به طور کلی "دین" در طول تاریخ یک چاقوی دولبه است، اگر درست درک شود آدمی را به اعلی علییّن می‌رساند و اگر کج اندیشیده شود، نه تنها بی‌اثر نیست، بلکه به انسان، در سیر نزول، به طور بسیار موثری کمک می‌کند، و او را به اسفل السافلین می‌کشاند.»

این پژوهشگر حوزه، پا را از این هم فراتر می‌گذارد و ادعا می‌کند که «در واقع خطر دیندار کج‌اندیش از بی‌دین مطلق بسیار بیشتر است. گاهی انسان بی‌دین از یک نوع خصلت‌های انسانی برخوردار است؛ رادمرد است، جوانمرد است. تمام شوالیه‌ها و لوتی‌ها، صفت‌های خوبی داشته‌اند که از آموزش دینی سرچشمه نمی‌گرفته است. ولی خطر دینداری کج‌اندیشانه این است که تمام آن صفات در قالب و پوشش دین، درست جای خود را به عکس خود بدهد.»

محقق داماد، عوامل کج‌اندیشی را نیز بر می‌شمرد. وی مهم‌ترین عامل را چنین معرفی می‌کند: «کج‌اندیشی علل مختلفی دارد، اما به نظر من علت عمده این است که انسان دین را از رهگذر تعقّل و تفهّم انتخاب نکند." وی همچنین بر این باور است که "آدمی با آزادی کامل باید انتخاب کند. افزون آن که دین انتخاب شده با آزادی کامل، نقشی تربیتی دارد و در صورت عدم وجود این آزادی کامل، نه تنها موجب رشد نمی‌شود، چه بسا آفت عقب‌افتادگی است».

نویسنده در فصول بعدی نیز، کج‌اندیشی دینی را محور قرار می‌دهد و آنرا در فاجعه‌ کربلا جستجو می‌کند. وی از نهادهای حقوقی و نحله‌های کلامی سخن به میان می‌آورد که می توانند به کج‌اندیشی در لفافه دینداری کمک کنند. وی از امام محمد غزالی جمله‌ای را نقل می‌کند با این تعبیر که «همه چیز وجود ناقصش از عدم محض بهتر است، جز علم و دانش! یعنی انسان هر مقداری از سلامتی و مال و ثروت و ... داشته باشد، بهتر از آن است که هیچ بهره‌ای از آن‌ها نداشته باشد، ولی علم و دانش این گونه نیست، انسان کم‌سواد از بی‌سواد بدتر است چون گمان می‌کند که خیلی باسواد است و هیچ‌ گاه دنبال تکمیل آن نمی‌رود.»

مصطفی محقق داماد در فصول پایانی کتاب از احیای سنت قم سخن به میان می‌آورد. وی معتقد است: «اگر سنت اعتدال گرایانه‌ مقاوم قم نبود، یقیناً تفکراتی از قبیل گرایشات سوسیالیستی و برداشتهای "فرقانی" چنان بلایی بر سر عالم اسلام می‌آوردند که طالبان در زمان ما بر سر اسلام و مسلمین آوردند.»

محقق داماد این کتاب را در پانزده فصل به رشته تحریر در آورده و مرکز نشر علوم اسلامی آن‌را منتشر کرده است. کتابی که می تواند عوامل، ویژگی‌ها و راه‌های مبارزه با «جهل مقدس» را بر ما مکشوف کند.