به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ در بیستمین نمایشگاه مطبوعات ایران که در مصلای تهران در حال برگزاری است و تا ۲۳ آبان ادامه دارد، کتابهایی با موضوع رسانه و ارتباطات، کم و بیش در غرفههایی نه چندان پُر مخاطب، عرضه میشوند. نشر ثانیه، نشر سروش، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، روزنامه جام جم و نشریه موعود از جمله غرفههایی بودند که کتاب هم داشتند.
فریدون صدیقی روزنامهنگار خوشنام و خوشسابقه مطبوعات ایران را در غرفه روزنامه شرق یافتیم و با او درباره حضور کمّی و کیفی کتابهای این دوره نمایشگاه سخن گفتیم. میزان اعتنای مطبوعات ایران به اخبار کتاب، کیفیت حضور کتاب در چنین نمایشگاههایی، پیشنهادهایی برای خبرنگاران کتاب و در آخر کتابهایی که صدیقی از این نمایشگاه تهیه کرد، از مهمترین موضوعات این گفتوگو بودند.
آیا از غرفههایی که کتاب داشتند بازدید کردید؟
من به یکی از غرفههای دوستانم، دکتر توکلی در انتشارات ثانیه رفتم و با تعداد زیادی کتاب که همگی به حوزه رسانه مربوط بودند مواجه شدم. از تنوع مضمونی و شکلی کتابهای این غرفه لذت بردم و به شعف آمدم.
غرفه دیگری که دیدم، مرکز مطالعات گسترش رسانهها بود. این نشر هم کتابهای متعدد و متنوعی ارائه کرده است که البته در این نمایشگاه غرفه خود را بیشتر در قُرق شمارههای مختلف نشریه تخصصی«رسانه» قرار داده بود.
علاقهمندانی که برای یافتن منابع کتابی تخصصی به این نمایشگاه آمدهاند باید بازدید از این غرفهها را مغتنم بشمارند.
همچنین غرفههایی هم هستند که در کنار کار اصلی خود، کتابهایی مناسبتی هم منتشر کردهاند که آنها هم در جای خود قابل اعتنا هستند.
به طور کلی کتابهای زیادی هم برای علاقهمندان تخصصی و هم اهالی حرفهای رسانه وجود دارند که تعداد و تنوع آنها قابل توجه هستند.
آیا در نمایشگاههای مطبوعات دیگر کشورهای دنیا حضور داشتهاید؟
نه. اما موزه مطبوعات واشنگتن را دیدهام که موزهای غنی و بیپایان بود و نیز از مقابل روزنامه تایمز در نیویورک رد شدهام، اما صادقانه اعتراف میکنم که نخواستم وارد آنجا شوم، یکی از دلایل آن هم این بود که احساس کردم در برابر چیزی خود را قرار میدهم که از پس آن بر نمیآیم.
همین الان داشتم با یکی از دوستانم در روزنامه شرق درباره همین موضوع گفتوگو میکردم. او میگفت که در بازدید از روزنامه تایمز با آرشیو ۱۲۰ ساله این نشریه روبهرو شده بود، در حالی که روزنامه شرق آرشیو ده ساله خود را ندارد.
به هر حال اوضاع مطبوعات دنیا به نظر میرسد که بهتر است و این بهتر بودن تابعی از مطالبات مخاطبان بوده است. مطبوعات ایران نتوانسته است پاسخ مخاطبانش را بدهد. واضحترین نشانه آن هم این است که هیچ توازنی میان جمعیت دانشجویان و تیراژ روزنامهها دیده نمیشود.
چرا خیلی از روزنامههای ایران صفحه کتاب ندارند یا اینکه محتوای صفحه کتاب آنها خیلی سرسری و کمرنگ است؟
مگر آن روزنامه چقدر به بقای خودش و بقای مخاطبان اختصاصیاش امید و ایمان دارد؟ ظرفیتهای درونی و ساختاری آن روزنامه چقدر هست که بخواهد برای خبرنگار و گزارشگر و عکاس اختصاصی کتاب هزینه کند؟ در این وضعیت نمیتوان بدون در نظر گرفتن این محدودیتها از بیرنگبودن صفحه کتاب روزنامهها سخن گفت.
از اینها گذشته، در ایران کلیت مطبوعات دارد بیرنگ میشود و مخاطبان خود را از دست میدهد. در این شرایط انتظار پُررنگشدن صفحه کتاب در روزنامهها، خیلی منطقی نیست.
شما دوست دارید که کتاب در نمایشگاه مطبوعات به چه شکلی حضور داشته باشد که با ماهیت این نمایشگاه همخوانی داشته باشد؟ آیا همچنان مانند نمایشگاه کتاب در غرفهها و روی میزها باید دیده شود یا به ساختاری جدید میتوان فکر کرد؟
مسئله اصلی این است که در موضوع برگزاری نمایشگاه، رفتاری نظاممند دیده نمیشود. اغلب پیشینه و تاریخ خود را فراموش میکنیم و تصمیمها تابعی از شرایط و احساسات هستند. در نتیجه در این شرایط برنامههای بلند مدت نمیتوانند موضوعیت داشته باشند.
مثلا سال گذشته به دلایلی قطعا موجّه، نمایشگاه مطبوعات برگزار نمیشود، هنوز این پرسش وجود دارد که آیا باید تا آخر دنیا نمایشگاه مطبوعات داشت، مگر نمایشگاه مطبوعات هر روز سر چهارراهها و در کیوسکها وجود ندارد؟ با وجود این، نمایشگاه حاضر چه جایگاهی خواهد داشت؟ صرفا به این خاطر که نمایشگاه کتاب، لوازم پزشکی، ماشینهای صنعتی، لوازم خانگی و نیز جشنوارههای مختلف هنری و علمی داشتهایم، نمایشگاه مطبوعات هم باید داشته باشیم؟ خود من به جوابی نرسیدهام، ولی میخواهم بگویم به هر پدیدهای میتوان اینگونه و با این سؤالات، نگاه کرد و چه بسا ممکن است به نقطهای برسیم که وقتی با کیفیت استاندارد و مورد نظرمان، نمیتوانیم نمایشگاه مطبوعات برگزار کنیم، از برگزاری آن صرف نظر و هزینه نمایشگاه را صرف اقدامات دیگری کنیم. پرسشهایی از این دست زیاد است.
آیا در این نمایشگاه با کتاب خاصی برخورد کردید که نظرتان را جلب کرده باشد؟
بله من سه کتاب «خبر و روزنامهنگاری در عصر دیجیتال» (نوشته استوارت آلن، جکی هریسون و دیگران با ترجمه حسن نمکدوستتهرانی – ثانیه ۱۳۹۳)، «روزنامهنگاری شهروندی و دموکراسی» (نوشته محمود سلطان آبادی – ثانیه ۱۳۹۳)، «نرم خبر و سخت خبر» (تالیف و ترجمه محمدرضا نوروزپور – ثانیه ۱۳۹۳) را تهیه کردم.
به نظر شما چه باید کرد که انتشار کتاب، خبر شود؟ و از این وضعیتی که در هر نمایشگاه و هر فرصتی، در بخشی جانبی حضور داشته باشد، بیرون بیاید؟ آیا میشود کاری کرد که کتاب جز به حضور مستقل خود، رضایت ندهد؟
باید ضرورتهای حضور کتاب معنادار شوند. وقتی انتشار کتاب تبدیل به خبری بزرگ خواهد شد که جامعه منتظر آمدن کتاب و در جستجوی آن باشد، جامعه فکر کند که با رسیدن به این یا آن کتاب، به زندگی مادی و معنوی خود و در نهایت به خوشبختی خود کمک میکند. باید این نیازها وجود داشته باشند.
این نیازی است که نظام آموزشی ما باید برای آن برنامهریزی کند و به آن شکل دهد. نظام آموزشی میتواند کتاب را تبدیل به یک ضرورت کند. وقتی که استاد دانشگاه در رشته ادبیات از تازههای حوزه ادبیات داستانی بیخبر است و یا استاد روزنامهنگاری تازههای کتابهای تخصصی را در سبد خرید خود ندارد، چه طور میتوان از دانشجویان انتظارِ اعتنایی بیش از این به پدیده کتاب داشت؟
ما به فرهنگ و نظامی نیاز داریم که در آن حتی یک دانشآموز دبستانی هم وقتی به سن خواندن میرسد، در تابستان میان دو سال، دو یا سه کتاب را خوانده و نقد و بررسی کرده باشد.
هر چند در شرایط موجود این خواسته در ولویت نیست، مثلا ورزش که با سلامتی ما رابطه مستقیم دارد هنوز در نظام آموزشی ما تبدیل به یک ضرورت نشده است. اگر این ضرورت ایجاد و ابلاغ شود آن زمان میتوان گفت که انتشار یک کتاب واقعا یک خبر خواهد بود.
یک پیشنهاد برای خبرنگاران کتاب؟
واضح است که برای خبرنگاران کتاب، کتابخواندن یک ضرورت است، اما پیش از آن به نظر من باید به مهارتی تازه در انتقال پیامهایی مؤثر در زمینه نشر کتابها دست یابند. خبرنگاران باید به ساختِ فضایی موثر که در شناخت درستِ مخاطبان ریشه دارد، فکر کنند. باید به مهارتهای تازه، تکنیکها و زاویهدیدهای تازه برسند تا بتواند مخاطب را درگیر کنند.
حتی میشود به راههایی مانند این فکر کرد که «یک کتاب بخرید و چند کتاب جایزه بگیرید!». چرا نباید این کار را کرد؟ از ناشران بخواهیم که نسخه۱۰۰ کتاب را با قیمت ۷۰ کتاب بدهند و این ۳۰ نسخه مجانی صرف درگیر کردن مخاطب شود.
باید به طرف روشهایی رفت که همه مردم و نه فقط کتابخوانها، احساس کنند که در اخبار کتاب سهم دارند و رسانههای کتاب به آنها فکر میکنند. به نظرم بخشی از مشکلات گفته شده هم به خبرگزاریها و رسانههای کتاب مربوط میشوند.
در حال حاضر خبرنگاران کتاب بیشتر نویسندهاند تا خبرنگار، ببخشید که این را میگویم.