به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ فيروزان با اشاره به «جشنواره روستاهای دوستدار کتاب» اظهار کرد: برای حمايت از کتاب و ترويج کتابخوانی در روستاهای ايران در نخستين گام بايد با فعاليتهای گسترده فرهنگی، تقاضای کتاب ميان مردم روستایی افزايش پيدا کند؛ وقتی تقاضای کتاب افزايش یابد به تبع آن، بازار کتاب هم در روستاها شکل میگيرد.
وی با بیان اینکه به صِرف حمايتهای يارانهای و دولتی نمیتوان به گسترش و نهادينه شدن امر کتابخوانی در روستاها و شهرهای ايران امیدوار بود، افزود: در صورتیکه فعاليتهای فرهنگی توجيه اقتصادی نداشته باشند و متکی به حمايت نهادهای دولتی و بودجه عمومی باشند، به استمرار آن نمیتوان اميدوار بود. در حالیکه معتقدم ظرفيت فعاليتهای فرهنگی در حوزه کتاب و ديگر حوزهها بسيار زياد است و بايد از اين امکان بهره برد.
فيروزان عنوان کرد: در صورتیکه روستاهايی در ايران درخواست راهاندازی فروشگاه شهر کتاب در محلشان داشته باشند، با آنها همکاری میکنیم؛ آنها میتوانند با عقد قرارداد فرانشيز، شعبهای از شهر کتاب را در محلشان احداث کنند. ما هم تمام تجربه و دانش فنی را در اختيارشان میگذاريم. ضمن اينکه امروز به دليل تحولات فناوری، تفاوت ميان شهر و روستا بسيار کم شده است. رويکردها، توقعات، مطالبات، آرزوها و حتی اطلاعات يکسان شده است. کوچکتر شدن جهان يا مسطح شدن جهان يا شکلگيری دهکده جهانی همه و همه در تبيين چنين وضعيتی است. بنابراين، به اعتقاد من نگاه تصميمگير و سياستساز بايد هميشه متوجه اين يکسانی و تشابه علاقهمندیها، آرمانها، رويکردها و اطلاعات میان شهروندان شهری و روستانشينان باشد.
وی با بيان اينکه بايد به روستا به عنوان يک شهر کوچک نگاه شود، افزود: برای تمام نيازمندیهای يک شهر کوچک از جمله کتاب و کتابخانه نياز به تدبير داريم. البته برگزاری جشنوارههایی مانند «جشنواره روستاهای دوستدار کتاب» هم میتواند یکی از این تدابیر باشد.
مدیرعامل موسسه شهر کتاب با اشاره به تجربیات خود در سالهای اخیر گفت: نکته مهم اینکه تجربه من در فيديبو يا سیدی بوک که فروشگاههای الکترونيک کتاب در ايران هستند، نشان میدهد که 15 درصد مشتريان خريد کتاب الکترونيک را روستاييان تشکيل میدهند و عناوينی هم که انتخاب میکنند بسيار شگفتانگيز است مانند «تاريخ فلسفه»!
وی افزود: در هفته گذشته از يکی از روستاهای کرمان 12 جلد کتاب فلسفی خريده شد. بنابراين، تصور نکنيد روستا جايی است که از ما فاصله دارد، اتفاقاً چون در روستا ترافيک، آلودگی، جنجالهای شهری و غوغاسالاری وجود ندارد، شايد روستایيان عميقتر و گستردهتر از ما دنبال معارف بشری باشند؛ البته اين حرف من کليت ندارد اما نبايد از آن غفلت کنيم.